همنشینی با ثروتمندان و مرگ قلب: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۹

سؤال

می‌گویند همنشینی با اغنیا موجب مرگ قلب است، آیا منظور اغنیای بی ایمانند یا اغنیای با ایمان را هم شامل می‌شود؟ لطفاً توضیح مفصل را بیان بفرمایید.

واژه قلب در قرآن کریم و روایات، بسیار به کار رفته است و منظور از آن، عضو طپنده و صنوبری شکلی که در سینه انسان‌ها وجود دارد نیست بلکه منظور از آن طبق فرموده مفسرین و بزرگان، همان روح و نفس انسانی است}}[۱] که مرکز عواطف و احساسات است. اگر چه همین عواطف و احساسات بر روی همین قلب بدن نیز اثر می‌گذارد. مثلاً در موقع شادی، اندوه، ترس، عصبانیت… این قلب است که متأثر می‌شود و ضربان آن تند می‌شود و گاهی احساس تنگی می‌کند و حتی گاهی دچار سکته می‌شود.

به‌طور کلی تمام اعمالی که ما انجام می‌دهیم بر روح و روان ما اثر می‌گذارد و طبق آنچه که در روایات از ائمه نقل شده است قلب انسان متأثر است از اعمالی که انسان انجام می‌دهد. گاهی قسی می‌شود و گاهی نورانی می‌شود و گاهی می‌میرد و….[۲]

یکی از چیزهایی که در روایات به عنوان میراننده قلب آمده است همنشینی با اغنیا است.[۳] حال سؤال این است که همنشینی با کدام دسته از اغنیا قلب انسان را می می‌راند آیا مطلق اغنیا (صرف نظر از هرگونه ویژگی اعم از ایمان و غیر آن یا خصوصیات دیگر) یا اغنیاء با ویژگی و خصوصیات خاص مثلاً اغنیاء بی ایمان؟

البته شما در سؤالتان اغنیا را به بی ایمان و با ایمان تقسیم کرده‌اید، در صورتی که بحث گسترده‌تر از اینهاست و باید سؤال را به صورت مطلق بیان کرد و آن این که منظور از اغنیایی که همنشینی با آنها دل را می می‌راند چیست؟

آنچه که در مرحله اول به ذهن می‌رسد این است که چون کلمه اغنیا در روایت به صورت مطلق آمده است، پس همنشینی با مطلق اغنیا دل انسان را می می‌راند. اما ما نمی‌توانیم بلافاصله به اطلاق یا عموم یک آیه یا یک روایت اکتفا کنیم بلکه باید بررسی کنیم ببینیم آیا آیه یا روایتی هست که این اطلاق یا عموم را تخصیص بزند یا تقیید کند و به عبارتی آن را برای ما تبین و تفسیر کند یا نیست. حال در این زمینه روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که در آن مشخص شده است که همنشینی با کدام دسته از اغنیا دل را می می‌راند.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «چهار چیز است که قلب را می می‌راند… از جمله این که می‌فرماید: و مجالسه الموتی فقیل له یا رسول الله و ما الموتی قال کل غنی مترف؛ حضرت می‌فرماید همنشینی با مردگان دل را می می‌راند عرض شد یا رسول الله مردگان کیانند؟ فرمود هر ثروتمند خوشگذرانی».[۴]

واژه مترف از ماده ترف (بر وزن طرف) به معنی تنعم است، و مترف به کسی می‌گویند که فزونی نعمت و زندگی مرفه او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیان گری واداشته است.[۵]

از این روایت به خوبی استفاده می‌شود که همنشینی با مطلق اغنیا دل را نمی می‌راند بلکه باید دید که آن فرد غنی چگونه دیدگاهی نسبت به دنیا و اموالش دارد. قبل از توضیح این مطلب لازم می‌دانم دو نکته را متذکر شوم:

۱. ما از ثروت باید برای پیشرفت عالم آخرتمان استفاده کنیم. دنیا را فدا کنیم تا آخرت خوبی داشته باشیم نه این که چنان دلبستگی به دنیا پیدا کنیم که خدا و آخرت و اصل هدف خلقت که همان عبودیت باشد و به‌طور کلی تمام معنویات را فراموش کنیم و غرق در مادیات دنیا بشویم؛ دنیا و دنیاداری و ثروتمند بودن بد نیست بلکه دنیا دوستی و دلبستگی به دنیا است که مذمت شده است.[۶]

۲. از آیات و روایات استفاده می‌شود که ثروتمند بودن، خطرات زیادی برای انسان دارد زیرا ممکن است انسان مجذوب ثروتش شود و باعث طغیان انسان و فراموشی آخرت شود. خدا در قرآن می‌فرماید {{قرآن|إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَی ـ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَی[۷] انسان وقتی خود را بی‌نیاز می‌بیند طغیان می‌کند تمام کمالات انسانی را فراموش می‌کند و مهمترین چیز برای او ثروت اوست سخنان خدا و انبیاء ذره ای در او اثر نمی‌کند.

قرآن کریم تکذیب کنندگان و دشمنان پیامبران را همین اغنیاء مترف معرفی می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَه مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کافِرُونَ[۸]؛ «ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری انذار کننده نفرستادیم مگر این که مترفین آنها (همانها که مست ناز و نعمت بودند) گفتند ما به آنچه شما فرستاده شده‌اید کافریم».

حال با توجه به نکات فوق اگر کسی ثروتمند باشد اما دلبستگی به آن نداشته باشد، و بود و نبود آن برایش یکسان باشد و ثروتش باعث طغیان او و انحراف از صراط مستقیم نشود، بلکه آن را در راه پیشرفت معنوی و عالم آخرت استفاده کند، همنشینی با چنین کسی دل را نمی می‌راند.

حضرت خدیجه کبری(س) یکی از اغنیا و ثروتمندان بود. اما پیامبر اکرم(ص) با او ازدواج کرد و همنشین او شد. حضرت خدیجه(س) نه تنها دلبستگی به اموالش نداشت بلکه همه را در راه پیشرفت اسلام خرج کرد.

پس آنچه مسلم است این است که منظور از اغنیایی که همنشینی با آنها دل را می می‌راند ثروتمندانی هستند که ثروتشان آنها را مغرور و غافل کرده است. حال ممکن است اهل ایمان نباشند و اصلاً خدا را قبول نداشته باشند و ممکن است ایمان به خدا داشته باشند و حتی اهل نماز و روزه هم باشند اما مست ثروت شان باشند. زیرا پول چیزی نیست که انسان به راحتی از آن دل بکند و لذا عده ای از اهل ایمان در آزمایشاتی که مربوط به اموال دنیا است دچار لغزش می‌شوند. مثلاً عده ای هستند که نماز می‌خوانند، روزه هم می‌گیرند، اما خمس و زکات اموالشان را نمی‌دهند.


منابع

  1. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم المقدسه، ج۲، ص۲۲۳، ذیل آیه ۲۲۵ سوره بقره.
  2. ر. ک. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳.
  3. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱۲، ص۳۱۴.
  4. محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۸.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۰۶.
  6. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۲.
  7. علق / ۶–۷.
  8. سباأ / ۳۴.