حاملان عرش خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
مقصود از حمل عرش در آیه ۷ سوره غافر چیست؟
مقصود از حمل عرش در آیه ۷ سوره غافر چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}فرشته‌ها را حاملان عرش خداوند معرفی کرده‌اند و شاهد آن را آیه ۷۵ سوره زمر:{{قرآن||ترجمه=فرشتگان را مى‌بينى كه پيرامون عرش به ستايش پروردگار خود تسبيح مى‌گويند.|سوره=زمر|آیه=۷۵}}<ref>تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۸.</ref>  معنای حمل عرش را اجرا کردن حاکمیت خداوند در عالم گفته‌اند.<ref name=":0">تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص: ۳۸</ref>  
{{پاسخ}}فرشته‌ها، حاملان عرش خداوند معرفی شده‌اند و حمل عرش را اجرا کردن حاکمیت خداوند در عالم، معنا کرده‌اند.<ref name=":0">تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص: ۳۸</ref>


خداوند در آیه ۷ سوره غافر، به‌صورت مبهم، افرادی را حاملان عرش خود دانسته که تسبیح خداوند نیز می‌کنند:{{قرآن|
خداوند در آیه ۷ سوره غافر، به‌صورت مبهم، افرادی را حاملان عرش خود دانسته که تسبیح خداوند نیز می‌کنند:{{قرآن||سوره=غافر|آیه=۷|ترجمه=كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‌كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‌گويند ... .}}
| سوره = غافر
 
| آیه = ۷
مفسران فرشته‌ها را حاملان عرش الهی دانسته و آیات و روایاتی را به عنوان شاهد آورده‌اند؛ از جمله آیه ۷۵ سوره زمر:{{قرآن||ترجمه=فرشتگان را مى‌بينى كه پيرامون عرش به ستايش پروردگار خود تسبيح مى‌گويند.|سوره=زمر|آیه=۷۵}}<ref>تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۸.</ref> را شاهد بر این دانسته‌اند که حاملان عرش، فرشته‌ها هستند.
| ترجمه = كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‌كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‌گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‌اند طلب آمرزش مى‌كنند}}


برای «عرش» معانی مختلفی ذکر شده است:
برای «عرش» معانی مختلفی ذکر شده است:
* گاهی «عرش» به معنای، علم بی‌پایان پروردگار، مالکیت و حاکمیت خداوند، تفسیر شده است. براساس این تفسیر سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پروردگار می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۲۹–۳۸.</ref> برخی روایات اسلامی نیز همین معنا را تأیید می‌کند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.</ref>
* «عرش» به علم، مالکیت و حاکمیت خداوند، تفسیر شده است. براساس این تفسیر سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پروردگار می‌کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۲۹–۳۸.</ref> برخی روایات اسلامی نیز همین معنا را تأیید می‌کند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.</ref>


* «عرش» را به «مجموعه عالم هستی» نیز تفسیر کرده‌اند. [[علامه طباطبایی]] معتقد است در عالم هستی با همه اختلافى كه در مراحل آن است، مرحله‌‏اى وجود دارد كه جميع حوادث و اسباب به آنجا می‌‏رسد و نام آن مرحله و مقام، «عرش» است‏.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج‏۸، ص۱۸۵.</ref>
* «عرش» را به «مجموعه عالم هستی» نیز تفسیر کرده‌اند. [[علامه طباطبایی]] معتقد است در عالم هستی با همه اختلافى كه در مراحل آن است، مرحله‌‏اى وجود دارد كه همه حوادث و اسباب به آنجا می‌‏رسد و نام آن مرحله و مقام، «عرش» است‏.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج‏۸، ص۱۸۵.</ref>


اگر عرش همان حكومت خداوند و تدبيرش در عالم هستى باشد، حاملان عرش اجرا كنندگان حاكميت و تدبير او هستند. و اگر عرش به معناى مجموعه عالم هستى و يا عالم ماوراء طبيعت باشد، حاملان آن فرشتگانى هستند كه پايه‌‌‏هاى تدبير اين جهان، به فرمان خدا بر دوش آنها است<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲۰، ص۳۸.</ref>
اگر عرش، حكومت خداوند و تدبيرش در عالم هستى باشد، حاملان عرش، اجرا كنندگان حاكميت و تدبير او هستند. و اگر عرش به معناى مجموعه عالم هستى و يا عالم ماوراء طبيعت باشد، حاملان آن فرشتگانى هستند كه پايه‌‌‏هاى تدبير اين جهان، به فرمان خدا بر دوش آنها است.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲۰، ص۳۸.</ref>


در برخی روایات اسلامی از جمله روایتی از [[امام باقر(ع)]] آمده که حاملان عرش الهی، (و کسانی که پایه عرش الهی به خاطر آنان پایدار است) حضرت محمد(ص) علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) هستند.<ref>ر. ک. استرآبادی، سید شرف الدین، الآیات الظاهره، مؤسسه نشر اسلامی، ص۶۹۱.</ref>{{پایان پاسخ}}
در برخی روایات اسلامی از جمله روایت [[امام باقر(ع)]] آمده که حاملان عرش الهی، (و کسانی که پایه عرش الهی به خاطر آنان پایدار است) حضرت محمد(ص) علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) هستند.<ref>ر. ک. استرآبادی، سید شرف الدین، الآیات الظاهره، مؤسسه نشر اسلامی، ص۶۹۱.</ref>{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۵

سؤال

مقصود از حمل عرش در آیه ۷ سوره غافر چیست؟

فرشته‌ها، حاملان عرش خداوند معرفی شده‌اند و حمل عرش را اجرا کردن حاکمیت خداوند در عالم، معنا کرده‌اند.[۱]

خداوند در آیه ۷ سوره غافر، به‌صورت مبهم، افرادی را حاملان عرش خود دانسته که تسبیح خداوند نیز می‌کنند:﴿كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‌كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‌گويند ... .(غافر:۷)

مفسران فرشته‌ها را حاملان عرش الهی دانسته و آیات و روایاتی را به عنوان شاهد آورده‌اند؛ از جمله آیه ۷۵ سوره زمر:﴿فرشتگان را مى‌بينى كه پيرامون عرش به ستايش پروردگار خود تسبيح مى‌گويند.(زمر:۷۵)[۲] را شاهد بر این دانسته‌اند که حاملان عرش، فرشته‌ها هستند.

برای «عرش» معانی مختلفی ذکر شده است:

  • «عرش» به علم، مالکیت و حاکمیت خداوند، تفسیر شده است. براساس این تفسیر سه‌گانه، مفهوم «عرش» بازگشت به صفات ذات پروردگار می‌کند.[۳] برخی روایات اسلامی نیز همین معنا را تأیید می‌کند.[۴]
  • «عرش» را به «مجموعه عالم هستی» نیز تفسیر کرده‌اند. علامه طباطبایی معتقد است در عالم هستی با همه اختلافى كه در مراحل آن است، مرحله‌‏اى وجود دارد كه همه حوادث و اسباب به آنجا می‌‏رسد و نام آن مرحله و مقام، «عرش» است‏.[۵]

اگر عرش، حكومت خداوند و تدبيرش در عالم هستى باشد، حاملان عرش، اجرا كنندگان حاكميت و تدبير او هستند. و اگر عرش به معناى مجموعه عالم هستى و يا عالم ماوراء طبيعت باشد، حاملان آن فرشتگانى هستند كه پايه‌‌‏هاى تدبير اين جهان، به فرمان خدا بر دوش آنها است.[۶]

در برخی روایات اسلامی از جمله روایت امام باقر(ع) آمده که حاملان عرش الهی، (و کسانی که پایه عرش الهی به خاطر آنان پایدار است) حضرت محمد(ص) علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) هستند.[۷]


منابع

  1. تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۰، ص: ۳۸
  2. تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۰، ص۲۹–۳۸.
  4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۵۸، ص۲۸.
  5. علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج‏۸، ص۱۸۵.
  6. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۲۰، ص۳۸.
  7. ر. ک. استرآبادی، سید شرف الدین، الآیات الظاهره، مؤسسه نشر اسلامی، ص۶۹۱.