ملاک مشروعیت ولی فقیه در فرمان‌برداری مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ابرابزار)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezvani}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}} کد: ف:۵۹۰۲


  فیش: ۵۹۰۹۶
{{سوال}}
با توجه به اینکه منشأ و ریشه انتخاب ولی فقیه رأی مردم می‌باشد چگونه از طرف خداوند مشروعیت پیدا می‌کند و اطاعت از ایشان واجب می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
'''ملاک مشروعیت ولی فقیه''' در بینش اسلامی، اذن خداوند است. بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند، رب و صاحب اختیار هستی و انسان است. چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقاتِ خدا، حتماً با اذن خداوند صورت گیرد. تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم، مستلزم تصرف در امور انسان‌هاست و این امر تنها از سوی کسی جایز است که دارای این حق و اختیار باشد. خداوند حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) واگذار نموده است و در عصر غیبت، فقیه جامع‌الشرایط عهده‌دار چنین وظیفه‌ای است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی، ص۴۰.</ref>


  گروه تخصصی: SJ
تنها عامل مشروعیت ولایت فقیه انتصابی است که از جانب شرع مقدس، صورت گرفته است و تجلی حکومت خداوند است که مشروعیت پیدا می‌کند. از نظر شیعه به همان معیاری که حکومت رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) مشروعیت دارند. ولایت فقیه در زمان غیبت مشروعیت خواهد داشت؛ یعنی مشروعیت حکومت هیچ‌گاه مشروط به خواست این و آن نبوده است، بلکه امری الهی و با نصب او بوده است.


سؤال: با توجه به اینکه منشأ و ریشه انتخاب ولی فقیه رأی مردم می‌باشد چگونه از طرف خداوند مشروعیت پیدا می‌کند و اطاعت از ایشان واجب می‌شود؟
'''جایگاه مردم در حاکمیت ولی فقیه''':
{{اصلی|نقش مردم در نظام ولایت فقیه}}
عدم دخالت رأی مردم در مشروعیت حکومت به معنای بی‌اعتنایی به رأی و مشارکت مردم نیست. از نظر اسلام، حاکم باید مورد پذیرش مردم قرار گیرد و بدون مشارکت و همکاری مردم، حکومت اسلامی فاقد قدرت اجرایی خواهد بود و نمی‌تواند احکام اسلامی را اجرا کند. براین اساس پذیرش و آراء مردم شرط لازم و نه کافی برای تحقق عینی حکومت است. رأی مردم به مثابه قلب است و روح مشروعیت را اذن الهی تشکیل می‌دهد و این امر ناشی از اعتقادات اسلام و نگرش فرد مسلمان به جهان هستی است.<ref>نوروزی، محمدجواد، نظام سیاسی اسلام، قم:مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹، ص۱۵۰.</ref> انتخاب رهبر از سوی مجلس خبرگان جنبه تعیینی و شرطی دارد به این معنا که ولی فقیه واجد شرایط، قبل از انتخاب، ولایت شرعی دارد، اما انتخاب او شرط اعمال ولایت وی می‌باشد، لذا این نصب الهی است که از سوی ائمه(ع) به فقیه مشروعیت می‌بخشد و از همین روی ولایت فقیه، حکومت خدا بر مردم است.


پاسخ:
مردم هستند که باید زمینه تحقق و استمرار حکومت اسلامی را فراهم کنند و تا مردم نخواهند نظام اسلامی محقق نخواهد شد. در عین حال این به معنای مشروعیت دادن به حکومت اسلامی نیست یعنی اگر مردم حکومت ولی فقیه را نپذیرفتند این حکومت فاقد مشروعیت نیست تنها مقبولیت و کارآمدی ندارد. پس منافاتی ندارد که مشروعیت از جانب خداوند باشد و در عین حال مردم دارای نقش در تحقق و استمرار حکومت ولی فقیه باشند.<ref>مصباح‌یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۷۳.</ref>
 
Jبرای پاسخ به این پرسش، ذکر این نکته لازم است که «در بینش اسلامی ملاک مشروعیت اذن خداوند است، بر اساس اعتقاد توحیدی خداوند، رب و صاحب اختیار هستی و انسان است، چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقات خدا حتماً با اذن خداوند صورت گیرد و تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم، مستلزم تصرف در امور انسان‌هاست لذا این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد، خداوند حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر، امام معصوم(ع) واگذار نموده است و در عصر غیبت فقیه جامع‌الشرایط عهده‌دار چنین وظیفه‌ای است.»<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی، ص۴۰.</ref>
 
پس تنها عامل مشروعیت ولایت فقیه انتصابی است که از جانب شرع مقدس، صورت گرفته است و تجلی حکومت خداوند است که مشروعیت پیدا می‌کند. از نظر شیعه به همان معیاری که حکومت رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) مشروعیت دارند. ولایت فقیه در زمان غیبت مشروعیت خواهد داشت، یعنی مشروعیت حکومت هیچ‌گاه مشروط به خواست این و آن نبوده است، بلکه امری الهی و با نصب او بوده است با در نظر گرفتن این نکته اکنون این سؤال مطرح می‌شود که نقش مردم در حکومت اسلامی چیست و مردم چه جایگاهی در نظام اساسی را دارا هستند؟
 
روشن شد که «ملاک مشروعیت و قانونی بودن حکومت از نظر اسلام رأی مردم نیست، اما عدم دخالت رأی مردم در مشروعیت حکومت به معنای بی‌اعتنایی به رأی و مشارکت مردم نیست، زیرا از نظر اسلام حاکم باید مورد پذیرش مردم قرار گیرد و بدون مشارکت و همکاری مردم، حکومت اسلامی فاقد قدرت اجرایی خواهد بود و نمی‌تواند احکام اسلامی را اجرا کند. براین اساس پذیرش و آراء مردم شرط لازم و نه کافی برای تحقق عینی حکومت است، رأی مردم به مثابه قلب است و روح مشروعیت را اذن الهی تشکیل می‌دهد و این امر ناشی از اعتقادات اسلام و نگرش فرد مسلمان به جهان هستی است.»<ref>نوروزی، محمدجواد، نظام سیاسی اسلام، قم:مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹، ص۱۵۰.</ref> انتخاب رهبر از سوی مجلس خبرگان جنبه تعیینی و شرطی دارد به این معنا که ولی فقیه واجد شرایط، قبل از انتخاب ولایت شرعی دارد، اما انتخاب او شرط اعمال ولایت وی می‌باشد، لذا این نصب الهی است که از سوی ائمه(ع) به فقیه مشروعیت می‌بخشد و از همین روی ولایت فقیه، حکومت خدا بر مردم است.
 
«ولی فقیه همانند طبیبی است که از شرایط طبابت برخوردار است، امّا شرط طبابت او مراجعه مردم است و البته مراجعه مردم او را طبیب نمی‌کند او منصب طبابت را از جای دیگر گرفته است بلکه مراجعه مردم طبابت او را دارای اثر می‌کند، فقیه هم ولایت دارد و منصب ولایت را از خداوند گرفته است، امّا مراجعه مردم ولایت او را دارای تأثیر می‌کند.»<ref>اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از ولایت فقیه، قم:پیام عترت، ۱۳۷۷، ص۷۵.</ref> این مردم هستند که باید زمینه تحقق و استمرار حکومت اسلامی را فراهم کنند و تا مردم نخواهند نظام اسلامی محقق نخواهد شد، در عین حال این به معنای مشروعیت دادن به حکومت اسلامی نیست یعنی اگر مردم حکومت ولی فقیه را نپذیرفتند این حکومت فاقد مشروعیت نیست تنها مقبولیت و کارآمدی ندارد. پس منافاتی ندارد که مشروعیت از جانب خداوند باشد و در عین حال مردم دارای نقش در تحقق و استمرار حکومت ولی فقیه باشند؛ لذا تعیین نمایندگان مجلس خبرگان رهبری از جانب مردم و بعد هم تعیین رهبر به وسیله آن مجلس، حقیقت و ماهیتش کشف و شناسایی فردی است که واجد صلاحیت است.<ref>مصباح‌یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۷۳.</ref>
 
البته باید خاطر نشان کرد که در امر ولایت فقیه و ر هبری حکومت اسلامی انتصاب الهی نه به نصب یک فرد واحد است و نه به نصب مجموع من حیث المجموع بلکه به نصب جمیع است، یعنی اینکه همه فقهای جامع‌الشرایط منصوب به ولایت هستند، و عهده‌داری این منصب به آنها واجب است لکن به نحو وجوب کفایی، به این معنی که هرگاه یکی از فقهاء توسط مجلس خبرگان مشخص گردید، تکلیف از دیگران ساقط است. پس انتخاب مردم که توسط مجلس خبرگان صورت می‌گیرد بعد از مشروعیت ولی فقیه است و هیچ گونه منافاتی بین این دو نیست.


{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =ادیان و مذاهب
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ =شیعه امامیه
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =حوزه و روحانیت
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۶


سؤال

با توجه به اینکه منشأ و ریشه انتخاب ولی فقیه رأی مردم می‌باشد چگونه از طرف خداوند مشروعیت پیدا می‌کند و اطاعت از ایشان واجب می‌شود؟

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


ملاک مشروعیت ولی فقیه در بینش اسلامی، اذن خداوند است. بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند، رب و صاحب اختیار هستی و انسان است. چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقاتِ خدا، حتماً با اذن خداوند صورت گیرد. تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم، مستلزم تصرف در امور انسان‌هاست و این امر تنها از سوی کسی جایز است که دارای این حق و اختیار باشد. خداوند حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) واگذار نموده است و در عصر غیبت، فقیه جامع‌الشرایط عهده‌دار چنین وظیفه‌ای است.[۱]

تنها عامل مشروعیت ولایت فقیه انتصابی است که از جانب شرع مقدس، صورت گرفته است و تجلی حکومت خداوند است که مشروعیت پیدا می‌کند. از نظر شیعه به همان معیاری که حکومت رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) مشروعیت دارند. ولایت فقیه در زمان غیبت مشروعیت خواهد داشت؛ یعنی مشروعیت حکومت هیچ‌گاه مشروط به خواست این و آن نبوده است، بلکه امری الهی و با نصب او بوده است.

جایگاه مردم در حاکمیت ولی فقیه:

عدم دخالت رأی مردم در مشروعیت حکومت به معنای بی‌اعتنایی به رأی و مشارکت مردم نیست. از نظر اسلام، حاکم باید مورد پذیرش مردم قرار گیرد و بدون مشارکت و همکاری مردم، حکومت اسلامی فاقد قدرت اجرایی خواهد بود و نمی‌تواند احکام اسلامی را اجرا کند. براین اساس پذیرش و آراء مردم شرط لازم و نه کافی برای تحقق عینی حکومت است. رأی مردم به مثابه قلب است و روح مشروعیت را اذن الهی تشکیل می‌دهد و این امر ناشی از اعتقادات اسلام و نگرش فرد مسلمان به جهان هستی است.[۲] انتخاب رهبر از سوی مجلس خبرگان جنبه تعیینی و شرطی دارد به این معنا که ولی فقیه واجد شرایط، قبل از انتخاب، ولایت شرعی دارد، اما انتخاب او شرط اعمال ولایت وی می‌باشد، لذا این نصب الهی است که از سوی ائمه(ع) به فقیه مشروعیت می‌بخشد و از همین روی ولایت فقیه، حکومت خدا بر مردم است.

مردم هستند که باید زمینه تحقق و استمرار حکومت اسلامی را فراهم کنند و تا مردم نخواهند نظام اسلامی محقق نخواهد شد. در عین حال این به معنای مشروعیت دادن به حکومت اسلامی نیست یعنی اگر مردم حکومت ولی فقیه را نپذیرفتند این حکومت فاقد مشروعیت نیست تنها مقبولیت و کارآمدی ندارد. پس منافاتی ندارد که مشروعیت از جانب خداوند باشد و در عین حال مردم دارای نقش در تحقق و استمرار حکومت ولی فقیه باشند.[۳]

منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی، پژوهشی امام خمینی، ص۴۰.
  2. نوروزی، محمدجواد، نظام سیاسی اسلام، قم:مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۹، ص۱۵۰.
  3. مصباح‌یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۸، ص۷۳.