برهان پذیر بودن اثبات خداوند: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (ویرایش کلی) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
آيا اثبات خداوند بدون استفاده از مفاهيم وحياني برهان پذير است؟ آيا | آيا [[اثبات خداوند]] بدون استفاده از [[مفاهيم وحياني]]، برهان پذير است؟ آيا [[اجماع]] يا احاديثي درباره برهان پذير بودن اثبات خدا وجود دارد؟ نظر بزرگان و علما در این باره چیست؟ آيا [[برهان نظم]] و [[عليت|برهان علیت]] واقعا برهان است يا نشانه وجود خدا؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در اثبات خداوند بزرگان دین و متفکران تلاش کرده اند تا برهانی ارائه کنند که از وحی و مفاهیم وحیانی سرچشمه نشده باشد، چرا که استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند به «دور» باطل ختم می شود، زیرا نمی شود برای اثبات وجود خدا، به سخن خدا که توسط فرستاده او بیان می شود استناد کرد. اجماع نیز علاوه بر اینکه در اصول اعتقادی راه ندارد و در امور فرعی فقهی کارکرد دارد، چون بر اساس داده های وحیانی بنا شده است نمی تواند منبع شناخت و اثبات خداوند باشد. در این زمینه احادیثی از مناظرات امام صادق با ملحدان و کافران بیان شده است. | |||
==عدم امکان استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند== | |||
برهان در اصطلاح اهل منطق معنايي خاص دارد<ref>رك: مظفر، محمد رضا؛ المنطق، تعليقه غلامرضا فياضي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۰- ۳۷۹.</ref> و با آنچه در پرسش، برهان خوانده شده که عدم استفاده از مفاهيم وحياني باشد؛ اندكي تفاوت دارد. پاسخ اين است كه نه تنها چنين برهاني وجود دارد، بلكه برخي از متفكران الهي تلاش كردهاند تا برهاني ارائه كنند كه از سرچشمه وحي ناشي نشده باشد. برهان امكان و وجوب ابن سينا، برهان صديقين در لسان ملاصدرا و علامه طباطبايي، برهان وجودي آنسِلم و تلاش گسترده دكارت، از اين نمونهاند. | |||
از | ===دور بودن استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند=== | ||
به طور اجمالی می توان گفت: اصولاً اثبات خداوند با استفاده از مفاهيم و [[آموزههاي وحياني]]، كاري نا صحيح است و انسان گرفتار دور مي شود؛ زيرا حجيت [[وحي]]، مبتني بر اين است كه خدايي را بپذيريم و سپس براي آن خدا پيامبري را اثبات كنيم وبعد آن [[پيامبر]] را [[معصوم]] بدانيم و سپس گفتههاي آن پيامآور را قبول كنيم. روشن است كه نميتوان با تكيه بر سخنان پيامبری که خود فرستاده خداست، وجود خدا را پذيرفت. | |||
==عدم امکان استفاده از اجماع در اثبات خداوند== | |||
از آنجا كه بحث اثبات خدا بحثي عقلي است، ديگر به اجماع ربطي نخواهد داشت، زيرا اجماع جزو منابع مطالعاتي علم فقه است كه علمي است نقلي و بر اساس دادههاي وحياني بنا شده است<ref>رك: مطهري، مرتضي، آشنايي با علوم اسلامي، (اصول فقه- فقه)، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۴- ۲۵.</ref>. بنابر این، برای امور اعتقادی و اصول دین کاربردی ندارد، همانطور که شاهد هستیم که با وجود اینکه همه علما و فرقه های اسلامی وجود خداوند را قبول دارند، اما در کتب کلامی شیعه و اهل سنت، اولین مبحث، بحث اثبات وجود خداوند متعال است. | |||
==احادیث برهان پذیر بودن اثبات خدا== | |||
آيت الله جوادي آملي به طور مفصل در كتاب تبيين براهين اثبات خدا، آيات و رواياتي را به عنوان شاهد مدعاي خويش ذكر كردهاند. از روایاتی که قابلیت مراجعه را دارد روایات مناظرات [[امام صادق (ع)]] با مخالفان فكري و ملحدان است. اين روايات عموماً در كتاب احتجاج طبرسي<ref>الطبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج؛ تحقيق، سيد محمد باقر الخرسان؛ بيروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰- ۲۴.</ref> و توحيد شيخ صدوق جمعآوري شده است<ref>رك: صدوق، محمد بن علي، التوحيد، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه، بيتا، اين كتاب بسياري از روايات مربوط به خداشناسي را جمعآوري كرده است.</ref> و نيز برخي از آن ها را كتاب شريف اصول كافي<ref>كليني؛ محمد بن يعقوب؛ اصول كافي؛ تحقيق: علي اكبر غفاري؛ تهران؛ دار الكتب الاسلاميه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲- ۸۲.</ref> جمع آوری کرده است. | |||
==نظر علما بر برهان پذیری اثبات خدا== | |||
علامه طباطبايي به دليل دغدغههاي فلسفي خود در اين مسير بسيار كوشيدهاست، حاصل اين زحمات فراوان را ميتوان در كتابهاي نهايه الحكمه و بدايه الحكمه، رساله برهان، جلد پنجم از كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم، پانوشتهاي ايشان بر اسفار ملاصدرا و نيز در كتاب رسائل توحيدي جستجو كرد. ايشان نه تنها خداوند را اثبات پذير ميدانند بلكه خود نيز به ارائه برهان ميپردازند. | |||
و | شهيد مطهري نيز به طور تفصيلي به اين بحث پرداخته و براهين اثبات خدا را ذكر كردهاند. نظريات ايشان را ميتوان در پاورقي بر كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم به خصوص جلد پنجم و كتاب توحيد به تفصيل مطالعه كرد، به علاوه در ساير آثار خود همچون علل گرايش به ماديگري نيز، به مناسبت وارد بحث اثبات خدا شدهاست. | ||
آيت الله جوادي آملي نيز در كتابهاي، تبيين براهين اثبات خدا<ref>رك: جوادي آملي، عبدالله، تبيين براهين اثبات خدا، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ۱۲۳- ۱۴۰.</ref> و ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد به صراحت، هم بحث برهان پذيري را مطرح كرده و پذيرفتهاند و هم براهين مختلف را مورد بحث قرار دادهاند. | |||
امام خميني نيز هر چند هيچ كتاب يا بحث مستقلي در اين زمينه و بلكه در علم كلام ننوشتهاند، ولي در لابلاي آثار فلسفي و عرفاني ايشان، ميتوان بحث براهين اثبات خدا را پيگيري كرد. تقريرات درس فلسفه ايشان به همت مؤسسه تنظيم و نشرآثار امام ارائه شده است. و اصولاً كسي كه مذاق فلسفي دارد نميتواند براهين اثبات خدا را قبول نكند، چرا كه فلسفه اسلامي هدف خود را شناخت خدا قرار داده و پس از همه مباحث فلسفي و اثبات مقدمات فراوان به الهيات خاص ميرسد و تمامي بحث را به وجود مطلق يعني خداوند اختصاص ميدهد. بنابر اين امام خميني نيز وجود خداوند را برهان پذير ميدانند. | |||
==برهان نظم و علیت، نشانه وجود خدا== | |||
و اما اين سخن كه برهان نظم و عليت برهان نيستند، مورد تأييد بسياري از علما ميباشد و علت آن نيز اين است كه، اين براهين به تنهايي نميتوانند وجود خدا را اثبات كنند، بلكه به ضميمه براهين ديگر به نتيجه ميرسند، مثلاً با برهان نظم ثابت ميشود كه جهان ناظمي دارد، ولي ثابت نميشود كه اين ناظم همان خداست، و اثبات اين نكته خود نيازمند برهان ديگري است، ولي [[برهان امكان و وجوب]] و [[برهان صديقين]] ملاصدرا چنين نيستند؛ زيرا با تكيه بر اصل وجود بنا شدهاند. | |||
و اما اين سخن كه برهان نظم و عليت برهان نيستند، مورد تأييد بسياري از علما ميباشد و علت آن نيز اين است كه، اين براهين به تنهايي نميتوانند وجود خدا را اثبات كنند، بلكه به ضميمه براهين ديگر به نتيجه ميرسند، مثلاً با برهان نظم ثابت ميشود كه جهان ناظمي دارد، ولي ثابت نميشود كه اين ناظم همان خداست، و اثبات اين نكته خود نيازمند برهان ديگري است، ولي برهان امكان و وجوب و برهان صديقين ملاصدرا چنين نيستند؛ زيرا با تكيه بر اصل وجود بنا شدهاند. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
خط ۵۷: | خط ۵۶: | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = شد | ||
| تیترها = | | تیترها = شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش = شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
خط ۶۶: | خط ۶۵: | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = ب | ||
| کیفیت = | | کیفیت = الف | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
نسخهٔ ۶ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۷
آيا اثبات خداوند بدون استفاده از مفاهيم وحياني، برهان پذير است؟ آيا اجماع يا احاديثي درباره برهان پذير بودن اثبات خدا وجود دارد؟ نظر بزرگان و علما در این باره چیست؟ آيا برهان نظم و برهان علیت واقعا برهان است يا نشانه وجود خدا؟
در اثبات خداوند بزرگان دین و متفکران تلاش کرده اند تا برهانی ارائه کنند که از وحی و مفاهیم وحیانی سرچشمه نشده باشد، چرا که استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند به «دور» باطل ختم می شود، زیرا نمی شود برای اثبات وجود خدا، به سخن خدا که توسط فرستاده او بیان می شود استناد کرد. اجماع نیز علاوه بر اینکه در اصول اعتقادی راه ندارد و در امور فرعی فقهی کارکرد دارد، چون بر اساس داده های وحیانی بنا شده است نمی تواند منبع شناخت و اثبات خداوند باشد. در این زمینه احادیثی از مناظرات امام صادق با ملحدان و کافران بیان شده است.
عدم امکان استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند
برهان در اصطلاح اهل منطق معنايي خاص دارد[۱] و با آنچه در پرسش، برهان خوانده شده که عدم استفاده از مفاهيم وحياني باشد؛ اندكي تفاوت دارد. پاسخ اين است كه نه تنها چنين برهاني وجود دارد، بلكه برخي از متفكران الهي تلاش كردهاند تا برهاني ارائه كنند كه از سرچشمه وحي ناشي نشده باشد. برهان امكان و وجوب ابن سينا، برهان صديقين در لسان ملاصدرا و علامه طباطبايي، برهان وجودي آنسِلم و تلاش گسترده دكارت، از اين نمونهاند.
دور بودن استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند
به طور اجمالی می توان گفت: اصولاً اثبات خداوند با استفاده از مفاهيم و آموزههاي وحياني، كاري نا صحيح است و انسان گرفتار دور مي شود؛ زيرا حجيت وحي، مبتني بر اين است كه خدايي را بپذيريم و سپس براي آن خدا پيامبري را اثبات كنيم وبعد آن پيامبر را معصوم بدانيم و سپس گفتههاي آن پيامآور را قبول كنيم. روشن است كه نميتوان با تكيه بر سخنان پيامبری که خود فرستاده خداست، وجود خدا را پذيرفت.
عدم امکان استفاده از اجماع در اثبات خداوند
از آنجا كه بحث اثبات خدا بحثي عقلي است، ديگر به اجماع ربطي نخواهد داشت، زيرا اجماع جزو منابع مطالعاتي علم فقه است كه علمي است نقلي و بر اساس دادههاي وحياني بنا شده است[۲]. بنابر این، برای امور اعتقادی و اصول دین کاربردی ندارد، همانطور که شاهد هستیم که با وجود اینکه همه علما و فرقه های اسلامی وجود خداوند را قبول دارند، اما در کتب کلامی شیعه و اهل سنت، اولین مبحث، بحث اثبات وجود خداوند متعال است.
احادیث برهان پذیر بودن اثبات خدا
آيت الله جوادي آملي به طور مفصل در كتاب تبيين براهين اثبات خدا، آيات و رواياتي را به عنوان شاهد مدعاي خويش ذكر كردهاند. از روایاتی که قابلیت مراجعه را دارد روایات مناظرات امام صادق (ع) با مخالفان فكري و ملحدان است. اين روايات عموماً در كتاب احتجاج طبرسي[۳] و توحيد شيخ صدوق جمعآوري شده است[۴] و نيز برخي از آن ها را كتاب شريف اصول كافي[۵] جمع آوری کرده است.
نظر علما بر برهان پذیری اثبات خدا
علامه طباطبايي به دليل دغدغههاي فلسفي خود در اين مسير بسيار كوشيدهاست، حاصل اين زحمات فراوان را ميتوان در كتابهاي نهايه الحكمه و بدايه الحكمه، رساله برهان، جلد پنجم از كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم، پانوشتهاي ايشان بر اسفار ملاصدرا و نيز در كتاب رسائل توحيدي جستجو كرد. ايشان نه تنها خداوند را اثبات پذير ميدانند بلكه خود نيز به ارائه برهان ميپردازند.
شهيد مطهري نيز به طور تفصيلي به اين بحث پرداخته و براهين اثبات خدا را ذكر كردهاند. نظريات ايشان را ميتوان در پاورقي بر كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم به خصوص جلد پنجم و كتاب توحيد به تفصيل مطالعه كرد، به علاوه در ساير آثار خود همچون علل گرايش به ماديگري نيز، به مناسبت وارد بحث اثبات خدا شدهاست.
آيت الله جوادي آملي نيز در كتابهاي، تبيين براهين اثبات خدا[۶] و ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد به صراحت، هم بحث برهان پذيري را مطرح كرده و پذيرفتهاند و هم براهين مختلف را مورد بحث قرار دادهاند.
امام خميني نيز هر چند هيچ كتاب يا بحث مستقلي در اين زمينه و بلكه در علم كلام ننوشتهاند، ولي در لابلاي آثار فلسفي و عرفاني ايشان، ميتوان بحث براهين اثبات خدا را پيگيري كرد. تقريرات درس فلسفه ايشان به همت مؤسسه تنظيم و نشرآثار امام ارائه شده است. و اصولاً كسي كه مذاق فلسفي دارد نميتواند براهين اثبات خدا را قبول نكند، چرا كه فلسفه اسلامي هدف خود را شناخت خدا قرار داده و پس از همه مباحث فلسفي و اثبات مقدمات فراوان به الهيات خاص ميرسد و تمامي بحث را به وجود مطلق يعني خداوند اختصاص ميدهد. بنابر اين امام خميني نيز وجود خداوند را برهان پذير ميدانند.
برهان نظم و علیت، نشانه وجود خدا
و اما اين سخن كه برهان نظم و عليت برهان نيستند، مورد تأييد بسياري از علما ميباشد و علت آن نيز اين است كه، اين براهين به تنهايي نميتوانند وجود خدا را اثبات كنند، بلكه به ضميمه براهين ديگر به نتيجه ميرسند، مثلاً با برهان نظم ثابت ميشود كه جهان ناظمي دارد، ولي ثابت نميشود كه اين ناظم همان خداست، و اثبات اين نكته خود نيازمند برهان ديگري است، ولي برهان امكان و وجوب و برهان صديقين ملاصدرا چنين نيستند؛ زيرا با تكيه بر اصل وجود بنا شدهاند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
۱. كتاب نقد برهان ناپذيري وجود خدا، عسگري سليماني اميري، بوستان كتاب، قم، ۱۳۸۰.
۲. مقاله «بررسي شبهه برهان ناپذير خدا»، حسن علي رحيقي، مجله رواق انديشه، شماره ۹، سال دوم.
۳. كتاب سيري در ادله اثبات وجود خدا، محسن غرويان، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، ۱۳۷۷
۴. براهين اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، دفتر تبليغات اسلامي.
منابع
- ↑ رك: مظفر، محمد رضا؛ المنطق، تعليقه غلامرضا فياضي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۰- ۳۷۹.
- ↑ رك: مطهري، مرتضي، آشنايي با علوم اسلامي، (اصول فقه- فقه)، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۴- ۲۵.
- ↑ الطبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج؛ تحقيق، سيد محمد باقر الخرسان؛ بيروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰- ۲۴.
- ↑ رك: صدوق، محمد بن علي، التوحيد، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه، بيتا، اين كتاب بسياري از روايات مربوط به خداشناسي را جمعآوري كرده است.
- ↑ كليني؛ محمد بن يعقوب؛ اصول كافي؛ تحقيق: علي اكبر غفاري؛ تهران؛ دار الكتب الاسلاميه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲- ۸۲.
- ↑ رك: جوادي آملي، عبدالله، تبيين براهين اثبات خدا، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ۱۲۳- ۱۴۰.