پیش نویس:بالاتر بودن مقام حضرت زهرا
این متن یک پیشنویس است که در وضعیت تکمیل قرار دارد |
آیا مقام حضرت زهرا(س) از امامان بالاتر است؟
حضرت فاطمه زهرا(س) دارای مقام عصمت و ولایت هستند که هر یک از ائمه(ع) نیز چنین مقامی را دارا هستند، لذا ایشان از حیث رتبه پائینتر از آن حضرات نیستند؛ اما براساس برخی از روایات دیگر، جایگاه صدیقه کبری برتر از ائمه(ع) بوده که نشان دهنده جایگاه والای آن حضرت است.
اسلام و معیار برتری
از نظر اسلام ارزش انسانها در پیشگاه خداوند متعال به تقواست. قرآن کریم میفرمایند: ﴿إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ؛ ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست﴾(حجرات:آیه 13)، طبق این آیه شریفه هر چه درجه تقوا بالاتر باشد فرد متقی نزد خداوند گرامیتر است و این درجات میان انبیاء و معصومین(ع) نیز وجود دارد. حال، تشخیص اینکه کدام یک از آن ذوات مقدس بر دیگری برتری دارند بسیار مشکل است، چرا که مقام معنوی یک انسان فقط برای خدای متعال به صورت کامل معلوم است و ما قادر به فهم و درک آن نیستیم، مگر از معصومین(ع) مطلبی رسیده باشد.
امّا در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) مقامات و درجات بسیار بالایی ذکر شده است که کمتر کسی دارای آنهاست و ایشان برترینِ بانوان و سیدۀ نساء العالمین هستند.[۱]
دلایل برتری حضرت زهرا(س)
برای پاسخ به سؤال مذکور ابتدا مقام عصمت و ولایت آن حضرت مورد بحث قرار میگیرد و سپس به روایاتی اشاره میشود که براساس آنها برتر بودن مقام حضرت زهرا(س) بر ائمه(ع) مشخص میشود.
عصمت حضرت زهرا(س)
دلایل متعدد عقلی و نقلی بر عصمت حضرت زهرا(س) بیان شده است.
دلیل عقلی
دلایل عقلی گوناگونی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد که یکی از آنها عبارت است از اینکه در روایتی امام حسن عسکری(ع) فرمود: «نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا؛ ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست»،[۲] و در روایتی از امام عصر(ع) نیز نقل شده که فرمود: «و فی ابنة رسولالله لی اسوة حسنة؛ دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است».[۳]با توجه به این دو روایت، دلیل عقلی میتوان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمیبود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز حجت خدا بر ائمه نمیشد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان(ع) محسوب شده است، پس معلوم میشود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، معصوم نباشد.[۴] همچنین با توجه به اینکه آن حضرت، حجت خدا بر سایر حجتها نامیده شده است میتوان در اثبات عقلی عصمت ایشان، به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان مانند قاعده لطف؛ برهان امتناع تسلسل؛ برهان نقض غرض و … استناد کرد.
دلایل نقلی در اثبات عصمت حضرت فاطمه
دلایل نقلی مطرح شده درباره عصمت حضرت زهرا(س) آیات قرآنی و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است که برخی از آنها به صورت مختصر عبارت است از:
آیه تطهیر
در مورد آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند﴾(احزاب:آیه ۳۳)، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات میرساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است؛ زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را بهطور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: «فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب؛ پس من و اهل بیتم از گناه پیراستهایم».[۵] فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب میشود.
روایت عصمت حضرت زهرا(س)
روایتی از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است که رسول خدا(ص) میفرماید: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود میشود».[۶][۷][۸][۹] نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همهجانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمیتابد.
همچنین حدیث نبوی «فاطمه بضعة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله؛ فاطمه پارهٔ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است».[۱۰][۱۱] در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمیشود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمیدهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب میشد یا حتی فکر انجام آن را در سر میپروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث مذکور رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است؛ بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد.[۱۲]
ولایت حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) دارای ولایت تکوینی (ولایت تکوینی آن است که شخصی بتواند به اذن و مشیت خداوند در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند؛ مثلاً بیمار غیرقابل علاجی را به اذن خدا شفا دهد یا مردگان را زنده کند)[۱۳][۱۴][۱۵] بودهاند که از آیات و روایات توسط علما برداشت شده است. شهید مطهری میگوید: «آیه تطهیر و حدیث ثقلین ناظر به داشتن ولایت اهل بیت(ع) است»[۱۶]. علامه امینی میفرماید: «حضرت زهرا(س) در مقام ولایت، شریک امیر المؤمنین علی(ع) و حسنین(ع) است».[۱۷] علامه سید محمد حسین میر جهان میفرماید: «حضرت زهرا(س) در ولایت مطلقه با پدر و شوهر و دو فرزندش شرکت دارد و هم چنین با همه ائمۀ نه گانه دیگر از اولاد خود».[۱۸]
بنابراین حضرت زهرا(س) همچون امامان معصوم(ع) دارای عصمت و ولایت است و دو شرط اساسی در برتری اهل بیت(ع)، در حضرت زهرا(س) هم وجود دارد.[۱۹]
دلائل برتری حضرت فاطمه زهرا(س)
روایاتی دال بر برتری حضرت زهرا(س) بر ائمه(ع) وارد شده است که برخی از آنها عبارت است از:
- امام حسن عسکری(ع) میفرمایند: «نحن حجج الله علی الخلق و جدّتنا فاطمه حجة الله علینا؛ ما حجت خدا هستیم در بین خلق و فاطمه(س) حجت خداست بر ما».[۲۰]، واضح است که حجت بودن حضرت زهرا(س) بر اهل بیت(ع) دلالت بر مقام بالای ایشان نسبت به این بزرگواران است.
- در روایتی امام صادق(ع) میفرمایند: «اگر حضرت علی(ع) نبود که با حضرت زهرا(س) ازدواج نماید از زمان آدم(ع) تا روز قیامت هیچ گونه کفو و همتایی برای آن حضرت پیدا نمیشد.[۲۱] دلالت روایت بر برتری حضرت فاطمه(س) به این صورت است که کفو و همتایی، دلالت میکند که دو شخص از حیث مقام و برتری نزدیک به یکدیگر هستند و کمالات آنها در رتبه نیز به یکدیگر نزدیک است و الا اگر مقام و رتبه حضرت فاطمه(س) کمتر بود، وجود این کلمات لغو میشد و نباید کفو و همتایی ذکر میشد.[۲۲]
- علامه امینی در ذکر برتری حضرت زهرا(س) بر یازده اختر تابناک میفرماید: «در ذکر نام پنج تن آل عبا، پیامبر اکرم(ص) آنها را با تقدم و تأخر مشخص و معین میفرمایند، گویی میخواهد بیان فرماید که امیر المؤمنین علی(ع) از زهرا افضل است و مقام زهرا(س) تالی امیر المؤمنین علی(ع) است و اگر چنین نبود شایسته نبود، بلکه شایسته بود اول نام حضرت زهرا(س) ذکر شود.[۲۳] علامه امینی، در کتاب فاطمة الزهرا بیش از پانزده روایت بر برتری حضرت زهرا(س) به همراه استدلال آورده اند.[۲۴]
منابع
- ↑ کتاب دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۴۴ ـ ۴۸.
- ↑ بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله (۱۴۱۳). عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۰۳۰.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن (۱۳۱۱). الغیبه. قم، دار المعارف الإسلامیه. ص. ۲۸۶.
- ↑ دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۱۳ ـ ۱۷.
- ↑ سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۵. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۹۹.
- ↑ متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین. کنزالعمال. ج. ۱۲. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۱۱.
- ↑ ابن حجر الهیتمی، أحمد بن محمد. الصواعق المحرقه. لبنان، مؤسسة الرساله. ص. ۱۷۵.
- ↑ الهیثمی، أبو الحسن نور الدین. مجمع الزوائد. ج. ۹. دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ. ص. ۲۰۳.
- ↑ ابن اثیر، أبو الحسن علی بن أبی الکرم (۱۴۰۹). اسد الغابه. ج. ۶. بیروت، دارالفکر. ص. ۲۲۴.
- ↑ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی (۱۳۷۹). مناقب آل أبی طالب. ج. ۳. قم، علامه. ص. ۳۳۳.
- ↑ ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله (۱۴۰۴). شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید. ج. ۱۶. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۲۸۳.
- ↑ سبحانی، جعفر (۱۳۸۹). پژوهشی در شناخت و عصمت امام. مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی. ص. ۲۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۷). پیام قرآن. ج. ۹. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۱۵۴.
- ↑ مظفر، محمدرضا (۱۴۲۱). الفوائد البهية في شرح عقائد الإمامية. ج. ۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۱۱۸.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی (۱۴۳۸). إثبات الولایة العامة للنبي و الأئمة. قم، انتشارات حقایق. ص. ۱۶۶.
- ↑ مطهری، مرتضی. مجموعه آثار. ج. ۳. انتشارات صدرا. ص. ۲۸۰.
- ↑ امینی، عبدالحسین (۱۳۷۶). فاطمة الزهرا. تهران، استقلال. ص. ۵۰.
- ↑ میرجهانی طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۸۹). جنة العاصمة. تهران، شمس الضحی. ص. ۳۰۶.
- ↑ دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۴۴ ـ ۴۸.
- ↑ طیب، سيد عبد الحسين (۱۳۷۸). اطيب البيان في تفسير القرآن. ج. ۱۳. تهران، انتشارات اسلام. ص. ۲۵۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). اصول کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۵۲۴.
- ↑ دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۴۴ ـ ۴۸.
- ↑ امینی، عبدالحسین (۱۳۷۶). فاطمة الزهراء. تهران، انتشارات استقلال. ص. ۴۸.
- ↑ امینی، عبدالحسین (۱۳۷۶). فاطمة الزهراء. تهران، انتشارات استقلال. ص. ۵۰ ـ ۸۹.