کلیم الله: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
آیا حضرت موسی(ع) با خداوند گفتگوی مستقیم داشته که لقب کلیم الله ر ا دریافت نموده است و اگر نه معنای آن چیست؟ | آیا حضرت موسی(ع) با خداوند گفتگوی مستقیم داشته که لقب کلیم الله ر ا دریافت نموده است و اگر نه معنای آن چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}'''کلیمالله''' لقب حضرت موسی(ع)، که با توجه به آیه ۱۶۴ سوره نساء که گفته است خداوند با موسی سخن گفت، بدو داده شده است. بیشتر مفسران اعتقاد دارند این سخن گفتن، بیواسطه بوده است. در تفسیر معنای تکلم خداوند با موسی، گفته شده که این کلام نه به معنای تکلم انسانها با یکدیگر، که خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالم غیب برقرار نمود که با دیدن بعضی از مخلوقات به آن معنایی که مراد بود منتقل میشده است. | ||
== تکلم خداوند با موسی(ع) == | == تکلم خداوند با موسی(ع) == | ||
در قرآن آمده است که خداوند با موسی سخن گفت: {{قرآن|وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلِیماً|ترجمه=و خدا با | در قرآن آمده است که خداوند با موسی سخن گفت: {{قرآن|وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلِیماً|ترجمه=و خدا با موسی آشکارا سخن گفت.|سوره=نساء|آیه=۱۶۴}} از این جهت به حضرت موسی(ع) کلیم الله اطلاق شده است. و این لقب بر هیچیکی از پیامبران دیگر اطلاق نمیشود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش، اول، ج۲۰، ص: ۴۸۷.</ref> | ||
همه پیامبران طرف سخن خدا هستند، ولی در این میان تنها حضرت موسی(ع) «کلیم اللّه» شده است.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۱۲.</ref> سخن گفتن با موسی بیواسطه<ref>میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱، ج۲، ص: ۷۶۹.</ref> و نهایت مراتب وحی بود.<ref>کاشانی، فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ج۳، ص۱۵۷.</ref> خداوند، بدون واسطه با موسی سخن گفت تا بدین وسیله امر خود را بر او آشکار سازد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه احمد امیری شادمهری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ج۲، ص۱۸.</ref> | |||
</ref> | |||
خداوند، بدون | خداوند، بدون واسطه، با موسی سخن گفت ولی با سایر پیامبران بواسطه وحی، سخن میگفت. برخی گفتهاند ذکر کلمه «تکلیم» برای این است که معلوم شود که سخن خداوند با حضرت موسی، همان تکلم معقولی است که از وهم و پندار اهل باطل، بهدور و درک آن در خور فهم عاقلان است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه هاشم رسولی، تهران، فراهانی، ج۶، ص: ۱۵۳.</ref> | ||
=== معنای تکلم === | === معنای تکلم === | ||
مقصود از «کلام» آن تکلمی است که خداوند بدون واسطه فرشته با حضرت موسی(ع) نموده است. | مقصود از «کلام» آن تکلمی است که خداوند بدون واسطه فرشته با حضرت موسی(ع) نموده است. آن چیزی که به وسیله آن مکنون غیب برای موسی کشف شده کلام معمولی در بین بشر نبوده است؛ چون آن کلامی که در میان انسانها معمول است مستلزم این است که متکلم دارای جسم بوده باشد، و خدای سبحان منزه است از اینکه دارای جسم باشد. از طرفی هم صرف ایجاد صوت در درخت یا در مکانی دیگر دلالت نمیکند بر اینکه معانی اصوات، مقصود خدای سبحان است، چیز دیگری غیر از اصوات لازم است که اراده و قصد خدای تعالی را کشف نموده و دلالت کند بر اینکه خدای تعالی معانی اصوات را اراده کرده، هم چنانکه اگر کسی با کوبیدن چیزی یا مثلاً دست برهم زدن، صدایی ایجاد کند که معنای مخصوصی را دارا است، مادامی که قرینهای در کار نباشد یا قبلاً نگفته باشد که هر وقت من این صدا را ایجاد کردم فلان معنا را اراده نمودهام ما به صرف ایجاد صدا نمیتوانیم بگوییم مقصودش آن معنا است. در این موارد ارتباط خاصی هست که آن ارتباط باعث میشود ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی از الفاظ منتقل به معنا شده و حکم کند که این معنا را خدای تعالی اراده هم کرده است. | ||
از طرفی هم صرف ایجاد صوت در درخت یا در مکانی دیگر دلالت نمیکند بر اینکه معانی اصوات، مقصود خدای سبحان است، چیز دیگری غیر از اصوات لازم است که اراده و قصد خدای تعالی را کشف نموده و دلالت کند بر اینکه خدای تعالی معانی اصوات را اراده کرده، هم چنانکه اگر کسی با کوبیدن چیزی یا مثلاً دست برهم زدن، صدایی ایجاد کند که معنای مخصوصی را دارا است، مادامی که قرینهای در کار نباشد یا قبلاً نگفته باشد که هر وقت من این صدا را ایجاد کردم فلان معنا را اراده نمودهام ما به صرف ایجاد صدا نمیتوانیم بگوییم مقصودش آن معنا است. | |||
در این موارد ارتباط خاصی هست که آن ارتباط باعث میشود ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی از الفاظ منتقل به معنا شده و حکم کند که این معنا را خدای تعالی اراده هم | |||
معنای تکلم خدا با موسی(ع) این است که خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالم غیب برقرار نمود که با دیدن بعضی از مخلوقات به آن معنایی که مراد اوست منتقل میشده، البته ممکن هم هست این انتقال مقارن با شنیدن صوتهایی بوده که خداوند آن را در خارج یا در گوش او ایجاد کرده است.<ref> | معنای تکلم خدا با موسی(ع) این است که خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالم غیب برقرار نمود که با دیدن بعضی از مخلوقات به آن معنایی که مراد اوست منتقل میشده، البته ممکن هم هست این انتقال مقارن با شنیدن صوتهایی بوده که خداوند آن را در خارج یا در گوش او ایجاد کرده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ ش، ج۱۸ ص۱۰۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۱: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۲
آیا حضرت موسی(ع) با خداوند گفتگوی مستقیم داشته که لقب کلیم الله ر ا دریافت نموده است و اگر نه معنای آن چیست؟
کلیمالله لقب حضرت موسی(ع)، که با توجه به آیه ۱۶۴ سوره نساء که گفته است خداوند با موسی سخن گفت، بدو داده شده است. بیشتر مفسران اعتقاد دارند این سخن گفتن، بیواسطه بوده است. در تفسیر معنای تکلم خداوند با موسی، گفته شده که این کلام نه به معنای تکلم انسانها با یکدیگر، که خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالم غیب برقرار نمود که با دیدن بعضی از مخلوقات به آن معنایی که مراد بود منتقل میشده است.
تکلم خداوند با موسی(ع)
در قرآن آمده است که خداوند با موسی سخن گفت: ﴿وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلِیماً؛ و خدا با موسی آشکارا سخن گفت.﴾(نساء:۱۶۴) از این جهت به حضرت موسی(ع) کلیم الله اطلاق شده است. و این لقب بر هیچیکی از پیامبران دیگر اطلاق نمیشود.[۱]
همه پیامبران طرف سخن خدا هستند، ولی در این میان تنها حضرت موسی(ع) «کلیم اللّه» شده است.[۲] سخن گفتن با موسی بیواسطه[۳] و نهایت مراتب وحی بود.[۴] خداوند، بدون واسطه با موسی سخن گفت تا بدین وسیله امر خود را بر او آشکار سازد.[۵]
خداوند، بدون واسطه، با موسی سخن گفت ولی با سایر پیامبران بواسطه وحی، سخن میگفت. برخی گفتهاند ذکر کلمه «تکلیم» برای این است که معلوم شود که سخن خداوند با حضرت موسی، همان تکلم معقولی است که از وهم و پندار اهل باطل، بهدور و درک آن در خور فهم عاقلان است.[۶]
معنای تکلم
مقصود از «کلام» آن تکلمی است که خداوند بدون واسطه فرشته با حضرت موسی(ع) نموده است. آن چیزی که به وسیله آن مکنون غیب برای موسی کشف شده کلام معمولی در بین بشر نبوده است؛ چون آن کلامی که در میان انسانها معمول است مستلزم این است که متکلم دارای جسم بوده باشد، و خدای سبحان منزه است از اینکه دارای جسم باشد. از طرفی هم صرف ایجاد صوت در درخت یا در مکانی دیگر دلالت نمیکند بر اینکه معانی اصوات، مقصود خدای سبحان است، چیز دیگری غیر از اصوات لازم است که اراده و قصد خدای تعالی را کشف نموده و دلالت کند بر اینکه خدای تعالی معانی اصوات را اراده کرده، هم چنانکه اگر کسی با کوبیدن چیزی یا مثلاً دست برهم زدن، صدایی ایجاد کند که معنای مخصوصی را دارا است، مادامی که قرینهای در کار نباشد یا قبلاً نگفته باشد که هر وقت من این صدا را ایجاد کردم فلان معنا را اراده نمودهام ما به صرف ایجاد صدا نمیتوانیم بگوییم مقصودش آن معنا است. در این موارد ارتباط خاصی هست که آن ارتباط باعث میشود ذهن شنونده بدون هیچ تردیدی از الفاظ منتقل به معنا شده و حکم کند که این معنا را خدای تعالی اراده هم کرده است.
معنای تکلم خدا با موسی(ع) این است که خداوند اتصال و ارتباط خاصی بین موسی و عالم غیب برقرار نمود که با دیدن بعضی از مخلوقات به آن معنایی که مراد اوست منتقل میشده، البته ممکن هم هست این انتقال مقارن با شنیدن صوتهایی بوده که خداوند آن را در خارج یا در گوش او ایجاد کرده است.[۷]
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الإسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش، اول، ج۲۰، ص: ۴۸۷.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ میبدی، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱، ج۲، ص: ۷۶۹.
- ↑ کاشانی، فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ج۳، ص۱۵۷.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ترجمه احمد امیری شادمهری، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ج۲، ص۱۸.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه هاشم رسولی، تهران، فراهانی، ج۶، ص: ۱۵۳.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ ش، ج۱۸ ص۱۰۷.