علائم ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
== علائم غیر حتمی ظهور ==
== علائم غیر حتمی ظهور ==
علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که به‌طور حتم از نشانه‌های ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند. در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:
علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که به‌طور حتم از نشانه‌های ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند. در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:
 
* هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.  
* ظلم و ستم فراگیر شود.
 
* [[قرآن]] فرسوده و [[بدعت|بدعت‌هایی]] از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.
ظلم و ستم فراگیر شود.
* دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
 
* اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.
[[قرآن]] فرسوده و [[بدعت|بدعت‌هایی]] از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.  
* کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی از منکر|نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
 
* مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.  
* افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
 
* شخص بدکار [[دروغ]] گوید و کسی دروغ و [[قذف|نسبت ناروای]] او را رد نمی‌کند.
اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.  
* کودکان، به بزرگان احترام نمی‌گذارند.
 
* [[قطع رحم]] شود.
کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی از منکر|نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.  
* بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.
 
* نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.  
* زنان با زنان ازدواج کنند.
 
* انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.  
* افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند.
 
* ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.
شخص بدکار [[دروغ]] گوید و کسی دروغ و [[قذف|نسبت ناروای]] او را رد نمی‌کند.  
* افراد همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
 
* [[کافر]] به خاطر سختی‌ها و مشکلات [[مؤمن]]، شاد است.
کودکان، به بزرگان احترام نمی‌گذارند.  
* [[شراب]] را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خدا نمی‌ترسند.
 
* کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است.
[[قطع رحم]] شود.
* آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
 
* اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.
* راه نیک بسته و راه بد باز است.
 
* [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.
نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.  
* انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند.
 
* مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود.
زنان با زنان ازدواج کنند.  
* بدعت و [[زنا]] آشکار شود.
 
* مردم به[[شهادت دادن|شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند.
انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.  
* [[حلال]]، [[حرام]] شود و حرام، حلال گردد.
 
* [[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند.  
* جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
 
* مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.  
* ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
 
* سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
افراد همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.  
* والیان در [[قضاوت]] رشوه بگیرند.
 
* پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
[[کافر]] به خاطر سختی‌ها و مشکلات [[مؤمن]]، شاد است.  
* مردم را از روی [[تهمت]] یا [[سوء ظن|سوءظن]] بشکند.
 
* مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
[[شراب]] را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خدا نمی‌ترسند.  
* زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.
 
* [[قسم دروغ|سوگندهای دروغ]] به خدا بسیار گردد.
کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است.  
* مشروبات به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود.
 
* آشکار [[قمار|قماربازی]] شود.
آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.  
* مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
 
* نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به[[اهل‌بیت(ع)]] ستایش شوند.
اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.  
* هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.
 
* در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
راه نیک بسته و راه بد باز است.  
* شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
 
* همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند.
[[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.  
* حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
 
* مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند.  
* راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.
 
* بدکاری آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.
مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود.  
* ستم و تجاوز شایع شده است.
 
* [[غیبت]]، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
بدعت و [[زنا]] آشکار شود.  
* [[صلح]] و [[جهاد]] برای خدا نیست.
 
* سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
مردم به [[شهادت دادن|شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند.  
* خرابی بیشتر از آبادی است.
 
* معاش انسان از [[کم‌فروشی]] به دست می‌آید.
[[حلال]]، [[حرام]] شود و حرام، حلال گردد.  
* خونریزی آسان گردد.
 
* مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.
[[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.  
* [[نماز]] را [[سبک شمردن نماز|سبک شمارند]].
 
* انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، [[زکات|زکاتش]] را نداده است.
جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.  
* قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
 
* هرج و مرج بسیار است.
مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.  
* مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
 
* با حیوانات [[آمیزش]] می‌شود.
ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.  
* مردم به[[مسجد]] (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌گردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیده‌اند).
 
* حیوانات همدیگر را بدرند.
سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.  
* دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
 
* بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
والیان در [[قضاوت]] رشوه بگیرند.  
* نمازخوان برای [[ریا|خودنمایی]] نماز می‌خواند.
 
* [[فقیه]] برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.
پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.  
* مردم در اطراف قدرتمندانند.
 
* طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.
مردم را از روی [[تهمت]] یا [[سوء ظن|سوءظن]] بشکند.  
* در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
 
* آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.  
* مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
 
* مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.  
* راه نیک خالی است.
 
* مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.
[[قسم دروغ|سوگندهای دروغ]] به خدا بسیار گردد.  
* سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.
 
* مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.
مشروبات به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود.  
* به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.
 
* علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
آشکار [[قمار|قماربازی]] شود.  
* مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند.
 
* انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.  
* فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.
 
* زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به [[اهل‌بیت(ع)]] ستایش شوند.  
* پسر به پدر [[نسبت دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را [[نفرین]] کند و از مرگشان شاد گردد.
 
* اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.  
* قدرتمندان غذای عموم مردم را [[احتکار]] کنند.
 
* اموال حق خویشان پیامبر(ص) ([[خمس]]) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.  
* به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.
 
* در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.
شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.  
* سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.
 
* برای [[اذان|اذان نماز]] مزد می‌گیرند.
همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند.  
* مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.
 
* خورندگان اموال [[یتیم|یتیمان]] ستوده شوند.
حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.  
* قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
 
* استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.  
* فرمانروایان، میراث [[مستضعف|مستضعفان]] را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.
 
* بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.  
* [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
 
* وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
بدکاری آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.  
* هدف مردم شکم و شهوتشان است.
 
* دنیا به مردم روی کرده است.
ستم و تجاوز شایع شده است.  
* نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.</ref>
 
[[غیبت]]، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.  
 
[[صلح]] و [[جهاد]] برای خدا نیست.  
 
سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.  
 
خرابی بیشتر از آبادی است.  
 
معاش انسان از [[کم‌فروشی]] به دست می‌آید.  
 
خونریزی آسان گردد.  
 
مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.  
 
[[نماز]] را [[سبک شمردن نماز|سبک شمارند]].  
 
انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، [[زکات|زکاتش]] را نداده است.  
 
قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.  
 
هرج و مرج بسیار است.  
 
مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.  
 
با حیوانات [[آمیزش]] می‌شود.  
 
مردم به [[مسجد]] (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌گردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیده‌اند).  
 
حیوانات همدیگر را بدرند.  
 
دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.  
 
بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.  
 
نمازخوان برای [[ریا|خودنمایی]] نماز می‌خواند.  
 
[[فقیه]] برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.  
 
مردم در اطراف قدرتمندانند.  
 
طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.  
 
در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.  
 
آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.  
 
مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.  
 
مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.  
 
راه نیک خالی است.  
 
مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.  
 
سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.  
 
مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.  
 
به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.  
 
علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.  
 
مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند.  
 
انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.  
 
فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.  
 
زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.  
 
پسر به پدر [[نسبت دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را [[نفرین]] کند و از مرگشان شاد گردد.  
 
اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.  
 
قدرتمندان غذای عموم مردم را [[احتکار]] کنند.  
 
اموال حق خویشان پیامبر(ص) ([[خمس]]) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.  
 
به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.  
 
در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.  
 
سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.  
 
برای [[اذان|اذان نماز]] مزد می‌گیرند.  
 
مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.
 
خورندگان اموال [[یتیم|یتیمان]] ستوده شوند.  
 
قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.  
 
استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.  
 
فرمانروایان، میراث [[مستضعف|مستضعفان]] را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.  
 
بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.  
 
[[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.  
 
وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.  
 
هدف مردم شکم و شهوتشان است.  
 
دنیا به مردم روی کرده است.  
 
نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==

نسخهٔ ‏۲۲ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۳۸

سؤال
علائم ظهور امام زمان چیست؟
درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


زمان دقیق ظهور امام زمان «ع» فقط برای خداوند معلوم است، ولی علائم و نشانه‌های فراوانی برای ظهور آن حضرت در احادیث بیان شده که به‌طور کلی به علائم غیر حتمی و حتمی تقسیم می‌شود.[۱]

سیصد و سیزده تن هیچگونه مدخلیت در اصل ظهور ندارند بلکه ظهور حضرت وابسته به پایان رسیدن مدّت و زمان و تحقق یافتن شرایط و ظهور علامات است.

زمان دقیق ظهور امام زمان(عج) برای هیچ‌کس جز خدا معلوم نیست؛ ولی علایم ونشانه‌های فراوانی برای ظهور آن حضرت در احادیث و روایات بیان شده است. آنچه از مجموع روایات به دست می‌آید علائم ظهور به دو دسته تقسیم می‌شوند، علائم غیرحتمی و حتمی

علائم حتمی ظهور

علائم حتمی ظهور را نشانه‌هایی دانسته‌اند که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور امام مهدی(ع) محقق خواهد شد. برخی از آنها چنین‌اند:

علائم غیر حتمی ظهور

علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که به‌طور حتم از نشانه‌های ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند. در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:

  • هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
  • ظلم و ستم فراگیر شود.
  • قرآن فرسوده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.
  • دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
  • اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.
  • کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
  • مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
  • افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
  • شخص بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.
  • کودکان، به بزرگان احترام نمی‌گذارند.
  • قطع رحم شود.
  • بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.
  • نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
  • زنان با زنان ازدواج کنند.
  • انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
  • افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند.
  • ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.
  • افراد همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
  • کافر به خاطر سختی‌ها و مشکلات مؤمن، شاد است.
  • شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خدا نمی‌ترسند.
  • کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است.
  • آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
  • اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
  • راه نیک بسته و راه بد باز است.
  • کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.
  • انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند.
  • مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود.
  • بدعت و زنا آشکار شود.
  • مردم بهشهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
  • حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
  • دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
  • جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
  • مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
  • ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
  • سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
  • والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
  • پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
  • مردم را از روی تهمت یا سوءظن بشکند.
  • مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
  • زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.
  • سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
  • مشروبات به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود.
  • آشکار قماربازی شود.
  • مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
  • نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی بهاهل‌بیت(ع) ستایش شوند.
  • هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.
  • در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
  • شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
  • همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند.
  • حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
  • مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
  • راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.
  • بدکاری آشکار شده و برای سخن‌چینی کوشش می‌شود.
  • ستم و تجاوز شایع شده است.
  • غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
  • صلح و جهاد برای خدا نیست.
  • سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
  • خرابی بیشتر از آبادی است.
  • معاش انسان از کم‌فروشی به دست می‌آید.
  • خونریزی آسان گردد.
  • مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.
  • نماز را سبک شمارند.
  • انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
  • قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
  • هرج و مرج بسیار است.
  • مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
  • با حیوانات آمیزش می‌شود.
  • مردم بهمسجد (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌گردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیده‌اند).
  • حیوانات همدیگر را بدرند.
  • دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
  • بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
  • نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند.
  • فقیه برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.
  • مردم در اطراف قدرتمندانند.
  • طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.
  • در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
  • آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
  • مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
  • مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
  • راه نیک خالی است.
  • مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.
  • سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.
  • مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.
  • به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.
  • علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
  • مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند.
  • انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
  • فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.
  • زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
  • پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
  • اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
  • قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
  • اموال حق خویشان پیامبر(ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
  • به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.
  • در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.
  • سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.
  • برای اذان نماز مزد می‌گیرند.
  • مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.
  • خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
  • قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
  • استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
  • فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.
  • بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
  • صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
  • وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
  • هدف مردم شکم و شهوتشان است.
  • دنیا به مردم روی کرده است.
  • نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.[۵]

مطالعه بیشتر

  • خراسانی محقق، جواد، و سید جواد میرشفیعی خوانساری، مهدی منتظر(عج)، بی‌جا، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، ص۳۰۲–۲۰۷.
  • خادمی شیرازی، محمد، نشانه‌های ظهور او، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۸ش.
  • سلیمان، کامل، روزگار رهایی: ترجمه یوم الخلاص، ترجمه علی‌اکبر مهدیپور، بی‌جا، ۱۳۷۱ش، ج۲.
  • گروهی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۱۲–۲۵۹.
  • محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی(عج) فروغ تابان ولایت، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۲–۸۸.


منابع

  1. نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص۴۲۹.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ نعمانی، محمد بن ابراهیم، غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، کتابخانه صدوق، باب ۱۴، ص۳۶۵.
  4. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، قم، انتشارات بصیرتی، ص۲۷۴.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.