پذیرفتن امانت الهی توسط انسان در آیه ۷۲ سوره احزاب: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==معنای امانت== | ==معنای امانت== | ||
[[علامه طباطبایی]] مراد از امانت را كمالى میداند كه با داشتن اعتقادات | [[علامه طباطبایی]] مراد از امانت را كمالى میداند كه با داشتن اعتقادات درست، اعمال صالح و سلوک راه كمال حاصل میشود. او معتقد است در اين كمال، هيچ موجودى نه آسمان و نه زمين و نه غير آن دو، شريک انسان نيست. و خدا او را براى خود خالص كرده است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۲۵</ref> | ||
در تفسیر نمونه امانت الهى را همان قابليت تكامل و مقام انسان كامل، همراه با اراده و اختيار دانسته است.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۴۵۱</ref> برخی مقصود خداوند از امانت را اطاعت گفته<ref>تفسیر جوامع الجامع، طبرسی، ج۳، ص۳۳۶</ref> و ملاصدرا مراد از امانت را «وجود» گفته است.<ref>دانشنامه قرآن، قرآن پژوهی، بهاالدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۸</ref> | در تفسیر نمونه امانت الهى را همان قابليت تكامل و مقام انسان كامل، همراه با اراده و اختيار دانسته است.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۴۵۱</ref> برخی مقصود خداوند از امانت را اطاعت گفته<ref>تفسیر جوامع الجامع، طبرسی، ج۳، ص۳۳۶</ref> و ملاصدرا مراد از امانت را «وجود» گفته است.<ref>دانشنامه قرآن، قرآن پژوهی، بهاالدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۸</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
از ابنمسعود صحابه پیامبر نقل شده که امانت پنج نماز است به وقت خويش گزاردن، زكات مال دادن، روزه ماه رمضان داشتن و حج كردن و سخن راست گفتن و ... .<ref>كشف الاسرار و عدة الابرار، ج۸، ص۹۳</ref> | از ابنمسعود صحابه پیامبر نقل شده که امانت پنج نماز است به وقت خويش گزاردن، زكات مال دادن، روزه ماه رمضان داشتن و حج كردن و سخن راست گفتن و ... .<ref>كشف الاسرار و عدة الابرار، ج۸، ص۹۳</ref> | ||
== استعداد انسان بر | == استعداد انسان بر پذیرفتن امانت خداوند == | ||
استعداد و توانایی انسان در برعهده گرفتن امانت الهی بزرگترین و مهمترین امتیاز انسان بر سایر موجودات است.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۴۵۱ | استعداد و توانایی انسان در برعهده گرفتن امانت الهی بزرگترین و مهمترین امتیاز انسان بر سایر موجودات است.<ref>تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۴۵۱ | ||
</ref> | </ref> | ||
انسان با توجه بر استعدادی که در وجودش نهفته است حاضر به پذیرش این امانت الهی شده است. | انسان با توجه بر استعدادی که در وجودش نهفته است حاضر به پذیرش این امانت الهی شده است. علامه طباطبایی معتقد است اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنیم، متوجه میشویم اينها تحمل این امانت را ندارند و تنها انسان میتواند حامل آن باشد. او معتقد است معناى امتناع آسمانها و زمين و پذيرفتن آن توسط انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۲۵</ref> | ||
== ظلوم و جهول بودن انسان == | == ظلوم و جهول بودن انسان == |
نسخهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۰
مقصود از امانت الهی در آیه ۷۲ سوره احزاب چیست؟
خداوند در آیه ۷۲ سوره احزاب مشهور به آیه امانت از پذیرش امانت الهی توسط انسان خبر میدهد که کوهها و زمین و آسمانها از قبول آن سر باز زدند. در اینکه این امانت الهی چیست سخنان مختلفی گفته شده است. علامه طباطبایی ولایت الهی و کمال انسان که بوسیله اعتقادات درست و اعمال صالح بهوجود میآید را امانت الهی دانسته است. موارد دیگری مانند اختیار، عقل، وجود، طاعت، نماز، دین، ولایت الهی، کمال انسان و ... نیز به عنوان امانت الهی ذکر شدهاند.
متن آیه
﴿ | إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا
ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند، و[لى] انسان آن را برداشت؛ راستى او ستمگرى نادان بود. احزاب:۷۲ |
﴾ |
مراد از عرضه به زمین و آسمانها و کوهها
مفسران نظرات مختلفی پیرامون مقصود از عرضه امانت خداوند بر آسمانها و زمین و کوهها مطرح کردهاند:
- «عرضه» به معناى مجازى آن است. آیه تنها یک تمثیل و به نوعى بیان حال است. منظور آیه این است که اگر عرضه مىکردیم و شعور داشتند، بهخاطر عظمت امانت و سختى آن، نمىپذیرفتند.
ابنعربی:
«گفت و گوى خدا با موجودات صامت نزد عامه از علماى رسوم، حدیث حال است و از این رو، اینان آیاتى نظیر (انّا عرضَنا الامانَة...) را تأویل مىکنند ... اما نزد اهل کشف، صامتى وجود ندارد و همه هستى، اعم از جماد و نبات و حیوان، سخن خداوند را به اذن او در عالم حس و نه عالم خیال مىشنوند.[۱]
- برخى مقصود آیه را چنین دانستهاند که در این سنجش معلوم مىشود که امانت سنگینتر از آسمانها و زمین و کوههاست و اینها توان حمل آن را ندارند. علامه طباطبائى نیز کلامى نزدیک به این قول را دارد. ایشان مى فرماید: مراد از «عرضه» مقایسه این امانت با وضع آسمان ها و زمین است.
- افرادی از جمله ابوعلى جبّائى از دانشمندان معتزله معتقدند عرضه به معناى حقیقى آن مىباشد و منظور این است که امانت بر اهل آسمانها و زمین و کوهها عرضه شد و تنها انسان آن را پذیرفت و برداشت.
- بیشتر مفسرانى که پیرو مکاتب عرفانی بودهاند معتقدند «عرضه» به معناى حقیقى آن مراد است و چون در دیدگاه قرآن، همه هستى داراى شعور است، بدین روى، مخاطبه بین خداوند و موجودات عالم هیچ بُعدى ندارد. این آیه نیز حاکى از نوعى مخاطبه حقیقى میان خداوند و آسمان و زمین البته با زبان متناسب با آنها بوده است.[۲]
معنای امانت
علامه طباطبایی مراد از امانت را كمالى میداند كه با داشتن اعتقادات درست، اعمال صالح و سلوک راه كمال حاصل میشود. او معتقد است در اين كمال، هيچ موجودى نه آسمان و نه زمين و نه غير آن دو، شريک انسان نيست. و خدا او را براى خود خالص كرده است.[۳]
در تفسیر نمونه امانت الهى را همان قابليت تكامل و مقام انسان كامل، همراه با اراده و اختيار دانسته است.[۴] برخی مقصود خداوند از امانت را اطاعت گفته[۵] و ملاصدرا مراد از امانت را «وجود» گفته است.[۶]
از ابنمسعود صحابه پیامبر نقل شده که امانت پنج نماز است به وقت خويش گزاردن، زكات مال دادن، روزه ماه رمضان داشتن و حج كردن و سخن راست گفتن و ... .[۷]
استعداد انسان بر پذیرفتن امانت خداوند
استعداد و توانایی انسان در برعهده گرفتن امانت الهی بزرگترین و مهمترین امتیاز انسان بر سایر موجودات است.[۸]
انسان با توجه بر استعدادی که در وجودش نهفته است حاضر به پذیرش این امانت الهی شده است. علامه طباطبایی معتقد است اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنیم، متوجه میشویم اينها تحمل این امانت را ندارند و تنها انسان میتواند حامل آن باشد. او معتقد است معناى امتناع آسمانها و زمين و پذيرفتن آن توسط انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست.[۹]
ظلوم و جهول بودن انسان
ظلوم و جهول بودن انسان در این آیه از این جهت است که شأن انسان این است عالم و عادل باشد، و وقتی نتواند این بار الهی را بر دوش بکشد، قطعا نادان و ظالم است. علامه طباطبایی ذیل این آیه میفرماید: «ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند كه به وجهى عيب و ملاك ملامت و عتاب، و خردهگيرى است، و ليكن، عين همين ظلم و جهل انسان مصحح حمل امانت و ولايت الهى است، براى اينكه كسى متصف به ظلم و جهل میشود كه شأنش اين است كه متصف به عدل و علم باشد، و گرنه چرا به كوه ظالم و جاهل نمیگويند، چون متصف به عدالت و علم نمیشود، و همچنين آسمانها و زمين جهل و ظلم را حمل نمیكنند، به خاطر اينكه متصف به عدل و علم نمیشوند، به خلاف انسان كه به خاطر اينكه شأن و استعداد علم و عدالت را دارد، ظلوم و جهول نيز هست.»[۱۰]
«و امانت مذكور در آيه كه گفتيم عبارت است از ولايت الهى، و كمال صفت عبوديت، وقتى حاصل میشود كه حامل آن، علم و ايمان به خدا داشته، و نيز عمل صالح را كه عبارت ديگر عدالت است، داشته باشد، و كسى كه متصف به اين دو صفت بشود، يعنى ممكن باشد كه به او بگوييم عالم و عادل، قهرا ممكن هم هست گفته شود، جاهل و ظالم، و چون علم و عدالت انسان موهبتى است كه خدا به او داده، و اما خود او فى حد نفسه جاهل و ظالم است، پس همين اتصاف ذاتیاش به ظلم و جهل، مجوز اين شده كه امانت الهى را حمل كند، و در حقش گفته شود: انسان بار اين امانت را به دوش كشيد، چون ظلوم و جهول بود»[۱۱]
منابع
- ↑ نوروزى، حمید، «بار امانت; تفسیر آیه امانت»، معرفت ۱۳۸۳ش، شماره ۸۳.
- ↑ نوروزى، حمید، «بار امانت; تفسیر آیه امانت»، معرفت ۱۳۸۳ش، شماره ۸۳.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۲۵
- ↑ تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۴۵۱
- ↑ تفسیر جوامع الجامع، طبرسی، ج۳، ص۳۳۶
- ↑ دانشنامه قرآن، قرآن پژوهی، بهاالدین خرمشاهی، ج۱، ص۷۸
- ↑ كشف الاسرار و عدة الابرار، ج۸، ص۹۳
- ↑ تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۱۷، ص۴۵۱
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۲۵
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۲۶
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۲۶