گناه غیبت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
غیبت و ریختن آبروی مؤمن چگونه است؟ | غیبت و ریختن آبروی مؤمن از نگاه اسلام چگونه است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
[[غیبت]] آن است که در غیاب کسی | [[غیبت]] آن است که در غیاب کسی عیبی از عیوب او فاش شود. خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش؛ بنابراین، اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند، غیبت نخواهد بود، مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویی داشته باشد. اگر صفتی در شخصی وجود نداشته باشد و گفته شود داخل در عنوان «[[تهمت]]» خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است. | ||
تعبیراتی که در [[قرآن]] و [[روایات]] اسلامی به کار رفته است نشان میدهد که آبرو و حیثیت انسان مانند مال و جانش، از اهمیت بسیاری برخوردار است. و غیبت که آبرو و وجهه انسانها را از بین میبرد، از بزرگترین گناهان شمرده میشود. قرآن غیبتکردن را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده است تا شدت زشتیاش را نشان دهد. | |||
== نکوهش غیبت در قرآن == | == نکوهش غیبت در قرآن == | ||
۱. آیه {{قرآن|لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیم|ترجمه=و هیچیک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.|سوره=حجرات|آیه=۱۲}} | '''۱.''' آیه: {{قرآن|لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیم|ترجمه=و هیچیک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.|سوره=حجرات|آیه=۱۲}} | ||
آیه یاد شده اشاره به نکات اخلاقی و تربیتی دارد، از جمله: | آیه یاد شده اشاره به نکات اخلاقی و تربیتی دارد، از جمله: | ||
# فرد غائب همچون مرده است که قدرت بر دفاع از خویش ندارد و هجوم بردن بر کسی که قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع | # فرد غائب همچون مرده است که قدرت بر دفاع از خویش ندارد و هجوم بردن بر کسی که قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع ناجوانمردی است. | ||
# بیشک خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمیشود، بلکه سرچشمه انواع بیماریها است، بنابراین، غیبتکننده اگر آتش کینه و حسد خود را با غیبت بهطور موقت فرونشاند، به یقین چیزی نمیگذرد که همان بذرهای نهفته مفاسد اخلاقی در درون جان او سر میکشد و | # بیشک خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمیشود، بلکه سرچشمه انواع بیماریها است، بنابراین، غیبتکننده اگر آتش کینه و حسد خود را با غیبت بهطور موقت فرونشاند، به یقین چیزی نمیگذرد که همان بذرهای نهفته مفاسد اخلاقی در درون جان او سر میکشد و رشد میکند. | ||
# غیبتکننده انسان ضعیف و ناتوانی است که شهامت رویارویی با مسائل را ندارد و به همین دلیل به مرده برادر خویش هجوم میبرد. | # غیبتکننده انسان ضعیف و ناتوانی است که شهامت رویارویی با مسائل را ندارد و به همین دلیل به مرده برادر خویش هجوم میبرد. | ||
'''۲.''' آیه: {{قرآن|وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَه لُمَزَه|ترجمه=واى بر هر عيبجوى طعنهزن.|سوره=همزه|آیه=۱}} | |||
۲. | |||
واژه «لمزه» و «همزه» که هر دو صیغه مبالغه هستند به یک معنی بوده، و اشاره به غیبتکنندگان و عیبجویان دارد. | |||
تعبیر به «ویل» که در آغاز این آیه آمده است، در ۲۷ مورد از قرآن مجید دیده میشود، که در مقام نفرین و به معنی هلاکت یا به معنی انواع عذاب است، و با توجه به موارد استعمال ویل در قرآن، به خوبی روشن میشود که این واژه در مواردی به کار میرود که کارهای بسیار زشتی انجام گرفته است، و از اینجا روشن میشود که غیبت و عیبجویی از دیدگاه قرآن مجید از زشتترین کارهاست. | |||
'''۳.''' آیه: {{قرآن|إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه|ترجمه=کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.|سوره=نور|آیه=۱۹}} | |||
در این آیه خداوند بهطور مستقیم سخن از نکوهش اشاعه فحشاء و تهدید شدید مرتکبشوندگان به میان میآورد و بهطور ضمنی، از غیبت کردن مذمت میکند؛ زیرا اشاعه فحشاء غالباً از راه غیبت یا تهمت است. البته شأن نزول آیه در مورد تهمتی است که از سوی منافقان به یکی از همسران پیامبر(ص) زده شده بود، ولی مسئله اشاعه فحشاء مفهوم عام دارد که به ویژه غیبت را در بسیاری از موارد شامل میشود و هرگاه کارهای خلافی را مردم در پنهانی انجام دادهاند و کسی از آن آگاه نیست برملا شود، بسیاری از افرادی که ایمانشان ضعیف است تشویق به انجام آن میشوند. | |||
'''۴.''' آیه: {{قرآن|لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیما|ترجمه=خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.|سوره=نساء|آیه=۱۴۸}} | |||
در آیه یاد شده سخن از جواز غیبت کردن برای مظلومانی که به دادخواهی برمیخیزند آمده که از آن به خوبی استفاده میشود که غیبت خارج از این مورد جایز نیست. و زشتی فراوان غیبت و عواقب دردناک آن در دنیا و آخرت، به خوبی روشن میشود.<ref>مکارم شیرازی ناصر و همکاران، اخلاق در قرآن، قم، نشر مدرسه الامام علیّ بن ابیطالب ـ علیهالسّلام ـ، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۳، ص۹۷.</ref> | |||
== آثار زیانبار غیبت در روایات == | == آثار زیانبار غیبت در روایات == | ||
سرمایه بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت اوست و هر | سرمایه بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت اوست و هر که آن را به خطر اندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته است؛ یکی از فلسفههای حرمت غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص درهم نشکند. نکته دیگر اینکه غیبت، بدبینی میآورد، پیوندهای اجتماعی را سُست، بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد و گاه سرچشمه نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد. | ||
[[پیامبر اسلام(ص)]] میفرماید: «درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»<ref>فیض کاشانی، المحجه البیضاء، جلد ۵، ص۲۵۳، به نقل از تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۹.</ref> | |||
و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به حضرت موسی(ع) وحی فرستاد: «کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و کسی که بمیرد در حالیکه اصرار بر آن داشته باشد اولین کسی است که وارد دوزخ میگردد.»<ref>همان، ص۲۵۲.</ref> | |||
< | و نیز در حدیثی از پیغمبر اسلام(ص) میخوانیم: «تأثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است.»<ref>اصول کافی، ج۲، باب الغیبه، حدیث ۱.</ref> و فرمودند: «الغیبه اشدّ من الزّنا؛<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۷۷، ص۸۹.</ref> (گناه) غیبت شدیدتر از زنا است». | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۶۹: | خط ۴۷: | ||
۳. اخلاق در قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ناصر، ج۳، ص۱۰۴–۹۷. | ۳. اخلاق در قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ناصر، ج۳، ص۱۰۴–۹۷. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۷۵: | خط ۵۳: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | ||
|شاخه فرعی۱ = اخلاق در قرآن | | شاخه فرعی۱ = اخلاق در قرآن | ||
|شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = رذائل اخلاقی | ||
|شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | |||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت = ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:غیبت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۷
غیبت و ریختن آبروی مؤمن از نگاه اسلام چگونه است؟
غیبت آن است که در غیاب کسی عیبی از عیوب او فاش شود. خواه این عیب جسمانی باشد، یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش؛ بنابراین، اگر کسی صفات ظاهر و آشکار دیگری را بیان کند، غیبت نخواهد بود، مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویی داشته باشد. اگر صفتی در شخصی وجود نداشته باشد و گفته شود داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگینتر است.
تعبیراتی که در قرآن و روایات اسلامی به کار رفته است نشان میدهد که آبرو و حیثیت انسان مانند مال و جانش، از اهمیت بسیاری برخوردار است. و غیبت که آبرو و وجهه انسانها را از بین میبرد، از بزرگترین گناهان شمرده میشود. قرآن غیبتکردن را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده است تا شدت زشتیاش را نشان دهد.
نکوهش غیبت در قرآن
۱. آیه: ﴿لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیم؛ و هیچیک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.﴾(حجرات:۱۲)
آیه یاد شده اشاره به نکات اخلاقی و تربیتی دارد، از جمله:
- فرد غائب همچون مرده است که قدرت بر دفاع از خویش ندارد و هجوم بردن بر کسی که قادر بر دفاع از خویش نیست، بدترین نوع ناجوانمردی است.
- بیشک خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمیشود، بلکه سرچشمه انواع بیماریها است، بنابراین، غیبتکننده اگر آتش کینه و حسد خود را با غیبت بهطور موقت فرونشاند، به یقین چیزی نمیگذرد که همان بذرهای نهفته مفاسد اخلاقی در درون جان او سر میکشد و رشد میکند.
- غیبتکننده انسان ضعیف و ناتوانی است که شهامت رویارویی با مسائل را ندارد و به همین دلیل به مرده برادر خویش هجوم میبرد.
۲. آیه: ﴿وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَه لُمَزَه؛ واى بر هر عيبجوى طعنهزن.﴾(همزه:۱)
واژه «لمزه» و «همزه» که هر دو صیغه مبالغه هستند به یک معنی بوده، و اشاره به غیبتکنندگان و عیبجویان دارد.
تعبیر به «ویل» که در آغاز این آیه آمده است، در ۲۷ مورد از قرآن مجید دیده میشود، که در مقام نفرین و به معنی هلاکت یا به معنی انواع عذاب است، و با توجه به موارد استعمال ویل در قرآن، به خوبی روشن میشود که این واژه در مواردی به کار میرود که کارهای بسیار زشتی انجام گرفته است، و از اینجا روشن میشود که غیبت و عیبجویی از دیدگاه قرآن مجید از زشتترین کارهاست.
۳. آیه: ﴿إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است.﴾(نور:۱۹)
در این آیه خداوند بهطور مستقیم سخن از نکوهش اشاعه فحشاء و تهدید شدید مرتکبشوندگان به میان میآورد و بهطور ضمنی، از غیبت کردن مذمت میکند؛ زیرا اشاعه فحشاء غالباً از راه غیبت یا تهمت است. البته شأن نزول آیه در مورد تهمتی است که از سوی منافقان به یکی از همسران پیامبر(ص) زده شده بود، ولی مسئله اشاعه فحشاء مفهوم عام دارد که به ویژه غیبت را در بسیاری از موارد شامل میشود و هرگاه کارهای خلافی را مردم در پنهانی انجام دادهاند و کسی از آن آگاه نیست برملا شود، بسیاری از افرادی که ایمانشان ضعیف است تشویق به انجام آن میشوند.
۴. آیه: ﴿لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیما؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها (ی دیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.﴾(نساء:۱۴۸)
در آیه یاد شده سخن از جواز غیبت کردن برای مظلومانی که به دادخواهی برمیخیزند آمده که از آن به خوبی استفاده میشود که غیبت خارج از این مورد جایز نیست. و زشتی فراوان غیبت و عواقب دردناک آن در دنیا و آخرت، به خوبی روشن میشود.[۱]
آثار زیانبار غیبت در روایات
سرمایه بزرگ انسان در زندگی، حیثیت و آبرو و شخصیت اوست و هر که آن را به خطر اندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته است؛ یکی از فلسفههای حرمت غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص درهم نشکند. نکته دیگر اینکه غیبت، بدبینی میآورد، پیوندهای اجتماعی را سُست، بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد و گاه سرچشمه نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد.
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.»[۲]
و در حدیث دیگری آمده است که خداوند به حضرت موسی(ع) وحی فرستاد: «کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و کسی که بمیرد در حالیکه اصرار بر آن داشته باشد اولین کسی است که وارد دوزخ میگردد.»[۳]
و نیز در حدیثی از پیغمبر اسلام(ص) میخوانیم: «تأثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است.»[۴] و فرمودند: «الغیبه اشدّ من الزّنا؛[۵] (گناه) غیبت شدیدتر از زنا است».
مطالعه بیشتر
۱. معراج السعاده، ملااحمد نراقی، ص۴۲۸.
۲. گناهان کبیره، شهید آیتالله دستغیب.
۳. اخلاق در قرآن، آیتالله مکارم شیرازی، ناصر، ج۳، ص۱۰۴–۹۷.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی ناصر و همکاران، اخلاق در قرآن، قم، نشر مدرسه الامام علیّ بن ابیطالب ـ علیهالسّلام ـ، چاپ اول، ۱۳۸۰، ج۳، ص۹۷.
- ↑ فیض کاشانی، المحجه البیضاء، جلد ۵، ص۲۵۳، به نقل از تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۹.
- ↑ همان، ص۲۵۲.
- ↑ اصول کافی، ج۲، باب الغیبه، حدیث ۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج۷۷، ص۸۹.