تفاوت دجال و سفیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
خط ۵۰: خط ۵۰:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =کلام
  | شاخه اصلی =کلام
|شاخه فرعی۱ =مهدویت
| شاخه فرعی۱ =مهدویت
|شاخه فرعی۲ =علائم ظهور
| شاخه فرعی۲ =علائم ظهور
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله

نسخهٔ ‏۱۷ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۳

سؤال

آیا دجال و سفیانی اشخاص مشخصی هستند یا فقط یک شخصیت؟

دجال و سفیانی با هم فرق دارند و نام دو شخص متفاوت است. در مورد دجال دو احتمال عمده وجود دارد بین اینکه نام فردی است حیله‌گر و غیر عادی که پیش از قیام امام مهدی(عج) خروج می‌کند و با انجام کارهای شگفت‌انگیز جمع زیادی از مردم را می‌فریبد یا اینکه نام شخص معینی نیست بلکه هر کسی است که با ادعای پوچ و بی‌اساس و حیله‌گری سعی در گمراه کردن مردم داشته باشد. سفیانی نام فردی است که رهبری جبهه باطل و مهدی(ع) ستیز را به عهده دارد. خروج وی قبل از قیام امام زمان(ع) از نشانه‌های حتمی ظهور دانسته شده‌است.

دجال

دجال از ریشه «دجل» به معنای دروغگو است. در این که آیا دجال شخصی واحد با ویژگی‌های خاص می‌باشد یا یک شخصیت، یک تفکر و یا یک جریان الحادی است، احتمالات متعددی وجود دارد:[۱]

هر فرد حیله‌گر و دروغگو

بنا بر برخی روایات دجال نام شخص معینی نیست بلکه هر کسی که با ادعای پوچ و بی‌اساس، مکر و حیله‌گری سعی در فریب و گمراه کردن مردم داشته باشد دجال است:

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «لاَ تَقُومُ اَلسَّاعَةُ حَتَّى يَخْرُجَ اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي وَ لاَ يَخْرُجُ اَلْمَهْدِيُّ حَتَّى يَخْرُجَ سِتُّونَ كَذَّاباً كُلُّهُمْ يَقُولُ أَنَا نَبِيٌّ؛ پيش از آنكه مهدى يكى از فرزندانم ظهور كند قيامت سراپا نميشود و قبل از خروج او شصت نفر دروغگو كه ادعاى پيمبرى ميكنند پيدا ميشوند.»[۲]

جریان استعمارگر عوام فریب

دجال کنایه از کفر جهانی و فرهنگ پر زرق و برق مادی است که بر همه جهان سیطره دارد. کشورهای استعمارگر که از لحاظ مادی، صنعت و تکنولوژی قوی هستند مسلمانان را در آخر الزمان و در آستانه ظهور امام زمان(ع) فریب داده و مرعوب خویش می‌سازند. استعمارگران در حیله‌گری و عوام فریبی، سر آمد حقّه بازان اند و در دروغگویی و شعارهای دروغین بر تمام دجال‌ها برتری دارند، و با وعده‌ها و شعارهای پوچ، آزادی و دمکراسی و آسایش و مساوات و عدالت اجتماعی، گروهی را فریفته و اغفال نموده و گمراه می‌سازد.[۳] تا آن جا که مسلمانان خود را در برابر آن‌ها خود باخته تلقی می‌کنند، کشورهای مستکبر به ویژه استکبار جهانی با سیطره صنعتی و پیشرفت خود همه جای عالم سر می‌کشد و سعی در فریب مردم و سلطه بر آنان دارند.

فردی غیر عادی

بر اساس آنچه از ظاهر اخبار و روایات استفاده می‌شود دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام امام مهدی(عج) خروج می‌کند و انسان غیرعادی است و با انجام کارهای شگفت‌انگیز جمع زیادی از مردم را می‌فریبد و سرانجام در منطقه شام به هلاکت می‌رسد. رسول اکرم(ص) در روایتی فرمود: «پیش از خروج دجال بیش از هفتاد دجال خروج خواهد کرد».[۴]

با توجه به روایات می‌توان گفت که دجال‌ها متعدد و متنوع است و دجال واقعی همان است که در روایت از آن شخص معیّن قصد شده است و دجال‌های دیگر افراد شیاد، حیله‌گر و قدرت‌های استعماری هستند که در پدیده‌های اجتماعی، سعی در فریب مردم دارند.

سفیانی

۱. رهبر جبهه باطل

سفیانی، بر اساس روایات، رهبری جبهه باطل و مهدی ستیز را به عهده دارد. نام او عثمان بن عنبسه بن ابی‌سفیان است. وی به مدت هشت یا نُه ماه بر نواحی دمشق، حمص، اردن، حلب و قنسرین حکومت خواهد‌کرد و خون‌های زیادی خواهد ریخت تا این که سرانجام در فلسطین شرقی به دست سپاهیان امام مهدی(ع) اسیر و در کنار دریاچه (طبریه) به قتل می‌رسد. بر اساس تصریح روایات، خروج سفیانی از وعده‌های حتمی خداوند است. از امام زین العابدین(ع) نقل شده که فرمود: امر قائم از سوی خداوند حتمی است و امر سفیانی نیز از جانب خداوند قطعی می‌باشد و قائم ظهور نمی‌کند مگر پس از مرگ سفیانی.[۵]

۲. یکی بودن سفیانی و دجال

در برخی از کتب، از جمله کتاب «غیبت کبری»، علامه سید محمد صدر، این احتمال مطرح گردیده است «که ممکن است سفیانی و دجال یک نفر باشد، خصوصاً با توجه به ضعف و اضطراب روایاتی که شامل اوصاف و ویژگی‌هایی برای آن دو می‌باشند و لذا با نادیده گرفتن خیلی از اوصافی که در روایات مربوط به این دو می‌باشد، می‌توان گفت که قدر متیقن این است که دجال و سفیانی عنوانی است برای یک فرد منحرف و مفسد که در آخرالزمان ظهور می‌کند.

از شواهدی که مؤید این احتمال می‌باشد این است که در روایات اهل سنت معمولاً تعبیر دجال شده است و از سفیانی اثری در کتب و مصادر اهل سنت به چشم نمی‌خورد. اما در کتب و مصادر امامیه و شیعی تعبیر به سفیانی شده است؛ بنابراین امکان دارد که دو تعبیر در منابع دو گروه حکایت از فرد و شخص واحدی باشد که اصحاب و پیروان هر مذهب از زاویه خاص مذهبی شان به آن نظر داشته باشند.[۶]

رد احتمال دوم

اما این احتمال یک احتمال صحیح و قابل قبول نیست نه از جهت اعتماد و استدلال به ظاهر کلمات و عباراتی که در روایات وجود دارد و نه از راه اعتماد به اشارات و مفاهیم کنایی که در روایات درباره این دو وارد شده است، چه آن که:

  • از حیث قواعد ادبی و اصولی حاکم بر آن، دو اسم دلالت بر دو مسمی دارد اگر چه بعضی اوصاف آن بر ما مجهول باشند و اگر دجال و سفیانی یک نفر بودند از آن دو باید به تعبیر واحد یاد می‌شد.
  • در روایات اوصاف و ویژگی‌هایی برای هر کدام بیان شده که نادیده گرفتن این ویژگی‌ها به خاطر دقت در اسناد و دلالت روایات و احتمال تضعیف و خدشه بعضی از آنها، کار دشوار و چه بسا نوعی تحکّم و زورگویی به حساب می‌آید. مثلا از باب نمونه: در روایات، دجال دارای عمر طولانی است بر خلاف سفیانی، دجال بن صاید نامیده شده و سفیانی، عثمان بن عنبسه، سفیانی از نسل ابو سفیان است بر خلاف دجال، دجال ادعای ربوبیت و خدایی می‌کند بر خلاف سفیانی که به عنوان یک فتنه‌گر مسلمان که به نفاق مذهبی دامن می‌زند، دجال همه جا را تصرّف می‌کند به جز مکه و مدینه و ظاهراً حرکتش و دامنه تصرفاتش فراتر از سفیانی می‌باشد، دجال یک چشم است ولی سفیانی دارای دو چشم سالم می‌باشد.[۷]

بنابراین می‌توان گفت که سفیانی غیر از دجال است و بر اساس روایات از تبار ابوسفیان است و از کینه‌توز ترین افراد نسبت به اهل بیت می‌باشد، با پرچم سرخ که نشانه خون آشامی اوست، قبل از ظهور امام زمان(ع) خروج می‌کند و جنبش او بسیار خشن و در سه مرحله انجام می‌گیرد. مرحله تثبیت که شش ماه طول می‌کشد، مرحله دوم جنبش سفیانی که هجوم به عراق و نیز حجاز است؛ و مرحله سوم جنبش او برخورد و دفاع در برابر تحرک سپاه حضرت مهدی(ع) به جهت حفظ متصرفات خود از سرزمین شام و اسرائیل و قدس است؛ و خروج او از آغاز تا پایان در حدود ۱۵ ماه می‌انجامد.[۸]


مطالعه بیشتر

  • عصر ظهور، علی کورانی.
  • تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر.
  • سفیانی از ظهور تا افول، نصرت الله آیتی.


منابع

  1. امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۶.
  2. بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۰۹.
  3. امینی، آیت الله ابراهیم، دادگستر جهان، ص۲۱۸.
  4. کنز العمال، ج۱۴، ص۲۰۰.
  5. بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۸۲.
  6. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۲۳–۵۲۴.
  7. صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه الکبری، ص۵۲۴–۵۲۵.
  8. کورانی، علی، عصر ظهور، ص۱۲۰–۱۲۱.