حقوق اقلیتهای دینی از دیدگاه قانون اساسی: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== الف) وضعیت دینهای ساختگی در ایران == | == الف) وضعیت دینهای ساختگی در ایران == | ||
با توجه به اصل فوق، تنها پیروان سه دین یهودی، مسیحی و زرتشتی به رسمیت شناخته شدهاند. | با توجه به اصل فوق، تنها پیروان سه دین یهودی، مسیحی و زرتشتی به رسمیت شناخته شدهاند. بنابر این، مشرکین و پیروان دینهای ساختگی مثل بهائیت، به رسمیت شناخته نمیشوند و از حقوق اقلیتهای مذکور در اصل سیزدهم بهرهمند نخواهند شد.<ref>شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۸، صص ۸۸ و ۱۱۸.</ref> اسلام علاوه بر امور مادی، به امور معنوی جامعه نیز توجه دارد. فردی که به هیچ دینی پای بند نیست، «خارجی» نامیده میشود و یک مسلمان مجاز نیست با کافران مراوداتی داشته باشد و جامعه اسلامی هم نسبت به فرد «خارجی» واکنشهایی ظاهر میسازد که در مجموع نشانه خطرناک بودن «خارجی» برای اسلام است و به او باید به چشم دشمن نگریست. | ||
سختگیری اسلام نسبت به این افراد، بدان معنا نیست که اسلام برای «انسانها»، احترامی قائل نیست. از دید اسلام، همهٔ انسانها برابرند، ولی گروههای «خارجی»، برای پیشبرد و گسترش اهداف اسلام خطرناکند چه این که ممکن است در میان جامعه، تبلیغاتی علیه اسلام و قرآن انجام دهند،<ref>ر. ک. مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، صص ۱۰۳–۱۰۶.</ref> پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- در سیره عملی اش، با پیروان ادیان آسمانی مثل مسیحیت و یهودیت رفتار مسالمیت آمیز داشت، امّا با بتپرستی مبارزه سرسختانه داشت، چون که بتپرستی، دین محسوب نمیشود بلکه یک انحراف و گمراهی آشکار است که وظیفه الهی پیامبر-صلی الله علیه وآله- ایجاب میکرد که در مقابل آنان آرام ننشیند. | سختگیری اسلام نسبت به این افراد، بدان معنا نیست که اسلام برای «انسانها»، احترامی قائل نیست. از دید اسلام، همهٔ انسانها برابرند، ولی گروههای «خارجی»، برای پیشبرد و گسترش اهداف اسلام خطرناکند چه این که ممکن است در میان جامعه، تبلیغاتی علیه اسلام و قرآن انجام دهند،<ref>ر. ک. مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، صص ۱۰۳–۱۰۶.</ref> پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- در سیره عملی اش، با پیروان ادیان آسمانی مثل مسیحیت و یهودیت رفتار مسالمیت آمیز داشت، امّا با بتپرستی مبارزه سرسختانه داشت، چون که بتپرستی، دین محسوب نمیشود بلکه یک انحراف و گمراهی آشکار است که وظیفه الهی پیامبر-صلی الله علیه وآله- ایجاب میکرد که در مقابل آنان آرام ننشیند. | ||
== ب) وضعیت صابئین == | == ب) وضعیت صابئین == | ||
از این گروه در قرآن کریم یاد شدهاست: {{قرآن|اِنّ الّذینَ آمَنوا وَ الّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصابِئینَ مَن آمَنَ بِاللّهِ و الیْومِ الآخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهم وَ لا خَوف عَلَیْهِمْ وَ لا هُم یَحزَنُون | از این گروه در قرآن کریم یاد شدهاست: {{قرآن|اِنّ الّذینَ آمَنوا وَ الّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصابِئینَ مَن آمَنَ بِاللّهِ و الیْومِ الآخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهم وَ لا خَوف عَلَیْهِمْ وَ لا هُم یَحزَنُون}}<ref>بقره/۶۲: در حقیقت، کسانی که (به اسلام) ایمان آورده، و کسانی که یهودی شدهاند، و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.</ref> | ||
سؤالی که مطرح است این است چرا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از «صابئین» ذکری به میان نیاورده و آنان را به رسمیت نشناختهاست؟ در جواب باید گفت: اولاً، این طایفه در اثر کمی جمعیّت و اصرار آنان به نهان داشتن آیین خود و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر این که: آیین آنان، یک «آیین اختصاصی» است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنان مبعوث شدهاست و بس، وضع آنان به صورت اسرارآمیز درآمده و جمعیت آنان رو به انقراض میرود.<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۸۹.</ref> ثانیاً، برخی این طایفه را، شاخه ای از دو مذهب مسیحیت یا یهودیت میدانند.<ref>ر. ک. شعبانی، قاسم، پیشین، ص۸۸.</ref> | سؤالی که مطرح است این است چرا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از «صابئین» ذکری به میان نیاورده و آنان را به رسمیت نشناختهاست؟ در جواب باید گفت: اولاً، این طایفه در اثر کمی جمعیّت و اصرار آنان به نهان داشتن آیین خود و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر این که: آیین آنان، یک «آیین اختصاصی» است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنان مبعوث شدهاست و بس، وضع آنان به صورت اسرارآمیز درآمده و جمعیت آنان رو به انقراض میرود.<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۸۹.</ref> ثانیاً، برخی این طایفه را، شاخه ای از دو مذهب مسیحیت یا یهودیت میدانند.<ref>ر. ک. شعبانی، قاسم، پیشین، ص۸۸.</ref> |
نسخهٔ ۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۷
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیتهای غیر مسلمان چیست؟
برای اوّلین بار در طول تاریخ اسلام سندی جامع، که بیان گر طرح نظام سیاسی اسلام باشد، به منظور اداره یک اجتماع بزرگ اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تدوین گشت. قانون اساسی به جهت فراهم آوردن زمینههای عملی مناسب جهت حاکمیت اسلام در کلیهٔ شئون مملکت، اعمّ از داخلی و خارجی میباشد.
تدوین قانون اساسی به وسیله جمعی از فقهاء، متخصصان و صاحب نظران، بر اساس معیارهای اسلامی صورت گرفتهاست و بسیاری از اصول تنظیم شده، دارای پشتوانه آیات و روایات معصومین-علیهم السلام- میباشند. آنچه در اینجا مورد توجه است، بررسی اصولی از قانون اساسی است که در بُعد داخلی، روابط دوستانه و مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی را بیان میدارد.
همزیستی مسالمت آمیز با اقلیتهای دینی در ایران
از نظر قانون اساسی، «اقلیت دینی» به کسانی اطلاق میشود که پیرو یکی از ادیان یهودی، مسیحی یا زرتشتی بوده و دارای تابعیت جمهوری اسلامی ایران باشند. این عده را «اهل کتاب» نیز میخوانند. قانون اساسی، برای اقلیتهای دینی ارزش و احترام خاصی قائل است و ضامن آزادی و حقوق ملی آنان میباشد و این یکی از مزایای بزرگ اسلام است که عدالت اجتماعی را برای همه ساکنان سرزمین خود، با وجود اختلاف مذهب، نژاد، قوم، زبان و رنگ تأمین میکند.
در اصل سیزدهم قانون اساسی آمدهاست: «ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.» دراین رابطه بیان نکاتی مفیدمی باشد.
الف) وضعیت دینهای ساختگی در ایران
با توجه به اصل فوق، تنها پیروان سه دین یهودی، مسیحی و زرتشتی به رسمیت شناخته شدهاند. بنابر این، مشرکین و پیروان دینهای ساختگی مثل بهائیت، به رسمیت شناخته نمیشوند و از حقوق اقلیتهای مذکور در اصل سیزدهم بهرهمند نخواهند شد.[۱] اسلام علاوه بر امور مادی، به امور معنوی جامعه نیز توجه دارد. فردی که به هیچ دینی پای بند نیست، «خارجی» نامیده میشود و یک مسلمان مجاز نیست با کافران مراوداتی داشته باشد و جامعه اسلامی هم نسبت به فرد «خارجی» واکنشهایی ظاهر میسازد که در مجموع نشانه خطرناک بودن «خارجی» برای اسلام است و به او باید به چشم دشمن نگریست.
سختگیری اسلام نسبت به این افراد، بدان معنا نیست که اسلام برای «انسانها»، احترامی قائل نیست. از دید اسلام، همهٔ انسانها برابرند، ولی گروههای «خارجی»، برای پیشبرد و گسترش اهداف اسلام خطرناکند چه این که ممکن است در میان جامعه، تبلیغاتی علیه اسلام و قرآن انجام دهند،[۲] پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- در سیره عملی اش، با پیروان ادیان آسمانی مثل مسیحیت و یهودیت رفتار مسالمیت آمیز داشت، امّا با بتپرستی مبارزه سرسختانه داشت، چون که بتپرستی، دین محسوب نمیشود بلکه یک انحراف و گمراهی آشکار است که وظیفه الهی پیامبر-صلی الله علیه وآله- ایجاب میکرد که در مقابل آنان آرام ننشیند.
ب) وضعیت صابئین
از این گروه در قرآن کریم یاد شدهاست: ﴿اِنّ الّذینَ آمَنوا وَ الّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصابِئینَ مَن آمَنَ بِاللّهِ و الیْومِ الآخِرِ و عَمِلَ صالِحاً فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهم وَ لا خَوف عَلَیْهِمْ وَ لا هُم یَحزَنُون﴾[۳]
سؤالی که مطرح است این است چرا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، از «صابئین» ذکری به میان نیاورده و آنان را به رسمیت نشناختهاست؟ در جواب باید گفت: اولاً، این طایفه در اثر کمی جمعیّت و اصرار آنان به نهان داشتن آیین خود و منع از دعوت و تبلیغ و اعتقاد بر این که: آیین آنان، یک «آیین اختصاصی» است، نه عمومی، و پیغمبرشان فقط برای نجات آنان مبعوث شدهاست و بس، وضع آنان به صورت اسرارآمیز درآمده و جمعیت آنان رو به انقراض میرود.[۴] ثانیاً، برخی این طایفه را، شاخه ای از دو مذهب مسیحیت یا یهودیت میدانند.[۵]
ج) احوالات شخصیه اقلیتهای دینی در ایران
پیروان اهل کتاب در ایران، در احوال شخصیه نظیر ازدواج، طلاق، ارث و وصیت طبق اصل سیزدهم قانون اساسی، تابع قوانین و مقررات خودشان میباشند و ملزم به رعایت قوانین مدنی ایران، که مبتنی بر فقه و شریعت اسلامی است، نمیباشند. نیز، تدریس تعلیمات دینی و آموزش زبان عربی و قرآن در مدارس اقلیتهای مذهبی الزامی نیست.
د) فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقلیتهای دینی در ایران
در اصل بیست و ششم قانون اساسی آمدهاست: «احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.»
اقلیتهای دینی علاوه بر برخورداری از آزادیهایی که در اصل سیزدهم ذکر شد، طبق اصل بیست و ششم میتوانند فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هم داشته باشند، مشروط بر این که اصول مندرج در این ماده نقض نشود. به علاوه، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد، برای همگان و از جمله اقلیتهای دینی آزاد است. در اصل بیست و هفتم قانون اساسی میخوانیم: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
نیز، اهل کتاب میتوانند از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات مخصوص خود در کنار زبان فارسی، استفاده نمایند. در اصل پانزدهم قانون اساسی آمدهاست: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
از آنجایی که در ایران اقوام و قبایل پراکنده و متنوعی زندگی میکنند، قانون گذار ضمن آگاهی از این مطلب، در ذیل اصل پانزدهم قانون اساسی، به تمام گروهها و قبائل اجازه دادهاست که از زبان محلی و قومی خود استفاده کنند، که به مفاد آن، این حق فرهنگی، شامل پیروان اقلیتهای دینی هم میشود.
افزون بر این که، اقلیتهای دینی حق دارند که در مجلس شورای اسلامی، نماینده داشته باشند. در مجموع پنج نماینده برای کل اقلیتهای غیر مسلمان در نظر گرفته شدهاست. در اصل شصت و چهارم آمدهاست: «... زرتشتیان و کلیمیان هر کدام یک نماینده و مسیحیان آشوری و کلدانی مجموعاً یک نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر کدام یک نماینده انتخاب میکنند…».
منابع
- ↑ شعبانی، قاسم، حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۸، صص ۸۸ و ۱۱۸.
- ↑ ر. ک. مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۸، صص ۱۰۳–۱۰۶.
- ↑ بقره/۶۲: در حقیقت، کسانی که (به اسلام) ایمان آورده، و کسانی که یهودی شدهاند، و ترسایان و صابئان، هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.
- ↑ ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران: تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ ر. ک. شعبانی، قاسم، پیشین، ص۸۸.