حقوق بهائیان در ایران: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۵
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
چرا بهائیان در جمهوری اسلامی ایران رسمی نیست و به خاطر عقیده خود در معرض اذیت و آزار و قتل و کشتار واقع شدهاند؟
قبل از جواب به سؤال لازم است به حقوق اقلیتهای دینی در اسلام و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی بپردازیم. اقلیتهای دینی و اهل ذمه به کسانی گفته میشود که در قلمرو اسلام مطابق قرارداد «ذمه» از حکومت اسلامی تبعیت میکنند و دارای کتاب آسمانی هستند این فِرق، از حقوق و امتیازاتی در اسلام برخوردارند که اگر به پیمان خود با دولت اسلامی پایبند باشند مورد حمایت اسلام و نظام هستند از قبیل مصونیت همهجانبه آزادی مذهب، استقلال قضائی، حق آزادی مسکن و غیره که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده است.
از نظر قانون اساسی اقلیتهای دینی به کسانی اطلاق میشود که پیرو یکی از ادیان یهودی، مسیحی، زرتشتی و دارای تابعیت جمهوری اسلامی باشند و به این عده اهل کتاب هم گفته میشود. قانون اساسی برای اقلیتهای دینی احترام و ارزش قائل شده و ضامن آزادی و حقوق ملی آنان است. در اصل ۱۳ قانون اساسی ایران چنین آمده است ایرانیان زرتشتی، کلیمی، مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.[۱] و این از مزایای اسلام و دولت اسلامی است که عدالت اجتماعی را برای همه انسانها با وجود اختلاف در دین و مذهب و نژاد و قوم و زبان و رنگ تأمین میکند.
اختصاص قرارداد ذمه به گروههای سهگانه: یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان بدان معنا نیست، که قرار داد صلح در حقوق اسلامی به جز با گروههای مزبور مشروع نیست زیرا تحکیم صلح در فقه اسلامی به وسیله قراردادهای مختلفی پیشبینی شده است که هر کدام از آنها در مورد معین و محدود طبق قانون خاصی منعقد میگردد قرارداد ذمه یکی از قراردادهای صلح است که در حقوق اسلامی قانون مشخص و شرائط خاص دارد و طبق همین قانون مشخص عقد قرارداد ذمه به اهل کتاب اختصاص یافته و تنها در مورد این گروه واجد ارزش حقوقی شده است چنانکه در مورد گروههای دیگر نیز برای برقراری صلح قراردادهای دیگر با شرائط و قانون معینی پیشبینی شده که جامعه اسلامی و گروههای غیر مسلمان میتوانند تحت قانون مزبور به عقد قرارداد صلح مبادرت کرده و در سایه آن در کمال امنیت و آسایش همزیستی داشته باشند.[۲]
با توجه به اصل ۱۳ قانون اساسی، مشرکان و پیروان دینهای ساختگی مانند وهابیت، بهائیت، بابیت از آن حقوقی که در اصل ۱۳ آمده برخوردار نیستند. بهائیان که در دوران پهلوی با استعانت از اقتدار دولت وابسته به امپریالیسم و با جاسوسی برای اسرائیل توانسته بودند برای خود قدرت و ثروت زیادی کسب کنند و از دوران جدا شدن از مکتب اسلام عملاً در مقابل اقتدار ملت قرار گرفته بودند در جبهه مقابل انقلابیون واقع شدند آنان هم یاران دیکتاتور تلقی میشدند و هم همراهان امپریالیسم.
از ابتدا فرقههای مختلف بهائیت برای شکستن اقتدار روحانیت اصیل و برچیدن نظام مرجعیت به وجود آمد و درصدد شکستن نظام مدیریتی روحانیت اصیل بودند. اما این انقلاب با توجه با احکام اسلام نظام مدیریت مرجعیت را تکمیل نمود به این ترتیب بهائیت در نقطهای قرار داشت و دارد که کاملاً نطقه مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و هست.[۳]
موضع بهائیان نسبت به انقلاب اسلامی
سیاستمداران شرق و غرب که با پیروزی انقلاب دچار سر درگمی شده بودند به هر وسیلهای برای شکست انقلاب اسلامی یا مشوب، جلوه دادن چهره آن در افکار عمومی دنیا به برنامههایی متمسک شدند از جمله برنامههای متعددی که بعد از انجام، آشکار شد که به تحریک نیروهای بیگانه انجام شده است حمله به منازل مسکونی بهائیان بود این کار انجام شد تا شاید از این طریق در آن مقطع زمانی حرکتهای ضد حکومتی مردم را به اختلافات قومی و مذهبی بکشانند و هدف بیگانگان از ایجاد این درگیریها از یک طرف فراهم نمودن زمینه مظلومنمایی برای بهائیان و از سوی دیگر تحریک کینه دیرینه آنان با شیعیان و شدت بخشیدن به آن درگیریها بود.[۴] حضرت امام خمینی ـ قدّس سره ـ در یک سخنرانی هشدار میدهند که میخواهند برای شکستن اعتصاب کارگران و کارکنان نفت، افرادی را از اسرائیل بیاورند و به دولت شاه هشدار میدهند که اگر چنین کسانی وارد ایران شوند بر ملت ایران است که آنان را از کشور بیرون کنند در همین رابطه به عدم تعرض به اقلیت یهودی ساکن در کشور اشاره مینمایند و حقوق اقلیتهای ساکن تحت حمایت حکومت اسلام را یادآور میشوند و در مورد بهائیان نیز میفرمایند اخیراً به بهائیها تعرض کردهاند و دولت تعرض کرده. اینها یک شیطنت دارند مسلمین به شیطنت اینها اعتنا نکنند اینها میخواهند سایر طبقات را به مسلمین بشورانند شما اعتنا نکنید از هر راه که دیدید سازمان دولتی دخالت میکند در یک امری شما مخالفت کنید برای اینکه نظر سوء دارند به شما.[۵]
یکی از مواضع اتخاذ شده از جانب بهائیان در مقابل جمهوری اسلامی ایران استفاده از نوع مظلومنمایی و تبلیغ این مسئله بود که حقوق آنان به عنوان یک اقلیت مذهبی تضییع شده است.[۶] در این میان عدهای از بهائیان متوجه سیاستبازی سرانشان در رژیم گذشته بودند به اسلام روی آوردند و عدهای هم جنبش آزادیبخش بهائیان ایران (بابا) را به راه انداختند و نشریه امرار را بر علیه سیستم بهائیت منتشر کردند و از کسانی که برای بیگانگان در زمان شاه جاسوسی میکردند انتقاد کردند.
در هر صورت کسانی که به تشکیلات گذشته وفادار باقی ماندند از هر فرصتی برای مقابله با انقلاب اسلامی استفاده کردند نقش تشکیلاتی که هدفش برچیدن اسلام و روحانیت و وابسته به بیت العدل اعظم در اسرائیل باشد بدیهی است که در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. تا سال ۱۳۶۲ بهائیت کماکان بهطور مخفیانه به فعالیتهای تشکیلاتی خود ادامه داد و در این سال دادستانی کل کشور با انتشار نامه رسمی هرگونه فعالیت تشکیلاتی بهائیت را در ایران ممنوع اعلام کرد. در یکی از جوابیهها اینها به دادستانی مینویسند که: با این همه جامعه بهائیان ایران برای اثبات حسن نیت و بر اساس اعتقادی خویش در اطاعت تام از اوامر دولت و حکومت تعطیل تشکیلات بهائی را در سر امور ایران اعلام میدارد که البته با مطالعه ادامه اعلامیه مشخص میشود که این یک اقدام تاکتیکی در آن زمان خاص بود. تا سران بهائیت بتوانند راهکارهای بهتری را برای ادامه فعالیت خود بیابند.
بنابراین بعد از انقلاب اسلامی موضع بهائیت در مقابل جمهوری اسلامی استفاده از نوعی مظلومیت و تبلیغ بر اساس آن است.[۷]
نحوه تعامل جمهوری اسلامی با بهائیان
در دی ماه سال ۵۷ که دیگر پیروزی انقلاب قطعی شده بود دکتر کوکلررفت استاد دانشگاه روتگرز آمریکا با امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ مصاحبهای در مورد بهائیان انجام داده است در این مصاحبه او سؤال میکند که آیا برای بهائیها در حکومت آینده آزادیهای سیاسی و مذهبی وجود ندارد. حضرت امام خمینی میفرمایند: آزادی برای افرادی که مضر به حال مملکت هستند داده نخواهد شد، وی در سؤال دیگری میپرسد آیا آزادیهائی برای مراسم مذهبی آنها داده خواهد شد در پاسخ امام میفرمایند خیر (بر اساس نظر امام ـ رحمه الله علیه ـ بهائیان به عنوان یک حزب و نه یک مذهب وظیفه جاسوسی برای اسرائیل را بر عهده داشتند. طبیعتاً هیچ کشوری حاضر نخواهد شد جاسوس کشور دیگری را در کشورش آزاد بگذارد تا هر کار خواست انجام دهد از لحاظ مذهبی هم پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اقبال عمومی مردم در رفراندوم ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ تحولی که در ایران اتفاق افتاد این بود که حکومت به دست نواب عام امام زمان رسید. حکومتی که مبتنی بر اصلی است که از ابتدا با اعتقادات بهائیت مغایر است و نوعی تفکر آشتیناپذیر بر دولت و ملت ایران و اعتقادات این فرقه حاکم میباشد.[۸]
پس از پیروزی انقلاب به دلیل محرز شدن جاسوسی عدهای از سران تشکیلات در شهرهای مختلف و کمک به تثبیت نظام شاهنشاهی و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیرکردن بیت المال به جیب صهیونیستها عدهای از آنان دستگیر و پس از محاکمه به حبسهای متفاوت و اعدام محکوم شدند و در مقابل، رئیسجمهور وقت آمریکا به این احکام اعتراض نمود.[۹] حضرت امام نیز در مقابل حرفهای رئیسجمهور آمریکا موضع گرفتند و فرمودند: صحبت رئیسجمهور آمریکا را ملاحظه کردید که ایشان از همه دنیا استمداد کردند برای اینکه این بهائیها که در ایران هستند و مظلومند و جاسوس هم نیستند و به جز مراسم مذهبی به کار دیگری اشتغال ندارند و ایران برای اینکه آنها مراسم مذهبی خود را انجام میدهند ۲۲ نفرشان را محکوم به قتل کردهاند … اگر ایشان این مسائل را نمیگفت خوب گاهی اذهان ساده احتمال میدادند که خوب اینها هم یک مردمی هستند که ولو اعتقاداتشان فاسد است لکن مشغول کار خودشان هستند … اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان درنمیآمد شما برای خاطر این که اینها دستهای هستند که به نفع شما هستند والّا شما را میشناسیم آمریکا را میشناسیم که انساندوستیاش گل نکرده است که حالا برای خاطر ۲۲ نفر بهائی که در ایران به قول ایشان گرفتار شدند، برای انساندوستی یکوقت همچو صدا کرد. و فریاد کرد. و به همه عالم متشبث شده است که به فریاد اینها برسید.[۱۰]
لکن ما به شما بگوییم نه حزب نزده را به واسطه حزب بودنش و نه بهائی را به واسطه بهائی بودنش محاکمه کردند و حکم به حبس دادند. اینها مسائل دارند. بهائیها یک مذهب نیستند یک حزب هستند یک حزبی که در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را میکرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی میکند اینها هم جاسوسند مثل آنها.[۱۱] مسئله این است که طرفدار اینها شما آقای ریگان هستید و طرفدار آنها فرض کنید شوروی هست و این دلیل است که اینها یک وضع خاصی دارند که آنها نفع به شما میرسانند. نفع رساندن اینها غیر از این میتواند باشد که اخبار ما را به آنها بدهند. و جاسوسی بکنند.[۱۲]
با توجه به دلایلی که اشاره شد، بهائیت هیچ وقت از جانب دولت جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته نشد و با توجه به اینکه بهائیان را فرقه ضاله محسوب مینمود و سابقه جاسوسی برای اسرائیل را در آنان مشاهده کرده بود آنان را از برخی امکانات اجتماعی و نه فردی محروم کرد.[۱۳]
شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای محدود کردن فعالیتهای فرهنگی بهائیان مصوباتی را به تصویب رساند. از جمله این که آنان بدون جهت از مملکت اخراج نمیشوند و بیدلیل دستگیر، زندانی و مجازات نمیشوند. باید وسایل معاش در حد متعارف، امکانات زندگی معمول و حقوق عمومی در اختیار آنان گذارده شود مانند سایر شهروندان ایرانی از قبیل دفترچه بسیج، گذرنامه، جواز دفن، اجازه کار و امثال آن البته تا جایی که تشویق به بهائیت نشود. پس ادعای محافل بهائیت در خارج از کشور در در این باره که در جمهوری اسلامی بهائیان در معرض اذیت و آزار و قتل و کشتار واقع شدهاند بیاعتبار است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱. زاهدانی، سعید، بهائیت در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱.
۲. امامی، محمد جعفر، پای سخنان پدر، اسوه، ۱۳۷۲.
۳. حسین طباطبایی، مصطفی، ماجرای باب و بهاء، تهران، روزنه، ۱۳۷۹.
۴. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد ۲، قم، صدرا، ۱۳۸۰.
۵. عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام، تهران، سمت، ۱۳۷۹.
۶. صحیفه نور، مجلدات، ۱۷.
منابع
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام، فصل ۴.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، فقه سیاسی حقوق تعهدات بینالمللی و دیپلماسی در اسلام، صفحه ۱۰۲.
- ↑ بهائیت در ایران، صفحه ۲۶۹ و ۲۷۰.
- ↑ بهائیت در ایران، ص۲۷۱ و ۲۷۲.
- ↑ صحیفه نور، جلد ۴، ص۷۹.
- ↑ بهائیت در ایران، صفحه ۲۷۳.
- ↑ بهائیت در ایران، صفحه ۲۷۵ و ۲۷۶.
- ↑ بهائیت در ایران، صفحه ۲۷۷.
- ↑ بهائیت در ایران، صفحه ۲۷۷.
- ↑ صحیفه نور، جلد ۱۷، صفحات ۲۶۶ و ۲۶۷.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ بهائیت در ایران، صفحه ۲۸۱.