برخورد علما با رضاشاه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== آقا نورالله اصفهانی == | == آقا نورالله اصفهانی == | ||
آقا نورالله نجفی اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق) از فقهای اصفهان از جمله | آقا نورالله نجفی اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق) از فقهای اصفهان از جمله عالمان مخالف رضاشاه در کنار مدرس بود. اوج درگیری او با رضاشاه در جریان قانون نظاموظیفهٔ اجباری بود.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۳۹۷-۳۹۸.</ref> حاج آقا نورالله از علمای فعال در جنبش مشروطیت بود و در اصفهان و مناطق اطراف آن قدرت فوق العاده داشت. او با برآمدن رضاشاه به مراسم تاجگذاری او دعوت شد و در آن شرکت کرد. در مواردی، کار آقا نورالله با حکام منصوب رضاشاه در اصفهان به درگیری میکشید.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۴۰۰-۴۰۶.</ref> | ||
در سال ۱۳۰۶ شمسی، مردم اصفهان علیه قانون نظاموظیفهٔ اجباری دست به اعتراض زدند و با حضور در مقابل در منزل علما از آنان خواستند تا برای رفع ظلم کاری کنند. علمایی که با اعتراض مردم همراهی کردند برای اعلام مخالفت خود به سمت قم حرکت کردند. آنان پس از حضور در قم، به علما و مردم ولایات دیگر نیز خبر دادند تا با قیام آنان همراهی کنند. با بالاگرفتن اجتماع قیامکنندگان رضاشاه به فکر چاره افتاد و با فرستادن فوجی قم را محاصره کرد تا از پیوستن گروههای جدید به قیامکنندگان جلوگیری کند. از طرف دیگر، با فرستادن تیمورتاش تلاش کرد تا کار را با سران قیام با مصالحه فیصله دهد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۴۰۶-۴۰۸.</ref> | |||
هنوز گفتوگوها میان سران قیامکنندگان، از جمله مهمترین آنان آقا نورالله، در جریان بود که او پس از بیماری مختصر چندروزه از دنیا رفت. گفتهشده که معاینهٔ آقا نورالله توسط طبیب مخصوص فرستادهشده از سوی رضاشاه موجب شدتگرفتن بیماری و مرگ او شده است. آنان معتقدند که آقانورالله با توطئهٔ رضاشاه به قتل رسیده است.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۴۰۸-۴۱۰.</ref> | |||
== شیخ محمدتقی بافقی == | == شیخ محمدتقی بافقی == |
نسخهٔ ۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۹
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
علما در عصر رضا خان با او همکاری کردند؟ آیت الله العظمی بروجردی چرا مخالف رضا شاه نبود؟
نگاهی گذرا به تاریخ کشورمان خصوصاً عصر رضاخان بیانگر این حقیقت است که هیچگاه روحانیت با حاکمان ظالم همکاری نکردهاند و همواره میان علماء و حاکمان ظالم کشمکشهایی وجود داشته است البته برخورد روحانیت با حاکمان ظالم زمان خویش در تمام زمانها به یک شکل نبوده است بلکه به تناسب مقتضیات و شرایط مختلف، متفاوت بوده است.
برای آگاهی از برخورد روحانیت در عصر رضاخان نگاهی اجمالی به مواضع برخی از علمای برجسته زمان رضاخان با حکومت وی خواهیم داشت.
سید حسن مدرس
سید حسن مدرس (۱۲۴۹-۱۳۱۶ش)، عالم و سیاستمدار شیعه، از مهمترین مخالفان رضاشاه در مسیر بهقدرت رسیدن او بود. مدرس که از علمای فعال در جنبش مشروطیت بود، در جریان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش، که آغاز قدرتگرفتن رضاخان بود، به مخالفت با آن برخاست. سران کودتا مدرس را برای جلوگیری از فعالیت سیاسی مؤثر علیه کودتا دستگیر و به قزوین تبعید کردند.[۱]
در جریان انتخابات مجلس پنجم، رضاخان با اعمال قدرت غیرقانونی مقام ریاست الوزرایی را بهدست گرفت. او از پس این انتخاب تلاش کرد تا با تغییر حکومت سلطنتی به جمهوری راه رسیدن به قدرت مطلق را برای خود هموار کند. جمهوریخواهی رضاخان با مقاومت مدرس در مجلس با شکست رو به رو شد.[۲] درگیری مدرس با رضاخان در دورهٔ ریاست الوزرایی او به درخواست استیضاح رضاخان از سوی مدرس و همراهانش در مجلس منجر شد. این طرح با اعمال نفوذ و تهدید جانی نمایندگان استیضاحکننده توسط رضاخان به شکست انجامید.[۳]
پس از انقراض قاجاریه و بر تختنشستن پهلوی، زمان انتقام از مخالفتهای پیشین مدرس برای رضاشاه رسیده بود. همین موجب برنامهریزی ترور مدرس از سوی رضاخان شد؛ تروری که با هوشمندی مدرس با شکست مواجه میشود.[۴] رضاشاه برای برخورد نهایی و دستگیری مدرس منتظر اتمام مجلس ششم و سلب مصونیت سیاسی او بود.[۵] مدرس در ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ش دستگیر شد و به خواف خراسان تبعید شد. او به مدت هفت سال در خواف تحت نظر بود و پس از آن به کاشمر منتقل شد. سرانجام مدرس، در ۲۷ رمضان ۱۳۵۷ق مطابق با ۱۰ آذر ۱۳۱۶ش، به دستور رضاشاه مسموم و سپس خفه شد.[۶]
آقا نورالله اصفهانی
آقا نورالله نجفی اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق) از فقهای اصفهان از جمله عالمان مخالف رضاشاه در کنار مدرس بود. اوج درگیری او با رضاشاه در جریان قانون نظاموظیفهٔ اجباری بود.[۷] حاج آقا نورالله از علمای فعال در جنبش مشروطیت بود و در اصفهان و مناطق اطراف آن قدرت فوق العاده داشت. او با برآمدن رضاشاه به مراسم تاجگذاری او دعوت شد و در آن شرکت کرد. در مواردی، کار آقا نورالله با حکام منصوب رضاشاه در اصفهان به درگیری میکشید.[۸]
در سال ۱۳۰۶ شمسی، مردم اصفهان علیه قانون نظاموظیفهٔ اجباری دست به اعتراض زدند و با حضور در مقابل در منزل علما از آنان خواستند تا برای رفع ظلم کاری کنند. علمایی که با اعتراض مردم همراهی کردند برای اعلام مخالفت خود به سمت قم حرکت کردند. آنان پس از حضور در قم، به علما و مردم ولایات دیگر نیز خبر دادند تا با قیام آنان همراهی کنند. با بالاگرفتن اجتماع قیامکنندگان رضاشاه به فکر چاره افتاد و با فرستادن فوجی قم را محاصره کرد تا از پیوستن گروههای جدید به قیامکنندگان جلوگیری کند. از طرف دیگر، با فرستادن تیمورتاش تلاش کرد تا کار را با سران قیام با مصالحه فیصله دهد.[۹]
هنوز گفتوگوها میان سران قیامکنندگان، از جمله مهمترین آنان آقا نورالله، در جریان بود که او پس از بیماری مختصر چندروزه از دنیا رفت. گفتهشده که معاینهٔ آقا نورالله توسط طبیب مخصوص فرستادهشده از سوی رضاشاه موجب شدتگرفتن بیماری و مرگ او شده است. آنان معتقدند که آقانورالله با توطئهٔ رضاشاه به قتل رسیده است.[۱۰]
شیخ محمدتقی بافقی
از موضعگیریهای مرحوم بافقی در دوران رضاخان اقدام شجاعانه ایشان در فرستادن نامههای تند و صریح به رضاخان و انتقاد ازاعمال زشت و عملکرد خلاف شریعت و قانون وی بود همچنین اعتراض به مسئله کشف حجاب و حضور خانواده رضاشاه بدون حجاب در حرم مطهر قم در سال ۱۳۰۷ ه.ش که منجر به دستگیری وی شد و ایشان را در حرم مطهر و صحن حرم زیر چکمه و تازیانه گرفته و مورد توهین قرار دادند و بعد او را به زندانی در تهران منتقل کردند و بعد از مدتی حبس به حضرت عبدالعظیم در شهر ری تبعید نمودند.[۱۱]
شیخ عبدالکریم حائری یزدی
شیخ عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ق) را از عالمانی دانستهاند که به طور فعال در مسائل سیاسی دخالت نمیکرد[۱۲]؛ اما شرایط بهگونهای پیش رفت که در اواخر عمر ناچار شد در امور سیاسی دخالت کند. مهمترین چالش حائری در آن سالها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاشاه بود.[۱۳] در دوران سردار سپهی رضاخان، روابط نسبتاً خوبی میان این دو برقرار بود. حائری در تأیید و تاحدی تثبیت رضاخان بیتأثیر نبود؛ اعلامیهٔ مشترک او و محمدحسین نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی در نفی جمهوریت، پس از ملاقات رضاخان با آن سه، در مجموع به سود رضاخان تمام شد.[۱۴]
از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آنها نه حسنه و نه تیره بود.[۱۵] در این دوره، حائری در برخی مسائل، مشی بیطرفانه اتخاذ کرد و توانست گاهی با میانجیگری از ایجاد بحران جلوگیری کند؛ مانند نقش او در ماجرای مخالفت با نظام وظیفه اجباری به رهبری حاجآقا نوراللّه اصفهانی و نیز در موضوع اجباریکردن پوشش متحدالشکل برای مردان.[۱۶] حائری گاهی با تصمیم کلی حکومت پهلوی همراهی کرد. با این حال، کوشید با تدابیری آن را در جهت اهداف و برنامههای خود مدیریت کند؛ مانند تصمیم دولت درباره امتحانگرفتن از طلاب برای اعطای جواز استفاده از لباس روحانیت. اما او در بسیاری از مسائل، مانند برخورد حکومت با شیخ محمدتقی بافقی و سیدحسن مدرس، با اینکه موافق عملکرد دولت نبود بردبارانه سکوت کرد و رو در روی حکومت قرار نگرفت.[۱۷]
از پس طرح قانون کشف حجاب، روابط شیخ عبدالکریم با رضاشاه به تیرگی گرایید. شیخ در این موضوع ابراز مخالفت با شاه را بیتأثیر و موجب شدیدترشدن کار از سوی شاه میدانست. اما در نهایت با اصرار شاگردان و برخی مردم به شاه تلگراف زد و قانون کشف حجاب را خلاف شرع دانست و خواستار لغو قانون شد[۱۸] پاسخ منفی رضاشاه به این درخواست با بی احترامی به حائری همراه بود.[۱۹] از آن پس، مناسبات حائری و رضاشاه به کلی قطع شد. به نقل برخی منابع، موضوع قانون حجاب چنان بر حائری گران آمد که پس از آن خانهنشین شد و حتی به باور برخی موجب مرگ او شد.[۲۰]
آیت الله بروجردی
ایشان نیز هیچگاه با حکومت رضا شاه همکاری نکرده و نسبت به اقدامات غیر اسلامی وی هشدار میدادند در عین حال فضا و شرایط را برای مخالفت با حکومت وی مناسب نمیدیدند از این رو مخالفت را متوجه اصل حکومت وی نکردند نه آنکه با حکومت رضا شاه همکاری نمودند. ایشان در این باره میفرمودند: «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمینشینم.»[۲۱]
منابع
- ↑ مکی، حسین، تاریخ بیستساله ایران، تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۹ش، ج۱، ص۲۴۱.
- ↑ دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، بیجا، بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)، بیتا، ج۲، ص۱۲۰-۱۲۹.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۳، ص۱۲۵–۱۵۲.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۲، ص۱۳۵-۱۳۶.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۳۹۶.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۵، ص۶۷-۷۰؛ نیز: دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۷.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۳۹۷-۳۹۸.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۴۰۰-۴۰۶.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۴۰۶-۴۰۸.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج۴، ص۴۰۸-۴۱۰.
- ↑ ابوالفضل شکوری، سیره صالحان، قم:انتشارات شکوری، ۱۳۷۴، ص۳۴۸–۳۴۹.
- ↑ شبیری زنجانی، سید موسی، جرعهای از دریا، قم، مؤسسهٔ کتابشناسی شیعه، ج۳، ص۴۲۱.
- ↑ رئیسزاده، محمد، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ج۱۲، ذیل واژه.
- ↑ رئیسزاده،، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.
- ↑ رئیسزاده،، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.
- ↑ رئیسزاده،، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.
- ↑ رئیسزاده،، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.
- ↑ «تلگرافِ توهین رضاشاه به آیتالله حائری در ماجرای کشف حجاب»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ بازدید :۳ آذر ۱۴۰۱ش.
- ↑ «تلگرافِ توهین رضاشاه به آیتالله حائری در ماجرای کشف حجاب»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ بازدید:۳ آذر ۱۴۰۱ش.
- ↑ رئیسزاده،، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.
- ↑ سید حمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی (ره)، انتشارات دارالفکر۱۳۵۸، ص۹۸.