تفسیر آیه «أمن یجیب المضطر»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
مراد از «اجابت مضطر وقتی که او را بخواند» این است که خدا دعای دعا کنندگان را مستجاب و حوائج شان را برمی‌آورد، و اگر قید اضطرار را در بین آورد برای این است که درحال اضطرار، دعای داعی از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست، چون تا آدمی بیچاره و درمانده نشود؛ دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار است ندارد؛ و این خیلی روشن و واضح است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج۱۵، ص۵۴۵.</ref> تصریح به عنوان «مضطر» نشان می‌دهد که شرایط اضطرار، یعنی شرایطی که انسان در آن شرایط از همه اسباب و عوامل قطع امید می‌کند این زمینه را فراهم می‌آورد که انسان، خالصانه خدا را بخواند، نتیجه فریاد خواهی خالصانه از خداوند (اذا دعاه) اجابت از سوی خدا را دنبال دارد.
مراد از «اجابت مضطر وقتی که او را بخواند» این است که خدا دعای دعا کنندگان را مستجاب و حوائج شان را برمی‌آورد، و اگر قید اضطرار را در بین آورد برای این است که درحال اضطرار، دعای داعی از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست، چون تا آدمی بیچاره و درمانده نشود؛ دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار است ندارد؛ و این خیلی روشن و واضح است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج۱۵، ص۵۴۵.</ref> تصریح به عنوان «مضطر» نشان می‌دهد که شرایط اضطرار، یعنی شرایطی که انسان در آن شرایط از همه اسباب و عوامل قطع امید می‌کند این زمینه را فراهم می‌آورد که انسان، خالصانه خدا را بخواند، نتیجه فریاد خواهی خالصانه از خداوند (اذا دعاه) اجابت از سوی خدا را دنبال دارد.


درمانده‏‌ترين افراد كسى است كه گنهكار باشد و از خدا طلب مغفرت كند. آدم ترسيده‌‏اى كه طلب ايمنى ميكند و بيمارى كه عافيت مي‌خواهد و محبوسى كه خواهان خلاص است، همه افراد گرفتارى هستند كه بخداوند بزرگ و مهربان پناه می‌برند.<ref>ترجمه تفسير مجمع البيان، ج‏18، ص: 131
درمانده‏‌ترين افراد كسى است كه گنهكار باشد و از خدا طلب مغفرت كند. آدم ترسيده‌‏اى كه طلب ايمنى مي‌كند و بيمارى كه عافيت مي‌خواهد و محبوسى كه خواهان خلاص است، همه افراد گرفتارى هستند كه بخداوند بزرگ و مهربان پناه می‌برند.<ref>ترجمه تفسير مجمع البيان، ج‏18، ص: 131


</ref>
</ref>
خط ۳۲: خط ۳۲:


== آیات مشابه ==
== آیات مشابه ==
آیاتی در قرآن وجود دارد که تصریح بر استجابت دعا دارد. از جمله آیه ۶۰ [[سوره غافر]]: {{قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ|ترجمه=و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.»|سوره=غافر|آیه=۶۰}} و نیز: {{قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ|ترجمه=و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مى‌كنم، پس [آنان‌] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.|سوره=بقره|آیه=۱۸۶}}  
آیاتی در قرآن وجود دارد که تصریح بر استجابت دعا دارد. از جمله آیه ۶۰ [[سوره غافر]]: {{قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ|ترجمه=و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.»|سوره=غافر|آیه=۶۰}} و نیز: {{قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ|ترجمه=و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مى‌كنم، پس [آنان‌] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.|سوره=بقره|آیه=۱۸۶}} و در سوره انعام آمده است: {{قرآن|فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ|ترجمه=و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مى‌گرداند.|سوره=انعام|آیه=۴۱}}  


در جایی دیگر کسانی که دعایشان را استجابت کرده و پس از آن روی میگرداند را مذمت کرده است:  
در جایی دیگر کسانی که دعایشان را استجابت کرده و پس از آن روی می‌گرداند را مذمت کرده است: {{قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ|ترجمه=و چون انسان را آسيبى رسد، ما را -به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده- مى‌خواند، و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مى‌رود كه گويى ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده، نخوانده است.|سوره=یونس|آیه=۱۲}} و همینطور در آیه ۲۲ یونس.


== روایت خواندن این آیه برای استجابت دعا ==
== روایت خواندن این آیه برای استجابت دعا ==

نسخهٔ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۲

سؤال
مقصود از استجابت دعا و رفع گرفتاری در آیه شریفه ۶۲ سوره نمل چیست؟

آیه ۶۲ سوره نمل مشهور به آیه «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ» درباره اجابت شخص مضطر و دور کردن رنج و سختی از انسان توسط خداوند است. این آیه از آیات مشهور و مهم درباره استجابت دعا توسط خداوند است.

متن آیه

معنای مضطر

کلمه «مضطر» در لغت به معنی ناچار، لاعلاج، کسی که اضطرار و ناچاری او را گرفته می‌باشد.[۱]

مراد از «اجابت مضطر وقتی که او را بخواند» این است که خدا دعای دعا کنندگان را مستجاب و حوائج شان را برمی‌آورد، و اگر قید اضطرار را در بین آورد برای این است که درحال اضطرار، دعای داعی از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست، چون تا آدمی بیچاره و درمانده نشود؛ دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار است ندارد؛ و این خیلی روشن و واضح است.[۲] تصریح به عنوان «مضطر» نشان می‌دهد که شرایط اضطرار، یعنی شرایطی که انسان در آن شرایط از همه اسباب و عوامل قطع امید می‌کند این زمینه را فراهم می‌آورد که انسان، خالصانه خدا را بخواند، نتیجه فریاد خواهی خالصانه از خداوند (اذا دعاه) اجابت از سوی خدا را دنبال دارد.

درمانده‏‌ترين افراد كسى است كه گنهكار باشد و از خدا طلب مغفرت كند. آدم ترسيده‌‏اى كه طلب ايمنى مي‌كند و بيمارى كه عافيت مي‌خواهد و محبوسى كه خواهان خلاص است، همه افراد گرفتارى هستند كه بخداوند بزرگ و مهربان پناه می‌برند.[۳]

استجابت دعا

گرچه خداوند دعای همه را ـ هر گاه شرائطش جمع باشد ـ اجابت می‌کند، ولی در آیه یاد شده به ویژه روی عنوان «مضطر» تکیه شده، به این دلیل که یکی از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به کلی برگیرد، و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلی را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست می‌دهد.[۴] «اضطرار» به معنای کوتاه شدن دست انسان از همه عوامل عادی و مادی است. بنابر این، اجابت دعای مضطر از سوی خدا به این معنا است که خدا با اراده خویش همه علل وعوامل مادی را در جهتی قرار می‌دهد که انسان بتواند با تسلط بر آنها و بهره‌گیری از آنها، به حل مشکلات و رفع گرفتاری‌های خود بپردازد. جمله «ویجعلکم خلفاءالارض» در بیان همین نکته است.[۵]

برطرف کردن گرفتاری

واژه «سوء» به معناى شدّت و سختى و هر چيز مضرّ و زيان‌آور است.[۶]

در تفسیر نمونه آمده است: «در آن هنگام كه تمام درهاى عالم اسباب به روى انسان بسته می‌‏شود كارد به استخوانش می‌رسد، و از هر نظر درمانده و مضطر می‌‏گردد، تنها كسى كه می‌تواند قفل مشكلات را بگشايد، و بن‏بستها را بر طرف سازد، و نور اميد در دلها بپاشد، و درهاى رحمت به روى انسانها درمانده بگشايد، تنها ذات پاك او است و نه غير او»[۷]

آیات مشابه

آیاتی در قرآن وجود دارد که تصریح بر استجابت دعا دارد. از جمله آیه ۶۰ سوره غافر: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.»(غافر:۶۰) و نیز: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ؛ و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزديكم، و دعاى دعاكننده را -به هنگامى كه مرا بخواند- اجابت مى‌كنم، پس [آنان‌] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد كه راه يابند.(بقره:۱۸۶) و در سوره انعام آمده است: ﴿فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ؛ و اگر او بخواهد رنج و بلا را از شما دور مى‌گرداند.(انعام:۴۱)

در جایی دیگر کسانی که دعایشان را استجابت کرده و پس از آن روی می‌گرداند را مذمت کرده است: ﴿وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ؛ و چون انسان را آسيبى رسد، ما را -به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده- مى‌خواند، و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مى‌رود كه گويى ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده، نخوانده است.(یونس:۱۲) و همینطور در آیه ۲۲ یونس.

روایت خواندن این آیه برای استجابت دعا


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر نمونه، استاد مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۵، ص۵۲۲.

۲. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، سید محمد حسین، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۵، ص۵۴۴.


منابع

  1. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، انتشارات بنیاد بعثت، ۱۳۷۰ ش، جلد ۷، و ۴۷۶.
  2. طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ج۱۵، ص۵۴۵.
  3. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج‏18، ص: 131
  4. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان حوزه، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ ش، جلد ۱۵، ص۵۲۱.
  5. هاشمی رفسنجانی، اکبر و جمعی از محققان، تفسیر راهنما، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ ش، ج۱۳، ص۳۶۸.
  6. ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج‏4، ص: 484
  7. تفسير نمونه، ج‏15، ص: 517