فرقه علویه: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب |شاخه فرعی۱ = شیعه امامیه |شاخه ف...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{شروع سوال}}
{{سوال}}
علویان چه گروهی هستند و عقایدشان چیست؟
علویان چه گروهی هستند و عقایدشان چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{شروع پاسخ}}
{{پاسخ}}
در تاریخ کلمه «علوی» کاربرد های مختلف داشته است. اما به عنوان یک فرقه به نصیریه که در حال حاضر در مناطقی از سوریه و ترکیه ساکن هستند گفته می شود. در ایران نیز به اهل حق که در غرب ایران به خصوص کرمانشاه ساکن هستند علوی گفته می شود.
در تاریخ کلمه «علوی» کاربرد های مختلف داشته است. اما به عنوان یک فرقه به نصیریه که در حال حاضر در مناطقی از سوریه و ترکیه ساکن هستند گفته می شود. در ایران نیز به اهل حق که در غرب ایران به خصوص کرمانشاه ساکن هستند علوی گفته می شود.



نسخهٔ ‏۱۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۰۲

سؤال

علویان چه گروهی هستند و عقایدشان چیست؟

در تاریخ کلمه «علوی» کاربرد های مختلف داشته است. اما به عنوان یک فرقه به نصیریه که در حال حاضر در مناطقی از سوریه و ترکیه ساکن هستند گفته می شود. در ایران نیز به اهل حق که در غرب ایران به خصوص کرمانشاه ساکن هستند علوی گفته می شود.

در مورد عقاید این گروه دو نظریه متضاد وجود دارد یک دسته این فرقه را از غلات دانسته اند که در مورد ائمه اعتقادات نادرستی دارند. در مقابل، گروه دیگری عقاید حال حاضر این فرقه را با شیعه امامیه یکسان می دانند و معتقدند غلو اتهامی است که دشمنان به این گروه زده اند.

معانی مختلف کلمه علوی

كلمه علوي از نظر لغت منسوب به لفظ علي است. و در اصطلاح اطلاقات متعددي براي آن ذكر گرديده است.[۱]

  • هر كسي كه از اولاد علي(ع) و فاطمه(س) باشد به آن علوي گويند. اين اطلاق منشاء نسَبي دارد.
  • کاربرد دیگر کلمه علوی در مقابل عثماني است. عثمانی ها افرادی بودند که پس از قتل عثمان، امام علي(ع) را در اين قتل متهم نموده و براي انتقام خون عثمان به عايشه و معاويه پيوستند، در مقابل به طرفداران امام علی(ع) علوی گفته می شد.
  • کاربرد دیگر كلمه علوي اطلاق آن بر فرقه‌هايي است كه متهم به غلو درباره علي(ع) و برخي از امامان ديگر مي‌باشند. و آن‌طوري كه معروف است، اين عنوان بر فرقه نصيريه و اهل حق اطلاق مي‌شود.

بکتاشیه

بعضي بكتاشيه را نيز از علويان شمرده‌اند. اما اين فرقه يكي از فرقه‌هاي صوفي شيعي مذهب مي‌باشد كه منسوب به «حاجي بكتاش ولي» بنام محمد بن ابراهيم و از مردم نيشابور خراسان بوده كه در سال ۷۳۸ق در گذشته است. دراويش بكتاشي شيعي مذهب محبّ علي و در اقامه سوگواري ماه محرم كوشا هستند و در قرن پانزدهم ميلادي در دولت عثماني تشكيلات مرتّبي داشته و در آن مناطق داراي تكايا و خانقاه‌ها بوده‌اند.[۲]

نصیریه

نصيريه كه عنوان علوي تقريباً مساوي با آن مي‌باشد، يكي از فرقه‌هاي غلات شمرده شده كه برخي تاريخ پيدايش آن‌ها را قرن پنجم هجري دانسته‌اند و به آنان انصاريه نيز گفته مي‌شود.[۳]

در مورد موسس و تاريخ و محل پيدايش اين فرقه اختلاف نظر وجود دارد. برخي گفته‌اند كه اين فرقه پيرو محمد بن نصير نميري است كه امام علي النقي(ع) را «رب» و خودش را رسول از طرف آن حضرت پنداشته است.[۴] عده‌اي ديگري معتقدند كه ابن نصير وكيل امام يازدهم بوده است[۵] و پيرو او به نميريه معروف مي‌باشد.[۶] و به نظر برخي ديگر فرقه نصيريه احتمالاً از بغداد سرچشمه گرفته و مؤسس واقعي آن شخصي بنام خصيبي بوده كه در دوران زمامداران آل بويه ابتدا در كرخ، حومه شيعه‌نشين بغداد به كار اشتغال داشته، لكن بعد از آن زندگي خانه به دوشي را اختيار نموده، و تعاليم خود را در موصل و حلب ترويج داده است. او در سال۳۴۶ق يا ۳۸۵ق در گذشته است. اعتقادات او توسط نوه‌اش طبراني و شاگردان نوه‌اش در سال ۴۳۳ق به لاذيقه در كرانه شمالي سوريه در مناطق سلسله جبال مرزي و دشت كيليكيه منتشر گرديده و عده‌اي را به آيين نصير درآوردند.[۷] در عصر حاضر فرقه نصيريه در سوريه (جبل انصاريه/جبل النصيريه) و در دشت كيليكيه تركيه و در اطراف ادنه و طرسوس و نيز در لبنان و جندالاردن شام و به خصوص در شهر طبريه ساكن هستند.[۸]

اهل حق

اما اهل حق كه بيشتر در غرب ايران خصوصاً در استان كرمانشاه زندگي مي‌كنند، ‌برخي گفته‌اند كه بعضي از نصيريان اين اسم را براي خود برگزيده‌اند.[۹] طوائف اهل حق به نام‌هاي مختلف، ‌اهل حق اهل سرّ، يارستان، نصيري، علي‌اللّهي معروف مي‌باشند كه شارِب از نشانه‌هاي خاص آنان به شمار مي‌آيد.[۱۰] ريشه تاريخي اين فرقه را برخي قرن دوم هجري و برخي ديگر قرن چهارم هجري دانسته و مؤسس آن را شخصي بنام مبارك شاه ملقب به خُوَشين معرفي كرده‌اند كه با پيروان خود در لرستان زندگي مي‌كرده‌اند.[۱۱]

عقاید

درباره وجوه تشابه و تمايز علويان با شيعيان، دو نظر مختلف از طرف محققين و نويسندگان مطرح شده است.

غلو

یک نظر اين‌ است كه علويان از فرقه‌هاي غالي هستند و غلو كه در لغت به معناي گذشتن از حدّ و خارج شدن از حدّ اعتدال مي‌باشد در مسائل نبوت و امامت موجب كفر و گمراهي مي‌گردد.[۱۲] و بنابر فرموده علامه مجلسي غلوّ در مسائل ديني و اعتقادي با امور زير تحقق پيدا مي‌كند.

  • اعتقاد به الوهيت پيامبر يا ائمه طاهرين.
  • شريك قرار دادن آنان با خداوند در معبوديت، ‌خالقيت و رازقيت.
  • حلول يا اتحاد خدا با آنان.
  • اعتقاد به آگاهي ائمه از غيب بدون وحي يا الهام الهي.
  • اعتقاد به تناسخ ارواح ائمه در بدن‌هاي يكديگر.
  • عدم لزوم اطاعت خداوند با معرفت آنان.[۱۳]

شهرستاني در ملل و نحل، ‌نوبختي در فرق الشيعه، عبدالقاهر بغدادي در الفرق بين الفرق، علي رباني گلپايگاني در فرق و مذاهب كلامي، دكترجواد مشكور در فرهنگ فرق اسلامي، دهخدا در لغت نامه آنان را از فرقه‌هاي غالي دانسته اند. در اين صورت علويان نه تنها هيچ شباهتی با شيعيان اماميه ندارند بلكه از حوزه اسلام خارج مي‌باشند و حتي از ديدگاه شريعت اسلام و معيارهاي عقلي به حدّ نصاري و يهود هم نمي‌رسند.

یکسانی با شیعه امامیه

نظريه دوم بنا بر آنچه كه در ملل و نحل آيت الله سبحاني، كتاب آشنايي با فرق و مذاهب اسلامي، و در فصلنامه طلوع ذكر گرديده،[۱۴] اين است كه علويان هيچ تمايزي با شيعيان دوازده امامي ندارند بلكه آنان عين شيعه دوازده امامي هستند و مورد تهمت‌هاي نارواي مخالفين سني مذهب خصوصاً عثمانيان قرار گرفته و غلوّ را به آنان نسبت داده‌اند.


مطالعه بيشتر

  • فرق و مذاهب كلامي؛ تأليف علي رباني گلپايگاني.
  • بحوث في‌الملل و النحل ج۸؛ تأليف آيت الله سبحاني.
  • تشيع؛ تأليف براند كارل هيلن.
  • فرهنگ فرق اسلامي؛ تأليف محمدجواد مشكور.


منابع

  1. لغت‌نامه دهخدا، دهخدا، ماده علوي.
  2. دهخدا، لغت‌نامه، ماده بكتاشيه.
  3. رباني گلپايگاني، علي، فِرَق و مذاهب كلامي، مركز جهاني علوم اسلامي،‌اول، ۱۳۷۷ ش، ص۳۱۷.
  4. مركز المصطفي، حيات محمد بن يعقوب كليني(ره)، ص۸۹، و مشكور، ‌محمدجواد، ‌فرهنگ فرق اسلامي، آستان قدس رضوي، ۱۳۶۸ ش، ص۴۴۲.
  5. دهخدا،‌ لغت‌نامه، ماده نصيريه.
  6. معروف الحسيني، هاشم، شيعه در برابر معتزله و اشاعره، مترجم سيدمحمد صادق عبارف، آستان قدس رضوي، سوم، ۱۳۷۹ ش، ص۸۰.
  7. براند كاول، ‌هيلن، تشيع، بي‌نا، بي‌تا، ص۴۲۳.
  8. همان، و فرهنگ فرق اسلامي، ص۴۴۳.
  9. لغت‌نامه دهخدا، ‌ماده اهل حق.
  10. فرهنگ فرق اسلامي، ص۷۸.
  11. فِرَق و مذاهب كلامي، ص۳۲۳.
  12. مفيد، محمدبن‌محمد، تصحيح الاعتقاد، قم، منشورات رضي، ۱۳۶۳ ش، ص۱۰۹.
  13. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، دوم، ۱۴۰۳ ق، ج۲۵، ص۳۶۴.
  14. رضا برنجكار، آشنايي با فرق و مذاهب اسلامي، انتشارات طه، پنجم،‌ ۱۳۸۲ ش، ص۱۶۷، و فصلنامه طلوع، سال دوم شماره ۷،‌ص ۳-۱۱ منشورات مركز جهاني علوم اسلامي.