علم غیب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = نبوت
|شاخه فرعی۲ = وحی
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
لطفاً پیرامون علم غیب و اقسام آن توضیح دهید؟ و منابعی نیز در این زمینه معرفی فرمائید؟
لطفاً پیرامون علم غیب و اقسام آن توضیح دهید؟ و منابعی نیز در این زمینه معرفی فرمائید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
غیبت از نظر لغت، به معنای پنهان بودن و مخفی و ناپیدا آمده است.}}<ref>فرهنگ فارسی معین، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰هـ ش، ج۲، ص۲۴۵۶.</ref> در تعریف آن گفته‌اند: علم غیب عبارت است از علم به حوادث و آنچه که واقع می‌شود، به عبارت دیگر مشاهده نظام هستی و رؤیت حقیقت و واقعیت جهان؛ بنابراین کسی که به یک حادثه غیبی عالم می‌شود، ملکوت جهان هستی و مجموع علل و اسبابی را که بدان حادثه منتهی می‌شود، مشاهده می‌کند و از راه علم به اجزای علت تامه بدان حادثه که معلول ضرورت آن است، عالم می‌شود.<ref>امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، قم، انتشارات شفق، چاپ چهارم، ۱۳۶۱، هـ ش، ص۳۲۰.</ref>
{{درگاه|واژه‌ها}}
غیب به معنای پنهان و مستور بودن است و علم غیب به معنای آگاهی از اسرار مخفی جهان است. علم غیب [[خداوند]]، ذاتی است؛ امّا [[علم غیب پیامبران]]، عرضی و به تعلیم خداوند است. غیب می‌تواند مربوط به حوادث گذشته یا آینده یا حقایق امور و موجودات که خارج از حس و عقل است باشد. همینطور ذات خداوند، هستی، [[فرشتگان]] همه در دایره غیب می‌گنجند.
 
== تعریف غیب ==
غیبت از نظر لغت، به معنای پنهان بودن و مخفی و ناپیدا آمده است.<ref>فرهنگ فارسی معین، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰هـ ش، ج۲، ص۲۴۵۶.</ref> در تعریف آن گفته‌اند: علم غیب عبارت است از علم به حوادث و آنچه که واقع می‌شود، به عبارت دیگر مشاهده نظام هستی و رؤیت حقیقت و واقعیت جهان؛ بنابراین کسی که به یک حادثه غیبی عالم می‌شود، ملکوت جهان هستی و مجموع علل و اسبابی را که بدان حادثه منتهی می‌شود، مشاهده می‌کند و از راه علم به اجزای علت تامه بدان حادثه که معلول ضرورت آن است، عالم می‌شود.<ref>امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، قم، انتشارات شفق، چاپ چهارم، ۱۳۶۱، هـ ش، ص۳۲۰.</ref>


== نظر قرآن در مورد علم غیب و حدود آن نسبت به خدا و بزرگان ==
== نظر قرآن در مورد علم غیب و حدود آن نسبت به خدا و بزرگان ==
وقتی آیات قرآن را بررسی می‌کنیم، در مورد علم غیب، به سه دسته آیات برخورد می‌کنیم:
وقتی آیات [[قرآن]] را بررسی می‌کنیم، در مورد علم غیب، به سه دسته آیات برخورد می‌کنیم:
 
دسته اوّل: دسته ای از آیات علم غیب را منحصر به خداوند می‌دانند مانند آیه: {{قرآن|وعنده مفاتح الغیب لایعلمها الاهو…<ref>انعام/ ۵۹.</ref> خزانه‌های غیب نزد خداست و جز او کسی از آنها خبر ندارد.


دسته دوّم: آیاتی است که علم غیب (به صورت کامل) را از پیامبران و پیامبر اسلام نفی می‌کند: مانند {{قرآن|قل لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب}}<ref>انعام/ ۵۰.</ref> بگو به شما نمی‌گویم خزائن خدا نزد من است و غیب نمی‌دانم.
دسته اول: دسته‌ای از آیات علم غیب را منحصر به خداوند می‌دانند مانند آیه: {{قرآن| وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ|ترجمه=و کلیدهای غیب فقط نزد اوست، و کسی آنها را جز او نمی داند|سوره=انعام|آیه=۵۹}}


دسته سوّم: آیاتی است که علم غیب را به صراحت برای پیامبران و بندگان شایسته خداوند اثبات می‌کند مانند:
دسته دوم: آیاتی است که علم غیب را (به صورت کامل) از پیامبران و پیامبر اسلام نفی می‌کند: مانند {{قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ|ترجمه=بگو به شما نمی‌گویم خزائن خدا نزد من است و غیب نمی‌دانم|سوره=انعام|آیه=۵۰}}


{{قرآن|عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الا من ارتضی من رسول}}<ref>جن/ ۲۶.</ref> خداوند به غیب آگاه است و بر غیب خود احدی را جزکسانی که می‌پسندد از پیامبران اطلاع نمی‌دهد.
دسته سوم: آیاتی است که علم غیب را به صراحت برای پیامبران و بندگان شایسته خداوند اثبات می‌کند مانند: {{قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا|۲۶|إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ|۲۷|ترجمه=خداوند به غیب آگاه است و بر غیب خود احدی را جز کسانی که می‌پسندد از پیامبران اطلاع نمی‌دهد|سوره=جن|آیه=۲۶-۲۷}}


از مجموع آیات نتیجه می‌گیریم که مقصود دسته اوّل و دوّم این است که علم غیب ذاتاً و اصالتاً مال خداوند است و مالک حقیقی اوست و غیر از او کسی ذاتاً علم غیب نمی‌داند؛ و مقصود دسته سوّم این است که پیامبران به واسطه تعلیم خداوند (از طریق وحی و الهام و …) از علم غیب آگاهی پیدا می‌کنند. بعضی از افراد برگزیده بشری با تأیید و افاضه پروردگار جهان، می‌توانند با علم غیب ارتباط پیدا می‌کنند.
از مجموع آیات نتیجه می‌گیریم که مقصود دسته اوّل و دوّم این است که علم غیب ذاتاً و اصالتاً مال خداوند است و مالک حقیقی اوست و غیر از او کسی ذاتاً علم غیب نمی‌داند؛ و مقصود دسته سوّم این است که پیامبران به واسطه تعلیم خداوند (از طریق وحی و الهام و …) از علم غیب آگاهی پیدا می‌کنند. بعضی از افراد برگزیده بشری با تأیید و افاضه پروردگار جهان، می‌توانند با علم غیب ارتباط پیدا می‌کنند.
البته این را هم باید توجه داشت که قسمتی از اسرار غیب، مخصوص خداوند است و هیچ‌کس خبر ندارد، مانند زمان قیامت و برزخ و بهشت و قسمتی دیگر را به اولیاء خود می‌آموزد، چنان‌که حضرت علی(ع) در نهج البلاغه نیز اشاره کرده است که بعضی از علوم غیبی، تنها مخصوص خداست و غیر خدا کسی نمی‌داند و بعضی از علوم غیبی دیگر را به پیامبر آموخته و او به من آموزش داده است.}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.</ref>


== اقسام غیب ==
== اقسام غیب ==
خط ۳۲: خط ۲۷:
۱. موجوداتی که از افق حس انسان بیرون باشد، مانند ذات پروردگار جهان و اسماء و صفات او و فرشتگان و شیوه کار آنها و حقیقت موجودات و کیفیات و خصوصیات آنان.<ref>سبحانی، جعفر، آگاهی سوّم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۹۷ هـ ق، ص۲۲.</ref>
۱. موجوداتی که از افق حس انسان بیرون باشد، مانند ذات پروردگار جهان و اسماء و صفات او و فرشتگان و شیوه کار آنها و حقیقت موجودات و کیفیات و خصوصیات آنان.<ref>سبحانی، جعفر، آگاهی سوّم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۹۷ هـ ق، ص۲۲.</ref>


۲. قسم دوم از غیب، مکتشفات علمی بشر است، خواه قوانینی را کشف کند که بر پهنه هستی حکومت می‌کند یا از روی موجوداتی پرده بردارد که قرنها از افق کشف او بیرون بوده‌اند؛ مانند کشف قانون جاذبه و گریز از مرکز و اگر به گونه ای از این قوانین خبر داده است مانند: {{قرآن|والله الذی رفع السموات …<ref>رعد/ ۲.</ref> خدا همان کسی است که آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت. این نوع گزارش خبر از غیب بوده و گزارش چنین قوانینی مستور بر انسانهایی آن روز، خود یکی از جهات اعجاز قرآن به شمار می‌رود.}}<ref>کتاب آگاهی سوم یا علم غیب، ص۲۴.</ref>
۲. قسم دوم از غیب، مکتشفات علمی بشر است، خواه قوانینی را کشف کند که بر پهنه هستی حکومت می‌کند یا از روی موجوداتی پرده بردارد که قرنها از افق کشف او بیرون بوده‌اند؛ مانند کشف قانون جاذبه و گریز از مرکز و اگر به گونه‌ای از این قوانین خبر داده است مانند: {{قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ|ترجمه=خداست که آسمان ها را بدون پایه هایی که آنها را ببینید، برافراشت|سوره=رعد|آیه=۲}}
این نوع گزارش خبر از غیب بوده و گزارش چنین قوانینی مستور بر انسان‌های آن روز، خود یکی از جهات اعجاز قرآن به شمار می‌رود.<ref>کتاب آگاهی سوم یا علم غیب، ص۲۴.</ref>


۳. حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده، رخ خواهد داد، نیز از اقسام غیب محسوب می‌شوند. گزارش‌های قرآن راجع به امت‌های گذشته، توسط پیامبری که درس نخوانده و از کسی نشنیده خبر از غیب است.
۳. حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده، رخ خواهد داد، نیز از اقسام غیب محسوب می‌شوند. گزارش‌های قرآن راجع به امت‌های گذشته، توسط پیامبری که درس نخوانده و از کسی نشنیده خبر از غیب است.


نکته ای که در اینجا باید توجه داشت، این است که پیش‌بینی غیر از علم غیب است. یگانه شرط خبر از آینده این است که گزارش به یک رشته قرائن مستند نباشد و گرنه، چنین گزارشی خبر غیبی نبوده، بلکه نتیجه مستقیم فکر و مغز انسان خواهد بود.
'''پیش‌بینی و علم غیب'''


برخی بر اساس یک رشته اطلاعات که از وضع دولتها و ملتها دارند، اوضاع آینده جهان را از نظر درگیری و جنگ و صلح و مسالمت تخمین زده و پیش‌بینی می‌کنند و اخباری را منتشر می‌سازند، و همچنین خبرهای منجمین که بر اساس محاسبات نجومی می‌باشد. یک چنین گزارشهایی، مستند به قرائن و اطلاعاتی است که موجب یک رشته نتیجه‌گیری از اوضاع جهان می‌شود.
پیش‌بینی غیر از علم غیب است. یگانه شرط خبر از آینده این است که گزارش به یک رشته قرائن مستند نباشد و گرنه، چنین گزارشی خبر غیبی نبوده، بلکه نتیجه مستقیم فکر و مغز انسان خواهد بود. آگاهی از غیب، باید از تمام این قرائن و مبادی پیراسته باشد و از طریق اسباب عادی و مجاری علمی بدست نیاید.


آگاهی از غیب، باید از تمام این قرائن و مبادی پیراسته باشد و از طریق اسباب عادی و مجاری علمی بدست نیاید.
'''جن و علم غیب'''


امّا گاهی اوقات شنیده یا دیده می‌شود که برخی از مرتاضان یا تسخیر کنندگان جن یا کسانی که به لحاظ ویژگی‌هایی با جنیان در ارتباطند و در اصطلاح مدیوم نامیده می‌شوند، ادعا دارند که توسط جن از عالم غیب خبر می‌دهند و به ظاهر هم، چنین به نظر می‌رسد که از اسرار پشت پرده باخبرند؛ ولی در حقیقت چنین نیست؛ زیرا جن و شیطان انسان را می‌بینند، امّا انسان جز در موارد نادر آن هم تحت شرایطی خاص، نمی‌تواند آنها را مشاهده کنند؛ بنابراین ممکن است هنگام وقوع کاری یا بیان کردن سخنی، جن حضور داشته باشد و وقتی از زمان و مکان شخصی و چگونگی آن مسئله توسط تسخیر کنندگان پرسش می‌شوند، جنیان پاسخ مناسب و درستی را ارائه می‌نمایند و اگر خود جن حضور نداشته باشد، از همنوعان خود که در جریان ماجرا قرار دارند، پاسخ را جویا شده و به انسان بیان می‌کنند؛ از این رو آدمی می‌پندارد که مدیوم یا مرتاض یا تسخیر کننده، به وسیله جن، از غیب خبر می‌دهند.<ref>رجالی تهرانی، علیرضا، جن و شیطان، انتشارات نبوغ، چاپ چهارم، ۱۳۸۱، ص۸۰.</ref>
برخی از مرتاضان یا تسخیرکنندگان جن یا کسانی که به لحاظ ویژگی‌هایی با جنیان در ارتباطند و در اصطلاح مدیوم نامیده می‌شوند، ادعا دارند که توسط جن از عالم غیب خبر می‌دهند و به ظاهر هم، چنین به نظر می‌رسد که از اسرار پشت پرده باخبرند؛ ولی در حقیقت چنین نیست؛ زیرا جن و شیطان انسان را می‌بینند، امّا انسان جز در موارد نادر آن هم تحت شرایطی خاص، نمی‌تواند آنها را مشاهده کنند؛ بنابراین ممکن است هنگام وقوع کاری یا بیان کردن سخنی، جن حضور داشته باشد و وقتی از زمان و مکان شخصی و چگونگی آن مسئله توسط تسخیر کنندگان پرسش می‌شوند، جنیان پاسخ مناسب و درستی را ارائه می‌نمایند و اگر خود جن حضور نداشته باشد، از همنوعان خود که در جریان ماجرا قرار دارند، پاسخ را جویا شده و به انسان بیان می‌کنند؛ از این رو آدمی می‌پندارد که مدیوم یا مرتاض یا تسخیر کننده، به وسیله جن، از غیب خبر می‌دهند.<ref>رجالی تهرانی، علیرضا، جن و شیطان، انتشارات نبوغ، چاپ چهارم، ۱۳۸۱، ص۸۰.</ref>


لذا می‌توان گفت: حتی جنیان هم از غیب خبر ندارند؛ چنان‌که در قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است. {{قرآن|فَلَمّا خّرَّ تَبَیَّنَتِ الجنّ ان لوکانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین<ref>سبأ/ ۱۴.</ref> پس چون (حضرت سلیمان) فرو افتاد در حالی که بر عصا تکیه زده از دنیا رفت، برای جنیان روشن گردید، که اگر غیب می‌دانستند در آن عذاب خفت آور (باقی) نمی‌ماندند.<ref>ر. ک. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، کیهان‌شناسی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰، چاپ سوم، ج۱، ص۳۱۰–۳۱۴.</ref>
لذا می‌توان گفت: حتی جنیان هم از غیب خبر ندارند؛ چنان‌که در قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است. {{قرآن|فَلَمّا خّرَّ تَبَیَّنَتِ الجنّ ان لوکانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین|ترجمه=پس چون (حضرت سلیمان) فرو افتاد در حالی که بر عصا تکیه زده از دنیا رفت، برای جنیان روشن گردید، که اگر غیب می‌دانستند در آن عذاب خفت آور (باقی) نمی‌ماندند|سوره=سبأ|آیه=۱۴}}<ref>نگاه کنید به مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، کیهان‌شناسی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰، چاپ سوم، ج۱، ص۳۱۰–۳۱۴.</ref>


نتیجه:
# غیب به معنای پنهان و مستور بودن است و علم غیب به معنای آگاهی از اسرار مخفی جهان است.
# علم به غیب خداوند، ذاتی است؛ امّا علم غیب پیامبران و ائمه اطهار(ع) و انسانهای پاک، عرضی و به تعلیم خداوند است.
# پیش‌بینی غیر از علم غیب است؛ چراکه شرط علم غیب آن است که بدون قرائن و اسباب عادی باشد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ذیل سوره انعام، آیه ۵۹، سوره نمل، آیه ۶۵.
* ''تفسیر المیزان''، علامه طباطبائی، ذیل سوره انعام، آیه ۵۹، سوره نمل، آیه ۶۵.
 
* ''تفسیر نمونه''، آیت الله مکارم شیرازی، ج۲۵، ص۱۴۲ تا ص۱۵۱.
۲. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۲۵، ص۱۴۲ تا ص۱۵۱.
* ''کتاب علم غیب آگاهی سوم''، استاد جعفر سبحانی، چاپ اول ۱۳۹۷ ه‍. ق، انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
 
* ''علم امام و پیامبران''، مؤسسه در راه حق، احمد مطهری، ۱۳۶۱، چاپ اول، ص۷ تا ص۴۱.
۳. کتاب علم غیب آگاهی سوم، استاد جعفر سبحانی، چاپ اول ۱۳۹۷ ه‍. ق، انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
* ''علم امام''، محمد حسین مظفر.
 
* ''اثبات نبوت خاتم الانبیاء''، انتشارات صداق، تهران، میرزا ابوالحسن شعراتی، ص۷۷.
۴. علم امام و پیامبران، مؤسسه در راه حق، احمد مطهری، ۱۳۶۱، چاپ اول، ص۷ تا ص۴۱.
* ''امامت و ولایت''، گروهی از نویسندگان، نشر میقات، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۷.
 
* ''پیام قرآن''، ج۷، آیت الله مکارم شیرازی، نشر هدف، سال ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۲۲۳.
۵. علم امام، محمد حسین مظفر.
 
۶. اثبات نبوت خاتم الانبیاء، انتشارات صداق، تهران، میرزا ابوالحسن شعراتی، ص۷۷.
 
۷. امامت و ولایت، گروهی از نویسندگان، نشر میقات، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۷.
 
۸. پیام قرآن، ج۷، آیت الله مکارم شیرازی، نشر هدف، سال ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۲۲۳.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۲ = وحی
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۴


سؤال

لطفاً پیرامون علم غیب و اقسام آن توضیح دهید؟ و منابعی نیز در این زمینه معرفی فرمائید.

درگاه‌ها
واژه-ها.png


غیب به معنای پنهان و مستور بودن است و علم غیب به معنای آگاهی از اسرار مخفی جهان است. علم غیب خداوند، ذاتی است؛ امّا علم غیب پیامبران، عرضی و به تعلیم خداوند است. غیب می‌تواند مربوط به حوادث گذشته یا آینده یا حقایق امور و موجودات که خارج از حس و عقل است باشد. همینطور ذات خداوند، هستی، فرشتگان همه در دایره غیب می‌گنجند.

تعریف غیب

غیبت از نظر لغت، به معنای پنهان بودن و مخفی و ناپیدا آمده است.[۱] در تعریف آن گفته‌اند: علم غیب عبارت است از علم به حوادث و آنچه که واقع می‌شود، به عبارت دیگر مشاهده نظام هستی و رؤیت حقیقت و واقعیت جهان؛ بنابراین کسی که به یک حادثه غیبی عالم می‌شود، ملکوت جهان هستی و مجموع علل و اسبابی را که بدان حادثه منتهی می‌شود، مشاهده می‌کند و از راه علم به اجزای علت تامه بدان حادثه که معلول ضرورت آن است، عالم می‌شود.[۲]

نظر قرآن در مورد علم غیب و حدود آن نسبت به خدا و بزرگان

وقتی آیات قرآن را بررسی می‌کنیم، در مورد علم غیب، به سه دسته آیات برخورد می‌کنیم:

دسته اول: دسته‌ای از آیات علم غیب را منحصر به خداوند می‌دانند مانند آیه: ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ؛ و کلیدهای غیب فقط نزد اوست، و کسی آنها را جز او نمی داند(انعام:۵۹)

دسته دوم: آیاتی است که علم غیب را (به صورت کامل) از پیامبران و پیامبر اسلام نفی می‌کند: مانند ﴿قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ؛ بگو به شما نمی‌گویم خزائن خدا نزد من است و غیب نمی‌دانم(انعام:۵۰)

دسته سوم: آیاتی است که علم غیب را به صراحت برای پیامبران و بندگان شایسته خداوند اثبات می‌کند مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا۝۲۶إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ۝۲۷؛ خداوند به غیب آگاه است و بر غیب خود احدی را جز کسانی که می‌پسندد از پیامبران اطلاع نمی‌دهد(جن:۲۶-۲۷)

از مجموع آیات نتیجه می‌گیریم که مقصود دسته اوّل و دوّم این است که علم غیب ذاتاً و اصالتاً مال خداوند است و مالک حقیقی اوست و غیر از او کسی ذاتاً علم غیب نمی‌داند؛ و مقصود دسته سوّم این است که پیامبران به واسطه تعلیم خداوند (از طریق وحی و الهام و …) از علم غیب آگاهی پیدا می‌کنند. بعضی از افراد برگزیده بشری با تأیید و افاضه پروردگار جهان، می‌توانند با علم غیب ارتباط پیدا می‌کنند.

اقسام غیب

در اینجا باید روشن کنیم که به چه اموری، امور غیب اطلاق می‌شود.

۱. موجوداتی که از افق حس انسان بیرون باشد، مانند ذات پروردگار جهان و اسماء و صفات او و فرشتگان و شیوه کار آنها و حقیقت موجودات و کیفیات و خصوصیات آنان.[۳]

۲. قسم دوم از غیب، مکتشفات علمی بشر است، خواه قوانینی را کشف کند که بر پهنه هستی حکومت می‌کند یا از روی موجوداتی پرده بردارد که قرنها از افق کشف او بیرون بوده‌اند؛ مانند کشف قانون جاذبه و گریز از مرکز و اگر به گونه‌ای از این قوانین خبر داده است مانند: ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ؛ خداست که آسمان ها را بدون پایه هایی که آنها را ببینید، برافراشت(رعد:۲) این نوع گزارش خبر از غیب بوده و گزارش چنین قوانینی مستور بر انسان‌های آن روز، خود یکی از جهات اعجاز قرآن به شمار می‌رود.[۴]

۳. حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده یا در آینده، رخ خواهد داد، نیز از اقسام غیب محسوب می‌شوند. گزارش‌های قرآن راجع به امت‌های گذشته، توسط پیامبری که درس نخوانده و از کسی نشنیده خبر از غیب است.

پیش‌بینی و علم غیب

پیش‌بینی غیر از علم غیب است. یگانه شرط خبر از آینده این است که گزارش به یک رشته قرائن مستند نباشد و گرنه، چنین گزارشی خبر غیبی نبوده، بلکه نتیجه مستقیم فکر و مغز انسان خواهد بود. آگاهی از غیب، باید از تمام این قرائن و مبادی پیراسته باشد و از طریق اسباب عادی و مجاری علمی بدست نیاید.

جن و علم غیب

برخی از مرتاضان یا تسخیرکنندگان جن یا کسانی که به لحاظ ویژگی‌هایی با جنیان در ارتباطند و در اصطلاح مدیوم نامیده می‌شوند، ادعا دارند که توسط جن از عالم غیب خبر می‌دهند و به ظاهر هم، چنین به نظر می‌رسد که از اسرار پشت پرده باخبرند؛ ولی در حقیقت چنین نیست؛ زیرا جن و شیطان انسان را می‌بینند، امّا انسان جز در موارد نادر آن هم تحت شرایطی خاص، نمی‌تواند آنها را مشاهده کنند؛ بنابراین ممکن است هنگام وقوع کاری یا بیان کردن سخنی، جن حضور داشته باشد و وقتی از زمان و مکان شخصی و چگونگی آن مسئله توسط تسخیر کنندگان پرسش می‌شوند، جنیان پاسخ مناسب و درستی را ارائه می‌نمایند و اگر خود جن حضور نداشته باشد، از همنوعان خود که در جریان ماجرا قرار دارند، پاسخ را جویا شده و به انسان بیان می‌کنند؛ از این رو آدمی می‌پندارد که مدیوم یا مرتاض یا تسخیر کننده، به وسیله جن، از غیب خبر می‌دهند.[۵]

لذا می‌توان گفت: حتی جنیان هم از غیب خبر ندارند؛ چنان‌که در قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است. ﴿فَلَمّا خّرَّ تَبَیَّنَتِ الجنّ ان لوکانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین؛ پس چون (حضرت سلیمان) فرو افتاد در حالی که بر عصا تکیه زده از دنیا رفت، برای جنیان روشن گردید، که اگر غیب می‌دانستند در آن عذاب خفت آور (باقی) نمی‌ماندند(سبأ:۱۴)[۶]


مطالعه بیشتر

  • تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ذیل سوره انعام، آیه ۵۹، سوره نمل، آیه ۶۵.
  • تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۲۵، ص۱۴۲ تا ص۱۵۱.
  • کتاب علم غیب آگاهی سوم، استاد جعفر سبحانی، چاپ اول ۱۳۹۷ ه‍. ق، انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
  • علم امام و پیامبران، مؤسسه در راه حق، احمد مطهری، ۱۳۶۱، چاپ اول، ص۷ تا ص۴۱.
  • علم امام، محمد حسین مظفر.
  • اثبات نبوت خاتم الانبیاء، انتشارات صداق، تهران، میرزا ابوالحسن شعراتی، ص۷۷.
  • امامت و ولایت، گروهی از نویسندگان، نشر میقات، ۱۳۶۲ش، ص۲۳۷.
  • پیام قرآن، ج۷، آیت الله مکارم شیرازی، نشر هدف، سال ۱۳۷۱، چاپ اول، ص۲۲۳.

منابع

  1. فرهنگ فارسی معین، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰هـ ش، ج۲، ص۲۴۵۶.
  2. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، قم، انتشارات شفق، چاپ چهارم، ۱۳۶۱، هـ ش، ص۳۲۰.
  3. سبحانی، جعفر، آگاهی سوّم، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۹۷ هـ ق، ص۲۲.
  4. کتاب آگاهی سوم یا علم غیب، ص۲۴.
  5. رجالی تهرانی، علیرضا، جن و شیطان، انتشارات نبوغ، چاپ چهارم، ۱۳۸۱، ص۸۰.
  6. نگاه کنید به مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، کیهان‌شناسی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۰، چاپ سوم، ج۱، ص۳۱۰–۳۱۴.