ازدواج موسی(ع) با دختر شعیب: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
حضرت موسی(ع) از دست فرعونیان فرار کرد و به سوی مدین حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید، دید مردم در کنار چاهی برای | '''ازدواج موسی(ع) با دختر شعیب(ع)''' از داستانهایی است که در قرآن آمده است. این واقعه زمانی رخ داد که موسی از مصر به مدین رفت. در مدین موسی دختران شعیب را در آب دادن به گوسفندان کمک کرد و پس از اقبال یکی از دختران به او، شعیب پیشنهاد ازدواج دخترش با موسی را به موسی داد و او هم پذیرفت. | ||
{{مطالعه بیشتر}} | |||
== داستان ازدواج موسی با دختر شعیب بر اساس آیات قرآن == | |||
هنگامی که حضرت موسی(ع) از دست فرعونیان در مصر فرار کرد و به سوی مدین حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید، دید مردم در کنار چاهی برای گوسفندانشان آب میدهند اما دو دختر در کناری ایستادهاند تا وقتی همه رفتند آنها نیز به گوسفندان خود آب دهند. حضرت موسی به آن دو کمک کرد و سپس به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا من به آنچه تو برایم عطا کنی نیازمندم». این دو دختر جریان کمک مرد غریبه را به پدرشان حضرت شعیب(ع) گفتند و پدر پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش داد و حضرت موسی(ع) قبول کرد که در عوض ده سال کار برای حضرت شعیب(ع) با دختر او ازدواج کند. حضرت موسی(ع) در شهر مدین با دختر شعیب که از پیامبران الهی بود ازدواج کرد و پس از تمام شدن مدت، به همراه خانوادهاش از مدین به سوی مصر حرکت نمود.<ref>سوره قصص آیات ۲۱ تا ۲۹.</ref>{{مطالعه بیشتر}} | |||
نسخهٔ ۱۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۳
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
سرگذشت حضرت موسی(ع) و طریقه ازدواج او را بیان فرمایید.
ازدواج موسی(ع) با دختر شعیب(ع) از داستانهایی است که در قرآن آمده است. این واقعه زمانی رخ داد که موسی از مصر به مدین رفت. در مدین موسی دختران شعیب را در آب دادن به گوسفندان کمک کرد و پس از اقبال یکی از دختران به او، شعیب پیشنهاد ازدواج دخترش با موسی را به موسی داد و او هم پذیرفت.
داستان ازدواج موسی با دختر شعیب بر اساس آیات قرآن
هنگامی که حضرت موسی(ع) از دست فرعونیان در مصر فرار کرد و به سوی مدین حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید، دید مردم در کنار چاهی برای گوسفندانشان آب میدهند اما دو دختر در کناری ایستادهاند تا وقتی همه رفتند آنها نیز به گوسفندان خود آب دهند. حضرت موسی به آن دو کمک کرد و سپس به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا من به آنچه تو برایم عطا کنی نیازمندم». این دو دختر جریان کمک مرد غریبه را به پدرشان حضرت شعیب(ع) گفتند و پدر پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش داد و حضرت موسی(ع) قبول کرد که در عوض ده سال کار برای حضرت شعیب(ع) با دختر او ازدواج کند. حضرت موسی(ع) در شهر مدین با دختر شعیب که از پیامبران الهی بود ازدواج کرد و پس از تمام شدن مدت، به همراه خانوادهاش از مدین به سوی مصر حرکت نمود.[۱]
مطالعه بیشتر
۱ـ دوره کامل قصههای قرآن، محمد صحفی.
۲ـ قصص الانبیاء، نعمتالله جزایری، ترجمه نور الدین جزایری.
۳ـ قصص الانبیاء، قطب الدین سعید راوندی.
منابع
- ↑ سوره قصص آیات ۲۱ تا ۲۹.