ناصبی بودن ابن تیمیه
آیا ابن تیمیه ناصبی است چه دلیلی برای اثبات آن داریم؟
ناصبی به کسی گفته میشود که نسبت به امام علی و اهل بیت(ع) دشمنی بورزد. ابن تیمیه به دلیل اینکه حامی سرخت بنی امیه است دشمنی خود را با امام علی(ع) آشکار نموده است. او امام علی(ع) را در جنگهایش با فرعون تشبیه کرده و دشمنان امام علی(ع) را که آن حضرت را تکفیر و لعن میکرده مؤمن و مسلمان و یاران آن حضرت را کافر و مرتد قلمداد کرده است. این در حالی است که از پیامبر اسلام(ص) احادیثی بر وجوب محبت امام علی(ع) و حقانیت جنگهای آن حضرت نقل شده است.
ناصبی کیست
ناصبی، در اصطلاح به کسی که با امام علی و اهل بیت(ع) دشمنی داشته باشد، اطلاق شده است. این کلمه از ریشه نصب گرفته شده است و از نظر لغوی به معانی راست و برپا کردن، برپا کردن جنگ، دشمنی، آشکار ساختن دشمنی و غیر آن تفسیر شده است[۱] و به گفته بسیاری از اهل لغت، ناصبی کسی است که از روی تدین، متدین به بغض امام علی و اهلبیت (علیهمالسلام) باشد، هرچند برخی از اهل لغت مثل راغب اصفهانی و خلیل بن احمد فراهیدی نصب را به تعب و رنج، زحمت انداختن، عداوت و. . . معنی کردهاند.[۲] زبیدی حنفی در تاج ا لعروس میگوید: اهل نصب کسانی هستند که به دشمنی سرور ما امیر مؤمنان و پادشاه مسلمانان ابو الحسن علی بن ابی طالب (رض)، متدین ومعتقد بوده و آن را جزء دین میشمارند؛ زیرا ایشان نسبت به وی نصب و دشمنی دارند… و با ایشان اظهار مخالفت کردند وآنان طائفه [از] خوارج اند.[۳]
دیدگاه ابن تیمیه نسبت به امام علی(ع)
ابن تیمیه و اتباع او گرایش شدیدی به بنیامیه دارند که در تقابل با اهلبیت(ع) بودهاند، ابن تیمیه نه تنها محبت اهلبیت(ع) را در دل نداشته بلکه از دیدگاه بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت وی ناصبی بوده و دشمنی اهلبیت(ع) را در دل داشته و این دشمنی را در موارد زیادی در آثار خویش بروز داده است.[۴]
ابنتیمیه، به حدی با اهلبیت رسول خدا(ع) و بهخصوص با امام علی(ع) دشمنی و خصومت دارد که در راستای ابراز این کینهتوزی و دشمنی، اموری را به علی بن ابیطالب(ع) نسبت داده که حتی برای دشمنان معروف آن حضرت قابل پذیرش نیست.
ابن تیمیه میگوید: علی نیز ستمکار بود. او برای ریاست بر مردم میجنگید؛ زیرا کسی که به خاطر ریاست و اطاعت مردم انسانها را بکشد و روی زمین، گردنکشیکرده، فساد ایجاد کند، این همان کاری است که فرعون میکرد.[۵]
دیدگاه ابن تیمیه درباره یاران امام علی(ع)
ابن تیمیه درباره امیرالمؤمنین علی(ع) و یاران او مطالبی را بیان داشته است که دشمنی او را با آن حضرت به وضوح ثابت میکند. او میگوید: کسانی که علی را قدح کرده و او را لعن نموده و کافر و ظالم قرار دادهاند، مثل خوارج، امویها و مروانیها، همگی از اهل اسلام و معتقد به شعایر اسلامی و عاملین به آن بودهاند. اما منزهین و یاران علی، همگی از اهل ردّه و کفرند.[۶]
این سخن ابن تیمیه هیچ توجیهی ندارد جز اینکه دشمی او را با امام علی(ع) ثابت کند؛ زیرا اولاً، او کسانی را مورد تأیید و ستایش قرار داده که علی(ع) را العیاذ بالله، ملعون، ظالم و کافر میدانند و لازمه آن این است که خود او هم باید بر این باور باشد؛ یعنی از نظر ابنتیمیه و پیروانش، علی باید ملعون، ظالم و کافر باشد؛ زیرا اینکه ابنتیمیه میگوید آنانی که علی(ع) را لعن میکنند و او را ظالم و کافر میدانند، مسلمان و مؤمن هستند پس دیدگاه آنان نسبت به امام علی(ع) مورد تأیید ابن تیمیه است. ابن تیمیه در حقیقت با این سخن از دشمنان امام علی(ع) که بنی امیه باشند حمایت کرده است و شکی در ناصبی بودن بنی امیه وجود ندارد؛ زیرا بنی امیه لعنت امام علی(ع) را در منابر و خطبههای نماز جمعه واجب میدانستند.
شدت کینهتوزی و دشمنی ابنتیمیه با علی(ع) و اولاد آن حضرت به حدی بر او غلبه نموده که حتی مبانی اعتقادی خودشان را نادیده گرفته و به عدهای از اصحاب پاک و بزرگوار رسولالله(ص) که از یاران علی بهشمار میآیند، نسبت کفر و ارتداد داده است، در حالی که وهابیت معتقدند تمام صحابه، بدون استثنا عادلاند و قدح و عیبگویی آنان مساوی با فسق و کفر است، ولی خود ابنتیمیه، بر خلاف این اصل اعتقادی، هم علی(ع) را و هم یاران او را که به احتمال قوی عمار یاسر، مقداد، سلمان فارسی، اباذر غفاری و محمد ابابکر و سایرین هستند به کفر و ارتداد محکوم نمودهاند.
پیروی وهابیت از ابن تیمیه در دشمنی با اهل بیت(ع)
بر همین اساس است که وهابیت امروزی دشمنی اهل بیت(ع) و پیروان آن بزرگواران را سر لوحه کارها و فعالیتهای علمی و عملی خویش قرار داده است، امروز در عربستان که افکار ابن تیمیه در آن تسلط دارد، هر سال دهها رساله و کتاب در نقد امام علی(ع) و اهل بیت(ع) نوشته میشود و فضائل امام علی و اهلبیت(ع) از متون روائی و تاریخی اهلسنت در چاپهای عربستان حذف میگردد و تحریف متون بهطور گسترده انجام میگیرد و تنها هدف آنها از این عمل تضاد و دشمنی با اهلبیت(ع) است.[۷]
سخن پیامبر اسلام(ص) درباره حب و بغض امام علی(ع)
هیثمی در «مجمع الزوائد» و دیگران از ابنعباس نقل نمودهاند که پیامبر(ص) درباره امام علی(ع) فرمود: «لا یحِبُّكَ اِلا مُؤمِن، وَلا یبغِضُكَ اِلا مُنافِق، مَن اَحَبَّكَ فَقَد اَحَبَّنی، وَمَن اَبغَضَك فَقَد اَبغَضَنی. . .؛ تو را جز مؤمن، دوست ندارد و جز منافق، دشمن ندارد؛ كسى كه تو را دوست داشته باشد، مرا دوست دارد و كسى كه تو را دشمن بدارد، من را دشمن داشته است».[۸]
افزون بر اینها احادیثی خاصی در کتابهای معتبر اهلسنت وجود دارد که جنگهای امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) را جنگ پیامبر اسلام میداند؛ بنابراین هر عنوانی که جنگهای رسولخدا(ص) دارد، همان عنوان بر جنگهای اهل بیت(ع) با معاویه و یزید نیز منبطق میگردد. در اینجا به این حدیث از برخی منابع اهلسنت اشاره میشود:
در المستدرک از ابوهریره نقل شده که پیامبر اسلام(ص) به علی، حسن، حسن و فاطمه نظر انداخت و فرمود:«أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ؛ من با هر کسی که با شما بجنگد در جنگم و با هر کسی که با شما صلح کند در صلح هستم. در ذیل حدیث گفته است که این حدیث حسن است. همچنین از زید بن ارقم نیز آن را نقل کرده است».[۹]
ابن حبان در صحیح خود از زید بن ارقم نقل کرده پیامبرخدا(ص) به فاطمه، حسن و حسین فرمود: «من با هرکسی که با شما بجنگد در جنگم و با هر کسی با صلح کند در صلحم.[۱۰] احمد حنبل نیز آن را نقل کرده است.[۱۱]
ابن تیمیه جنگهای امام علی(ع) را برای قدرتطلبی تلقی نمودهاست، در حالی که احادیث متعددی در خصوص ستایش علی(ع) و جنگهای او نقل شده است؛ مثلاً در «صحیح بخاری» و متون دیگر اهل سنت و شیعه نقل شده که در جنگ خیبر بعد از شکست پی در پی فرماندهان جبهه مسلمین، رسول خدا(ص) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او در جنگ پیروز خواهد شد. در فردای آن روز، پیامبرخدا(ص) پرچم را به دست علی(ع) داد و به جنگ رفت و به یاری خدا پیروز گردید.[۱۲] چگونه ممکن است، کسی که خدا و رسولش او را دوست دارند، ستمگر و فرعونپیشه باشد؟
منابع
- ↑ فیومی، احمد بن محمد مقری، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ج ۲، ص۶۰۷، قم، منشورات دار ا لرضی، چ۱، بی تا.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۹۴، دفتر نشر الکتاب، چ۲، ۱۴۰۴، کلمه نصب؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ص۸۰۷، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، چ۱، ۱۴۱۴، کلمه نصب.
- ↑ زبیدی حنفی، محب ا لدین سید محمد مرتضی حسینی، تاج العروس من جواهر القاموس، (محقق/ مصحح: علی شیری)، لبنان، بیروت، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چ۱ ،۱۴۱۴ ق. ماده نصب، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ ر. ک. خراشی، سلیمان بن صالح، شیخ الإسلام ابن تیمیه لم یکن ناصبیاً، ریاض، دار الوطن للنشر، چ۱، ۱۴۱۹ق / ۱۹۹۸م، کل کتاب.
- ↑ ابن تیمیه، هحمد بن عبدالحلیم منهاج السنه، مصر، بولاق، چ۱، ۱۳۲۱ق، ج ۴، صص ٣٨٩ - ۵٠٠.
- ↑ منهاج السنه، ج ۵، ص ٩.
- ↑ ر. ک. سراج منیر، رحمتالله ضیائی، شماه ۴زمستان، ۱۳۹۰، ص۱۴۴.
- ↑ هیثمی، مجمع الزوائد، قاهره، مکتبه القدسی، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴، ج ٩، ص ١٣٣.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دار الکتب العلمیه چ۱، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج۳، ص۱۶۱.
- ↑ . ابن حبان بستی، محمد بن حبان بن، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، بیروت، مؤسسه الرساله، چ۲، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م. تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج۱۵ص۴۳۴.
- ↑ أحمد بن حنبل أبو عبدالله شیبانی، مسند الإمام أحمد بن حنبل، مصر، مؤسسه قرطبه، ج۲، ص۴۴۲.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، دار طوق النجاه (ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی) چ۱، ۱۴۲۲ق، ج ٣، ص ١٣۵٧.