کافی‌بودن خدا بر توکل‌کننده: تفاوت میان نسخه‌ها

(ایجاد مدخل جدید کافی بودن خدا بر توکل کننده)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
}}
}}


توكل از ماده وكالت و به معناي اعتماد نمودن و سپردن كارها به ديگران است.<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.</ref> توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و حواله کردن نتیجه همۀ کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوۀ الهی نمودن است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.</ref>
'''توكل''' از ماده وكالت و به معناي اعتماد نمودن و سپردن كارها به ديگران است.<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.</ref> توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و حواله کردن نتیجه همۀ کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوۀ الهی نمودن است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.</ref>


توکل به معنی انتخاب وكيل و اعتماد بر ديگری است، هر قدر وكيل توانايي و آگاهي بیشتری داشته باشد شخص موكِل احساس آرامش بيشتری مي‏كند. از آنجا كه علم خدا بي پايان و تواناييش نامحدود است، انسان با توكل آرامش فوق‏العاده احساس مي‏كند، در برابر مشكلات و حوادث مقاوم مي‏شود، از دشمنان نيرومند و خطرناک نمي‏هراسد، در سختي‌ها خود را در بن بست نمي‏بيند و پيوسته راه خود را به سوي هدف ادامه مي‏دهد.
توکل به معنی انتخاب وكيل و اعتماد بر ديگری است، هر قدر وكيل توانايي و آگاهي بیشتری داشته باشد شخص موكِل احساس آرامش بيشتری مي‏‌كند. از آنجا كه علم خدا بي پايان و تواناييش نامحدود است، انسان با توكل کردن احساس آرامش مي‏‌كند، در برابر مشكلات و حوادث مقاوم مي‏‌شود، از دشمنان نيرومند و خطرناک نمي‏‌هراسد، در سختي‌ها خود را در بن بست نمي‏‌بيند و پيوسته راه خود را به سوي هدف ادامه مي‏‌دهد.
انساني كه بر خدا توكل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمي‏كند بلكه به اتكاي لطف خدا و علم و قدرت بي‌پايان او خود را پيروز و فاتح مي‏بيند و حتي شكست‏هاي مقطعي او را مايوس نمي‏سازد.
انساني كه بر خدا توكل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمي‌‏كند بلكه به اتكاي لطف خدا و علم و قدرت بي‌پايان او خود را پيروز مي‌‏بيند و حتي شكست‏‌هاي مقطعي او را مايوس نمي‏‌سازد.
منشاء پیدایش چنین حالتی در روح انسان‌ها، اعتقاد و جزم به این است که فاعلِ موثری‌ جز خدا نیست و سایر نیروها و قدرت‌ها به او برمی‌گردد، اوست که به هر کاری قادر است‌:
منشاء پیدایش چنین حالتی در روح انسان‌ها، اعتقاد و جزم به این است که فاعلِ موثری‌ جز خدا نیست و سایر نیروها و قدرت‌ها به او برمی‌گردد، اوست که به هر کاری قادر است‌:
{{قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ|ترجمه=همانا خداوند بر هر چيز تواناست.|سوره=بقره|آیه=۲۰}}
{{قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ|ترجمه=همانا خداوند بر هر چيز تواناست.|سوره=بقره|آیه=۲۰}}


توكل اين نيست كه انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از كسب و كار بردارد. پيامبر گرامى(ص)، گروهى را كه به بهانه توکل بر خدا دنبال كشت و كار نمى‌روند، سربار جامعه دانست.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأى رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لايَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّكِلُونَ».</ref>
توكل اين نيست كه انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از كسب و كار بردارد. پيامبر گرامى(ص)، گروهى را كه به بهانه توکل بر خدا دنبال كشت و كار نمى‌روند، سربار جامعه دانست.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأى رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لايَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّكِلُونَ».</ref>


در نگرش علامۀ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل كسى است كه بر خدا توكل كند، از هواهاى نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملى را كه خدا از او مى‏خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد. تمامى سبب‌ها به خدا منتهى مى‏شود، وقتى او چيزى را اراده كند به جا مى‏آورد، بدون اينكه اراده‏اش دگرگونى پذيرد، پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است و هيچ سبب ديگر چنين نيست.<ref>طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعۀ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ‏۱۹، ص ۵۲۷.</ref>
در نگرش علامۀ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل كسى است كه بر خدا توكل كند، از هواهاى نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملى را كه خدا از او مى‏‌خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد. تمامى سبب‌ها به خدا منتهى مى‏‌شود، وقتى او چيزى را اراده كند به جا مى‏‌آورد، بدون اينكه اراده‌‏اش دگرگونى پذيرد، پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است و هيچ سبب ديگر چنين نيست.<ref>طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعۀ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ‏۱۹، ص ۵۲۷.</ref>


==مطالعه بیشتر==
==مطالعه بیشتر==

نسخهٔ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۵

سؤال

سؤال: منظور از عبارت «وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ» ؛ « و هرکه به خدا توکل کند، او برایش بس است» چيست؟

کافی بودن خداوند برای توکل کننده به معنای آن است که چون خدا مسبب الاسباب است و همه چیز تحت قدرت او ست، هر چه را او اراده کند، همان می‌شود و توکل به غیر خدا چنین نیست.

متن آیه

توكل از ماده وكالت و به معناي اعتماد نمودن و سپردن كارها به ديگران است.[۱] توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و حواله کردن نتیجه همۀ کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوۀ الهی نمودن است.[۲]

توکل به معنی انتخاب وكيل و اعتماد بر ديگری است، هر قدر وكيل توانايي و آگاهي بیشتری داشته باشد شخص موكِل احساس آرامش بيشتری مي‏‌كند. از آنجا كه علم خدا بي پايان و تواناييش نامحدود است، انسان با توكل کردن احساس آرامش مي‏‌كند، در برابر مشكلات و حوادث مقاوم مي‏‌شود، از دشمنان نيرومند و خطرناک نمي‏‌هراسد، در سختي‌ها خود را در بن بست نمي‏‌بيند و پيوسته راه خود را به سوي هدف ادامه مي‏‌دهد. انساني كه بر خدا توكل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمي‌‏كند بلكه به اتكاي لطف خدا و علم و قدرت بي‌پايان او خود را پيروز مي‌‏بيند و حتي شكست‏‌هاي مقطعي او را مايوس نمي‏‌سازد. منشاء پیدایش چنین حالتی در روح انسان‌ها، اعتقاد و جزم به این است که فاعلِ موثری‌ جز خدا نیست و سایر نیروها و قدرت‌ها به او برمی‌گردد، اوست که به هر کاری قادر است‌: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ؛ همانا خداوند بر هر چيز تواناست.(بقره:۲۰)

توكل اين نيست كه انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از كسب و كار بردارد. پيامبر گرامى(ص)، گروهى را كه به بهانه توکل بر خدا دنبال كشت و كار نمى‌روند، سربار جامعه دانست.[۳]

در نگرش علامۀ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل كسى است كه بر خدا توكل كند، از هواهاى نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملى را كه خدا از او مى‏‌خواهد بر عملى كه خودش دوست دارد ترجيح بدهد. تمامى سبب‌ها به خدا منتهى مى‏‌شود، وقتى او چيزى را اراده كند به جا مى‏‌آورد، بدون اينكه اراده‌‏اش دگرگونى پذيرد، پس تنها خدا براى هر كس كه بر او توكل كند كافى است و هيچ سبب ديگر چنين نيست.[۴]

مطالعه بیشتر

  • بررسی روانی و قرآنی توکل، خاستگاه، موضوع و نتیجه؛ علی منذر.
  • توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان؛ محمد صادق شجاعی.

منابع

  1. راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.
  2. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.
  3. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت(علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأى رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لايَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّكِلُونَ».
  4. طباطبایی، محمد حسین، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمۀ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعۀ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ‏۱۹، ص ۵۲۷.