امام صادق و درخواست تکرار سخن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
میسر بن عبد العزیز از برخورد مخالفان با شیعیان سخن می‌گفت و [[امام صادق(ع)]] که بر متکایی تکیه زده بود، برخاسته و از میسر می‌پرسد سخنش را تکرار کند. دوباره پرسیدن امام و درخواست تکرار را به خاطر تعجب از سخن راوی گفته‌اند و نه بخاطر دقیق گوش ندادن و درست نشنیدن؛ زیرا این کار را از شأن امام معصوم به دور دانسته‌اند.
میسر بن عبدالعزیز از برخورد مخالفان با شیعیان سخن می‌گفت و [[امام صادق(ع)]] که بر متکایی تکیه زده بود، برخاسته و از میسر می‌خواهد دوباره سخنش را بگوید. دوباره پرسیدن امام و درخواست تکرار را به خاطر تعجب از سخن راوی گفته‌اند و نه بخاطر دقیق گوش ندادن و درست نشنیدن؛ زیرا این کار را از شأن امام معصوم به دور دانسته‌اند.


==متن حدیث==
==متن حدیث==
{{عربی بزرگ|عَنْ مُيَسِّرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ كَيْفَ أَصْحَابُكَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا قَالَ وَ كَانَ مُتَّكِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ كَيْفَ قُلْتَ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَدْخُلُ النَّارَ مِنْكُمُ اثْنَانِ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِدٌ وَ اللَّهِ إِنَّكُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{قرآن| وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ |ترجمه= |سوره= ص|آیه=۶۴–۶۲}} ثُمَّ قَالَ طَلَبُوکُمْ وَ اللَّهِ فِی النَّارِ فَمَا وَجَدُوا مِنْکُمْ أَحَداً<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۷۸، حدیث۳۲.</ref>}}
{{نقل قول|عَنْ مُيَسِّرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ كَيْفَ أَصْحَابُكَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا قَالَ وَ كَانَ مُتَّكِئاً فَاسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ كَيْفَ قُلْتَ قُلْتُ وَ اللَّهِ لَنَحْنُ عِنْدَهُمْ أَشَرُّ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَدْخُلُ النَّارَ مِنْكُمُ اثْنَانِ لَا وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِدٌ وَ اللَّهِ إِنَّكُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ {{قرآن| وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ أَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصارُ إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النَّارِ |ترجمه= |سوره= ص|آیه=۶۴–۶۲}} ثُمَّ قَالَ طَلَبُوکُمْ وَ اللَّهِ فِی النَّارِ فَمَا وَجَدُوا مِنْکُمْ أَحَداً<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۷۸، حدیث۳۲.</ref>}}


{{نقل قول|میسر گوید: «نزد امام صادق(ع) بودم، پرسید: حال یارانت چگونه است؟ میسر: قربانت، ما در نزد آنان از یهود و نصرانی و مجوس و  مشرک بدتر هستیم. امام که تکیه زده بود، نشست. و گفت: چه گفتی؟ گفتم: بخدا سوگند که ما شیعه در نزد مخالفان از یهود و مسیحی و مجوس و افراد مشرک، بدتر هستیم، امام: به خدا سوگند از شماها دو تن هم به دوزخ نروند. نه، به خدا که یکی هم نرود؛ به خدا سوگند شماها هستید که خداوند در قرآن فرمود: «(اهل جهنم) می‌‌‌‌‌‌گویند: ما را چه شده [افرادی]‌‌ ای که از اشرارشان می‌‌‌‌‌‌شمردیم، نمی‌بینیم. آیا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتیم [و اکنون در بهشت جای دارند] یا [در دوزخ‌‌‌اند و] دیدگان ما به آنان نمی‌افتد؟!» سپس فرمود: به خدا شما را در دوزخ جستجو کنند و از شماها هیچ‌کس را نیابند».}}
{{نقل قول|میسر گوید: «نزد امام صادق(ع) بودم، پرسید: حال یارانت چگونه است؟ میسر: قربانت، ما در نزد آنان از یهود و نصرانی و مجوس و  مشرک بدتر هستیم. امام که تکیه زده بود، نشست. و گفت: چه گفتی؟ گفتم: بخدا سوگند که ما شیعه در نزد مخالفان از یهود و مسیحی و مجوس و افراد مشرک، بدتر هستیم، امام: به خدا سوگند از شماها دو تن هم به دوزخ نروند. نه، به خدا که یکی هم نرود؛ به خدا سوگند شماها هستید که خداوند در قرآن فرمود: «(اهل جهنم) می‌‌‌‌‌‌گویند: ما را چه شده [افرادی]‌‌ ای که از اشرارشان می‌‌‌‌‌‌شمردیم، نمی‌بینیم. آیا ما آنان را به ناحق به مسخره گرفتیم [و اکنون در بهشت جای دارند] یا [در دوزخ‌‌‌اند و] دیدگان ما به آنان نمی‌افتد؟!» سپس فرمود: به خدا شما را در دوزخ جستجو کنند و از شماها هیچ‌کس را نیابند».}}

نسخهٔ ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۴۳

سؤال

مگر نمی‌گویند وقتی کسی با ما صحبت می‌کند، به حرف‌هایش دقیق گوش دهید؛ حالا چگونه است که طبق حدیث ۲۳ روضه کافی، امام صادق(ع) دوباره از راوی می‌خواهد حرفش را تکرار کند؟

میسر بن عبدالعزیز از برخورد مخالفان با شیعیان سخن می‌گفت و امام صادق(ع) که بر متکایی تکیه زده بود، برخاسته و از میسر می‌خواهد دوباره سخنش را بگوید. دوباره پرسیدن امام و درخواست تکرار را به خاطر تعجب از سخن راوی گفته‌اند و نه بخاطر دقیق گوش ندادن و درست نشنیدن؛ زیرا این کار را از شأن امام معصوم به دور دانسته‌اند.

متن حدیث

سند حدیث

میسر بن عبدالعزیز یکی از اصحاب و راویان امام باقر(ع) و از خواص امام صادق(ع) بود و از آن دو امام روایات زیادی نقل کرده و مورد اطمینان و وثوق می‌باشد.[۲] علامه مجلسی سند حدیث را موثق و قابل استناد دانسته است.[۳]

راز درخواست تکرار سخنان راوی توسط امام

امام حسن(ع) و امام حسین(ع) سیره عملی پیامبر اسلام(ص) را توجه به همه اهل مجلس دانسته که در گوش دادن به سخنان‌شان رعایت دقت را داشتند.[۴] در این حدیث نیز، امام صادق(ع) به متکا تکیه داده و سخنان راوی را به دقت گوش می‌داد. با شنیدن سخنان راوی دوباره نشست. در شرح این حالت یعنی کسی که نشسته و یکباره بلند می‌شود یا نوع نشستنش را عوض می‌کند، برخی از شرح دهندگان روایات گفته‌انداینگونه حرکات در نشست و برخاست‌ها به خاطر تعجب از شنیدن برخی سخنان است.[۵] برخی نیز می‌گویند انسان با شنیدن سخنان بزرگ و اهمیت‌دار از حالت تکیه دادن بلند می‌شود. [۶]با این توضیح، دوباره پرسیدن امام صادق(ع) و تغییر حالت دادن در نوع نشستنش از این جهت نبوده که متوجه سخنان میسر نشده است، بلکه امام از شنیدن این سخن به تعجب آمده و به متکایی که تکیه داده بود، برخاست و نشست.


منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ج۸، ص۷۸، حدیث۳۲.
  2. سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۵۷۹.
  3. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۲۵، ص۱۷۹.
  4. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، ص۸۰. طبرسی (ره)، مکارم الأخلاق، ترجمه میر باقری، سید ابراهیم، فراهانی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۲۹.
  5. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة ، المکتبه الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ ق، ج۳، ص۱۷۶.
  6. قزوينى، ملا خليل بن غازى، الشافي في شرح الكافي، دار الحدیث؛ قم، چاپ اول، ۱۴۲۹ق / ۱۳۸۷ش، ج۲، ص۱۳۷.