دلایل مخالفان تفسیر علمی قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} |
نسخهٔ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۴
دلایل مخالفان روش تفسیر علمی چیست؟
مخالفان تفسیر علمی قرآن برای ادعای خود دلایلی ذکر کردهاند. از شخصیتهای مطرح میتوان به شاطبی، ذهبی و شلتوت اشاره نمود. مخالفان تفسیر علمی، دلایلی چون خروج از هدف اصلی نزول قرآن، عدم قطعی بودن علوم تجربی، ورود تفسیر به رأی و تفاسیر ذوقی و نیز تأویل و تحمیل و تطبیق و نیز مادیگرایی و انحراف فکری را ذکر کردهاند.
دلایل مخالفان و نقد آن
تفسیر علمی قرآن دارای مخافانی است که مشهورترین مخالفان این روش شاطبی،[۱] دکتر ذهبی،[۲] شیخ محمد شلتوت[۳] و… هستند. آنان برای ادعای خود دلایل متعددی آوردهاند.
دلیل اوّل؛ قرآن کتاب هدایت
قرآن کتاب هدایت است؛ بنابراین هدف آن، هدایت بشر به سوی کمال، خدا و دین است، نه بیان مسائل علمی؛ قرآن، کتاب فیزیک، شیمی و پزشکی نیست، تا اینگونه مطالب از آن استخراج شود. در حقیقت تفسیر علمی قرآن، از هدایت معنوی و اخلاقی و اعتقادی بازمیدارد؛ همچنین این روش موجب تأویل قرآن به صورت تحمیلی شده، که این تأویلات با اعجاز قرآن و ذوق سلیم ناسازگار است.
پاسخ دلیل اول
این سخن درستی است که قرآن کتاب هدایت است، اما گاهی در راستای هدف هدایتگری، از مطاللب علمی استفاده کرده و این مباحث، انسان را به سوی خدا راهنمایی میکند و استفاده از روش علمی هدف اصلی نیست.
تفسیر علمی سه قسم است: ۱. استخراج علوم از قرآن؛ ۲. تحمیل نظریات بر قرآن؛ ۳. استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن. اگر کسی بخواهد علوم مختلف را از قرآن استخراج کند و قرآن را کتاب فیزیک، شیمی و پزشکی قرار دهد، صحیح نیست اما روش صحیح، استخدام علوم در فهم قرآن است.
دلیل دوّم، عدم قطعیت علوم تجربی
علوم تجربی قطعی نیستند؛ بلکه نظریههایی تغییرپذیرند که بعد از مدتی از میدان علم خارج میشوند؛ لذا بهطور قطعی نمیتوان قرآن را بر اساس آن تفسیر نمود؛ مثلاً تفسیر قرآن بر اساس هیئت بطلیموسی که فخر رازی[۴] از آیه ﴿الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً﴾(بقره:۲۲) ساکن بودن زمین را استفاده مینمود، با هیئت جدید، هیئت کوپرنیکی و کپلر، نمیسازد؛ بنابراین، تغییرات علوم در حوزهٔ تفسیر قرآن وارد شده و قرآن با نظریههای تغییرپذیر و متزلزل تفسیر میگردد؛ در نتیجه، تضادها و تغییرات علوم در حوزهٔ قرآن و تفسیر نیز راه مییابند.
پاسخ دلیل دوم
علوم تجربی در حال تغییرند، و نباید نظریههای علمی را با قرآن تطبیق داد. اما تفسیر علمی را به سه نوع تقسیم شده و این اشکال به نوع دوّم (تحمیل نظریات بر قرآن) وارد است؛ امّا در جایی که از علوم قطعی استفاده شود، نتایج به صورت احتمالی به قرآن نسبت داده شود اشکالی بر این نوع تفسیر وارد نیست. از باب نمونه، زوجیّت در عالم موجودات مسئلهای قطعی است و ظاهر آیات قرآن[۵] نیز دلالت بر مسئلهٔ زوجیّت میکند، پس احتمالاً قرآن میخواهد همین زوجیّت را که امروزه در جهان علم مطرح است بیان کند. نباید نظریههای اثبات نشدهٔ علمی را بر ظواهر قرآن تحمیل و تطبیق کرد، برخی از مفسرین علمی مانند فخر رازی و متأخرین به همین اشکال دچار شدند.
دلیل سوم؛ تفسیر به رأی
تفسیر علمی، منجر به تفسیر به رأی میشود؛ متخصصان علوم مختلف، با ورود به حوزهٔ تفسیر، آیات قرآن را با مسائل علمی تطبیق میکنند و به علت نداشتن تخصص کافی در علوم قرآنی و تفسیری و عدم تشخیص تفاوت نص و ظاهر، یافتههای تجربی را به قرآن تحمیل میکنند؛ مثلاً بمب اتم را از آیهٔ ﴿و المُرسِلاتِ عُرفاً فَالعاصِفات عصْفاً﴾(مرسلات:۱ - ۲) استخراج میکنند،[۶] یا در سورهٔ فیل مقصود از آمدن ابابیل را، بیماری وبا و حصبه تلقی نمودهاند.[۷] این روش دارای معیارهای تفسیر علمی نیست و موجب میشود تفسیر علمی به تفسیر به رأی و تحمیل نظریات تبدیل شود.
پاسخ دلیل سوم
این اشکال به روش تفسیر علمی نیست، بلکه اشکال به کسانی است که بدون تخصص وارد این روش شدهاند. انجام تفسیر علمی بدون نظارت شخص خبره در تفسیر، موجب تفسیر به رأی میشود؛ همچنانکه در تفسیر قرآن به قرآن اگر قرائن عقلی و نقلی در نظر گرفته نشود، موجب تفسیر به رأی میشود.
دلیل چهارم؛ ذوقی بودن
تفسیر علمی ذوقی است و معیاری ندارد؛ در حالی که تفسیر قرآن به قرآن را دارای معیار است [۸] مخالفان تفسیر علمی قائلاند که تفسیر علمی، معانی قرآن را مجاز میکند. آنان چنین میگویتند که باید در معنا کردن آیات به صدر اسلام رجوع کرد؛ عبدالرزاق نوفل [۹] در آیهٔ ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً …﴾(اعراف:۱۸۹) أنْفُسِکُمْ را به معنای پروتون و أَزْواجاً را به معنای الکترون گرفته است؛ در حالی که این الفاظ در آن زمان چنین مفاهیمی نداشته و مخاطب چنین چیزی را از آن برداشت نمیکرده است.
پاسخ دلیل چهارم
این اشکال در تحمیل مفاهم بر قرآن وارد است. امّا اگر از علوم قطعی برای روشن شدن آیه استفاده شود، نه تحمیل است و نه تطبیق. در آن زمان علم به الکترون و پروتون وجود نداشته تا خواسته باشند آن را از آیات قرآن تفسیر کنند؛ اما با یافتههای جدید پزشکی میتوان آیههای اوّل سورهٔ حج و مؤمنون را که در بیان مراحل خلقت جنین است توضیح داد. مفسران قائلمد که آیهٔ شریفهٔ ﴿رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها﴾(رعد:۲) دلالت بر وجود ستونهای نامرئی بین کرات آسمانی دارد؛ امروزه علم، به این ستونهای نامرئی که کرات آسمانی را در حوزهٔ همدیگر نگه میدارد و به درون همدیگر میچرخاند و مانع خروج آن از مسیر میشود، نیروی جاذبه میگویند. «عَمَد» نیز به معنای ستون است و به همین معنا، تفسیر و ترجمه میشود؛ لکن یکی از مصادیق آن نیروی جاذبه است، نه این که به معنای نیروی جاذبه است.
البته افرادی مانند عبدالرزاق نوفل و دیگران که در تفسیر علمی به تاویل و تفسیر ذوقی کشیده شدهاند، زیادهروی کرده و خواستهاند مفاهیم را بر قرآن تحمیل کنند. این عمل موجب مجازیت معانی قرآن میشود. اما تفسیر علمی موجب تبیین و توضیح و یافتن مصادیق تازهای برای آیه میشود و فهم را نسبت به آیه روشنتر میکند.
دلیل پنجم؛ احتمال تأویل در آیات
تفسیر علمی منجر به تأویل میشود؛ مثلاً موافقین و مخالفین نظریهٔ داروین یا نظریهٔ تکامل، آیهٔ ۵۹ سورهٔ آل عمران و آیهٔ ۱۱ سورهٔ صافات، را که موافق و مخالف نظریهٔ خودشان بوده است، تأویل کردهاند. کسانی که موافق نظریهٔ داروین بودند، وقتی وارد آیات قرآن میشدند، آیاتی را که ظهورشان مخالف نظریهٔ داروین بود را تأویل میکردند؛[۱۰] همچنین بالعکس.[۱۱] این اشکال نیز به مفسر است نه به تفسیر علمی.
دلیل ششم؛ تحمیل و تطبیق
تفسیر علمی موجب میشود که مفسر، نظریات و یافتههای مورد نظر خود را بر قرآن تحمیل و تطبیق نماید.
این اشکال به یک قسم از تفسیر علمی وارد است، نه هر سه قسم آن؛ یعنی تحمیل نظریهها بر قرآن صحیح نیست، امّا استخدام علوم در فهم قرآن درست است.
دلیل هفتم؛ مادیگرایی و انحراف فکری
تفسیر علمی موجب مادیگرایی و انحرافات فکری در سطح جامعه میشود.
منابع
- ↑ ر. ک. ابواسحاق شاطبی، الموافقات، چاپ مصطفی.
- ↑ ر. ک. محمد حسین ذهبی، التفسیر و المفسرون.
- ↑ ر. ک. محمد شلتوت، تفسیر القرآن الکریم.
- ↑ فخرالدین رازی، تفسیر کبیر، ذیل آیهٔ ۲۲ سورهٔ بقره.
- ↑ سورهٔ یس، آیهٔ ۳۶.
- ↑ سید قطب، تفسیر فی ظلال قرآن، ج۶، ص۳۷۹، جزء ۲۹.
- ↑ محمد عبده، تفسیر جزءعم، ص۱۶۱.
- ↑ ر. ک. محمد علی رضایی اصفهانی، درآمدی به تفسیر علمی قرآن، ص۳۸۲
- ↑ عبدالرزاق نوفل، القرآن و العلم الحدیث، ص۱۵۶.
- ↑ آیت الله مشکینی، تکامل از دیدگاه قرآن، ص۱۷.
- ↑ مسیح مهاجری، نظریهٔ تکامل از دیدگاه قرآن، ص۵۴.