تأویل قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
تأویل در [[روایت|روایات]] به «مفهوم باطنی قرآن» معنا شده است. در روایتی [[امام باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، [[ظاهر قرآن]] را تنزیل و باطن آن را تأویل دانسته است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج‌همان، مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.</ref> بر اساس روایات، [[قرآن]] افزون بر معنای ظاهر، معنای باطنی نیز دارد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج۳۳، ص۱۵۵.</ref> در اصطلاح علوم قرآنی، معنای باطنی به مواردی گفته می‌شود که ظاهر الفاظ آیات، دلالتی بر آن ندارد و از دسترس عموم مردم بیرون است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی (ره)، ۱۳۸۶، چاپ اول، ج۲، ص۲۶۱.</ref>
تأویل در [[روایت|روایات]] به «مفهوم باطنی قرآن» معنا شده است. در روایتی [[امام باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]]، [[ظاهر قرآن]] را تنزیل و باطن آن را تأویل دانسته است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.</ref> بر اساس روایات، [[قرآن]] افزون بر معنای ظاهر، معنای باطنی نیز دارد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۳، ص۱۵۵.</ref> در اصطلاح علوم قرآنی، معنای باطنی به مواردی گفته می‌شود که ظاهر الفاظ آیات، دلالتی بر آن ندارد و از دسترس عموم مردم بیرون است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۱.</ref>


برای نمونه، ظاهر آیات ۵ و ۶ [[سوره قصص]] بیانگر اراده خدا در نابودی [[فوعون]] و پیروزی [[حضرت موسی(ع)]] و یاران او است. در برخی روایات، این آیات به [[پیامبر(ص)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج‌مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، پیشین، ج۵۳، ص۱۴۳، ح ۱۶۲.</ref> و [[اهل بیت(ع)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج‏۵۳همان، مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۵۳، ص۲۶.</ref> تأویل شده است.
برای نمونه، ظاهر آیات ۵ و ۶ [[سوره قصص]] بیانگر اراده خدا در نابودی [[فوعون]] و پیروزی [[حضرت موسی(ع)]] و یاران او است. در برخی روایات، این آیات به [[پیامبر(ص)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۴۳، ح ۱۶۲.</ref> و [[اهل بیت(ع)]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۲۶.</ref> تأویل شده است.


=== فرق تفسیر با تأویل ===
=== فرق تفسیر با تأویل ===
در روایات به تفاوت میان تأویل و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] اشاره شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق‏، چاپ چهارم، ج۱، همان، کلینی، محمد، الکافی، ج‏۱، ص۶۴.</ref> اگر چه تفسیر نیز مانند تأویل شامل باطن قرآن می‌شود،<ref>جابر بن یزید جُعفی می‌گوید از تفسیر چیزی از قرآن از امام باقر (علیه السلام) پرسش نمودم و امام (علیه السلام) جواب دادند. سپس دوباره از آن چیز پرسش نمودم و حضرت جواب دیگری به من دادند. به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم در این مسئله جوابی غیر از جواب نخست دادید؛ امام (علیه السلام) فرمودند: «یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْناً وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ». المحاسن، ج‏۲، ص۳۰۰، ح ۵.</ref> ولی تأویل عالی‌ترین نماد مراد خدا است.<ref>فاکر میبدی، محمد، مبانی تفسیر روایی، ص۳۵.</ref>  
در روایات به تفاوت میان تأویل و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] اشاره شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق‏، ج‏۱، ص۶۴.</ref> اگر چه تفسیر نیز مانند تأویل شامل باطن قرآن می‌شود،<ref>المحاسن، ج‏۲، ص۳۰۰، ح ۵.</ref> ولی تأویل عالی‌ترین نماد مراد خدا است.<ref>فاکر میبدی، محمد، مبانی تفسیر روایی، ص۳۵.</ref>  


تفاوت دیگر تأویل با تفسیر این است که تأویل ناظر به حقایق خارجی است<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی (ره)، ۱۳۸۶، چاپ اول، مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، پیشین، ج۲، ص۲۴۴.</ref> که ممکن است بخشی از آن در گذشته اتفاق افتاده باشد و بخشی از آن هنوز تحقق پیدا نکرده باشد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، چاپ دوم، ج‌مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، پیشین، ج‏۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.</ref> مانند آیه ۱۰۵ [[سوره انبیاء]] و آیه ۵۵ [[سوره نور]] که روایات به [[ظهور امام مهدی(ع)]] تأویل برده‌اند.
تفاوت دیگر تأویل با تفسیر این است که تأویل ناظر به حقایق خارجی است<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۴۴.</ref> که ممکن است بخشی از آن در گذشته اتفاق افتاده باشد و بخشی از آن هنوز تحقق پیدا نکرده باشد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج‏۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.</ref> مانند آیه ۱۰۵ [[سوره انبیاء]] و آیه ۵۵ [[سوره نور]] که روایات به [[ظهور امام مهدی(ع)]] تأویل برده‌اند.


== عالمان به تأویل ==
== عالمان به تأویل ==
{{اصلی|عالمان به تأویل متشابهات}}
{{اصلی|عالمان به تأویل متشابهات}}
بیشتر مفسران شیعه بر اساس آیه ۷ [[سوره آل عمران]]، معتقدند عالمان به تأویل، [[خدا]] و [[راسخان در علم]] هستند. به باور آنان، راسخان در علم کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] تفسیر کرده‌اند.<ref>کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق‏، چاپ چهارم، ج۱، ص۲۱۳، ح ۲؛ همچنین نگاه کنید به تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲۵.</ref> غیر از افراد گفته شده کسی از تأویل و معنای باطنی قرآن آگاهی ندارد، زیرا تأویل از ظاهر الفاظ قرآن دانسته نمی‌شود.  
بیشتر مفسران شیعه بر اساس آیه ۷ [[سوره آل عمران]]، معتقدند عالمان به تأویل، [[خدا]] و [[راسخان در علم]] هستند. به باور آنان، راسخان در علم کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] تفسیر کرده‌اند.<ref>کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق ‏، ج۱، ص۲۱۳، ح ؛ همچنین نگاه کنید به تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲۵.</ref> غیر از افراد گفته شده کسی از تأویل و معنای باطنی قرآن آگاهی ندارد، زیرا تأویل از ظاهر الفاظ قرآن دانسته نمی‌شود.  


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۱

سؤال

تأویل قرآن چیست؟ چه کسانی می‌توانند قرآن را تأویل کنند؟

تأویل قرآن معنایِ باطنیِ قرآن است و تنها خدا و راسخون در علم از آن آگاهی دارند. بر اساس روایات، راسخون در علم پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) هستند.

مفهوم‌شناسی

تأویل در روایات به «مفهوم باطنی قرآن» معنا شده است. در روایتی امام باقر(ع)، ظاهر قرآن را تنزیل و باطن آن را تأویل دانسته است.[۱] بر اساس روایات، قرآن افزون بر معنای ظاهر، معنای باطنی نیز دارد.[۲] در اصطلاح علوم قرآنی، معنای باطنی به مواردی گفته می‌شود که ظاهر الفاظ آیات، دلالتی بر آن ندارد و از دسترس عموم مردم بیرون است.[۳]

برای نمونه، ظاهر آیات ۵ و ۶ سوره قصص بیانگر اراده خدا در نابودی فوعون و پیروزی حضرت موسی(ع) و یاران او است. در برخی روایات، این آیات به پیامبر(ص)[۴] و اهل بیت(ع)[۵] تأویل شده است.

فرق تفسیر با تأویل

در روایات به تفاوت میان تأویل و تفسیر اشاره شده است.[۶] اگر چه تفسیر نیز مانند تأویل شامل باطن قرآن می‌شود،[۷] ولی تأویل عالی‌ترین نماد مراد خدا است.[۸]

تفاوت دیگر تأویل با تفسیر این است که تأویل ناظر به حقایق خارجی است[۹] که ممکن است بخشی از آن در گذشته اتفاق افتاده باشد و بخشی از آن هنوز تحقق پیدا نکرده باشد.[۱۰] مانند آیه ۱۰۵ سوره انبیاء و آیه ۵۵ سوره نور که روایات به ظهور امام مهدی(ع) تأویل برده‌اند.

عالمان به تأویل

بیشتر مفسران شیعه بر اساس آیه ۷ سوره آل عمران، معتقدند عالمان به تأویل، خدا و راسخان در علم هستند. به باور آنان، راسخان در علم کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظرند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تفسیر کرده‌اند.[۱۱] غیر از افراد گفته شده کسی از تأویل و معنای باطنی قرآن آگاهی ندارد، زیرا تأویل از ظاهر الفاظ قرآن دانسته نمی‌شود.

منابع

  1. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.
  2. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۳، ص۱۵۵.
  3. مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۶۱.
  4. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۱۴۳، ح ۱۶۲.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۵۳، ص۲۶.
  6. برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ ق‏، ج‏۱، ص۶۴.
  7. المحاسن، ج‏۲، ص۳۰۰، ح ۵.
  8. فاکر میبدی، محمد، مبانی تفسیر روایی، ص۳۵.
  9. مصباح یزدی، محمد تقی، قرآن‌شناسی، قم، مؤسسه امام خمینی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۲۴۴.
  10. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج‏۸۹، ص۹۷، ح ۶۴.
  11. کلینی، محمد، ‏الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق ‏، ج۱، ص۲۱۳، ح ؛ همچنین نگاه کنید به تفسیر نمونه، ج۲، ص۳۲۵.