روح‌القدس: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۰

سؤال

فرشته بزرگ روح القدس چگونه فرشته‌ای است؟ و فرق آن با فرشتگان دیگر چگونه است توضیح دهید؟

ابتدا کلام محققین را درباره روح‌القدس می‌آوریم و سپس نظر صحیح و نهایی را بیان می‌کنیم.

مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه ۸۷ سوره بقره ﴿وایدناه بروح القدس می‌نویسد: مراد از روح القدس جبرئیل ـ علیه‌السّلام ـ است (که نظر قتاده و سدی و ضحاک و ربیع نیز همین است) و ابن زید می‌گوید مراد از روح القدس، انجیل است، همان‌طور که قرآن را روح نامیده‌اند، ﴿کذلک اوحینا الیک روحاً من امرنا و ضحاک از ابن‌عباس نقل می‌کند که «روح» اسمی است که عیسی ـ علیه‌السّلام ـ بوسیله آن مرده‌ها را زنده می‌کرد. در ادامه مرحوم طبرسی می‌گوید، قوی‌ترین نظرها، گفته کسی است که گوید: مراد جبرئیل ـ علیه‌السّلام ـ است. می‌گوید: اگر سؤال شود چرا از بین انبیاء فقط عیسی ـ علیه‌السّلام ـ را از بین انبیاء ذکر نمود، در حالیکه همه انبیاء مورد تأیید جبرائیل ـ علیه‌السّلام ـ بوده‌اند؟ در جواب باید گفت: چون حضرت عیسی ـ علیه‌السّلام ـ از ابتدای زندگی تا آخر، جبرائیل او را همراهی می‌کرد و هنگامی که یهود می‌خواست او را به شهادت برسانند، عیسی ـ علیه‌السّلام ـ را به آسمان، بالا برد.}}[۱]

فخر رازی در تفسیرکبیر چنین می‌گوید:

اختلفوا فی‌الروح علی وجوه، احدها: انه جبرئیل ـ علیه‌السّلام ـ (در این که مراد از روح چیست؟ نظرات مختلف است. نظر اول این است که: مراد جبرائیل است» و علت اینکه جبرائیل را روح نامیده‌اند چند وجه دارد؛ ۱. مراد از روح القدس یعنی روحی که مقدس است… و بخاطر بلند مرتبه‌ای آن در نزد خدا؛ ۲. چون بوسیله جبرائیل دین زنده می‌شود، همان‌طور که بدن بوسیله روح زنده می‌شود؛ زیرا جبرائیل مأمور آوردن وحی به سوی انبیاء است و پیامبران بوسیله آن دین را زنده می‌کنند؛ ۳. چون روحانیت در این فرشته غلبه دارد… نظر دوم: مراد انجیل است همان‌گونه که درباره قرآن آمده: روحاً من امرنا (شوری:۵۲) و وجه نامگذاری به این نام به خاطر این است که چون دین بوسیله آن زنده می‌شود و مصالح دنیا بخاطر انجیل منظم و ردیف می‌شود. نظر سوّم: اسمی که عیسی ـ علیه‌السّلام ـ بوسیله آن مرده‌ها را زنده می‌کرد… چون جبرائیل از هوای نورانی، لطیف خلق شده، بیشتر به روح شباهت دارد، از این رو اطلاق اسم روح بر جبرائیل اولویت دارد…[۲]

نظر علامه مجلسی رحمه الله از بحار الانوار:

روح القدس، اسم دیگر جبرائیل ـ علیه‌السّلام ـ است و با اذن خدای تبارک و تعالی انبیاء و ائمه(ع) را به وسیلهٔ علم تربیت و تأیید می‌کرد و الروح، اسم ملکی دیگر است که روز قیامت خدا می‌فرماید: یوم یقوم الروح…[۳] آیت الله مصباح در معارف قرآن چنین گوید:

نحل ۱۰۲ «قل نزله روح القدس». ظاهراً روح القدس در تطبیق با آیه‌ای دیگر، حضرت جبرائیل ـ علیه‌السّلام ـ است (بقره۹۷): {{قرآن|من کان عدوا الجبرئیل فانه نزله علی قلبک.[۴]

آیت الله مکارم، در تفسیر نمونه ذیل آیه، ۸۷ بقره چنین گوید:

مفسران بزرگ درباره روح القدس تفسیرهای گوناگونی دارند.

۱. برخی گفته‌اند منظور جبرئیل است، شاهد این سخن آیه ۱۰۲، نحل است: ﴿قل نزّله روح القدس من ربک بالحق… اما چرا جبرئیل را روح القدس می‌گویند؟ به خاطر این است که از طرفی جنبه روحانیت در فرشتگان مسئله روشنی است و اطلاق «روح» بر آن‌ها کاملاً صحیح است، و اضافه کردن آن به «القدس» اشاره به پاکی و قداست فوق‌العاده این فرشته است.

۲. بعضی دیگر معتقدند «روح القدس» همان نیروی غیبی است که عیسی ـ علیه‌السّلام ـ را تأیید می‌کرد…

۳. بعضی از مفسران نیز روح القدس را به معنی «انجیل» تفسیر کرده‌اند. ولی دو تفسیر اول نزدیکتر به نظر می‌رسد.[۵]

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

بر اساس سخنان دانشمندان و استدلال‌های آنها به قرآن و روایات روح القدس، فرشته بزرگ خدا همان جبرئیل ـ علیه‌السّلام ـ است و کار تأیید و کمک کردن به انبیاء و ائمه(ع) و نازل کردن وحی الهی بر پیامبران را انجام می‌دهد، البته چون خودش فرشته بزرگ الهی است، ممکن است، در برخی از کارها از فرشته‌های تحت فرمان خود هم استفاده کند و باز صحیح است که گفته شود روح القدس (جبرئیل) آن کار را انجام داده است.


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر نمونه، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ج۱، ص۳۲۹.

۲. معارف قرآن، مصباح یزدی، ج۱–۳، ص۲۸۵.


منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۹، ذیل آیه ۷۸ بقره.
  2. کلام فخررازی، تفسیر کبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ه‍، ج۱، ص۵۹۶، چاپ رحلی.
  3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۰۶، ذیل ح ۱۶ باب ۱۶ و ج۲۵، ص۴۰، باب ۲، ذیل ح ۱۱، و ج۶۱، ص۶۳، باب ۴۲، ذیل حدیث ۵۰.
  4. مصباح، محمد تقی، معارف قرآن، قم، انتشارات مدرسه امام خمینی، ج۳، ص۲۸۵.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، ج۱۱، ص۳۲۹.