کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
اين كه در زيارت اربعين مي خوانيم اي كشته شده اشك يعني چه؟
آيا انسان ذاتا مادي است يا معنوي يا هر دو؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
از مقدس ترين و با فضيلت ترين زيارت هايي كه در فرهنگ ديني وارد شده است, زيارت قبر ابا عبدالله الحسين ـ عليه السلام ـ مي باشد و براي زيارت هيچ امامي به اين اندازه سفارش نشده به طوري كه ترك آن براي شيعه اي كه توان زيارت را دارد امري ناپسند شمرده شده و به نوعي لازم است چنان چه امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:
در باب حقيقت انسان دو ديدگاه وجود دارد: مادي و الهي. کساني که هستي را با ماده برابر مي دانند انسان را پديده اي کاملا مادي تلقي مي کنند، تمام قوانين حاکم بر حقيقت انسان را مادي مي دانند و معتقدند که با قوانين مادي، که مبتني بر حس و تجربه است، مي توان انسان را شناخت و اصولا تمام تحليل هاي آنها در باب انسان، مادي گرايانه است، بر اساس اين تحليل انسان با مردن و متلاشي شدن جسمش، نابود مي گردد.


زيارت حسين بن علي ـ عليهما السلام ـ بر هر كس كه او را از سوي خداوند «امام» مي داند واجب است.<ref>ابن قولويه, جعفر, كامل الزيارات, بي جا, موسسه نشر الفقاهه, اول, ۱۴۱۷هـ .ق, ص۲۳۶</ref>
گروه ديگر علاوه بر بعد مادي انسان، به بعد غير مادي او نيز اعتقاد دارند و براي انسان علاوه بر بدن مادي، حقيقتي به نام روح، قائلند. اديان الهي به ويژه دين اسلام با نظر دوم همراهند.


زيارت يكي از راه هاي ياد و احياي اهداف امام حسين ـ عليه السلام ـ و الگو قرار دادن تفكرات ناب آن حضرت است و زيارت اربعين يعني چهلمين روز شهادت آن حضرت و روز بيستم صفر يكي از با فضيلت ترين زيارت هاست و امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ خواندن زيارت اربعين را يكي از علامت هاي مومن مي شمارند.<ref>مجلسي, محمدباقر, بحارالانوار, بيروت, موسسه الوفاء, دوم, ۱۴۰۳هـ .ق, ج۹۸, ص۳۲۹</ref>
محور همه تعاليم اديان الهي روح آدمي است و اگر به جسم انسان نيز توجه مي کنند به دليل تأثير آن در روح است. اين روح غير مادي را نمي توان با قوانين برخاسته از علوم حسي و تجربي و يا با ابزارهاي حسي مطالعه و بررسي گذاشت. ابزار شناخت آن غير تجربي و غير حسي است. بر اساس اين تحليل، روح يا بعد غير مادي انسان با بردن و متلاشي شدن جسم از بين نمي رود بلکه حياتي جاودانه را در عالم آخرت پيش مي گيرد.<ref>محمدرضايي، محمد، انديشه اسلامي (1)، جعفر سبحاني، دفتر نشر معارف، 1380ش، ص28.</ref>


در فرازي از اين وصيت چنين آمده است: «وصل علي الحسين المظلوم, الشهيد الرشيد, قتيل العبرات و ....»<ref>ابن طاوس, رضي الدين, اقبال الاعمال, بي جا, مكتب الاعلام الاسلامي, اول, ۱۴۱۶ هـ .ق, ج۳, ص۳۴۲.</ref> «و درود فرست بر حسين مظلوم, شهيد رشيد, كشته شده اشكها و...
بر اساس ديدگاه اول، انسان، فقط و فقط مادي است و بر اساس ديدگاه دوم انسان مادي و معنوي «روحاني» است. و خداوند ذاتا او را مادي معنوي خلق فرموده است.


«العبرات» از عبره است يعني گريه اي كه از سينه بيرون آيد و كنايه از كسي است كه با يادآوري مطلب و يا شخصي بغض گلويش را مي گيرد و چشمانش اشك آلود مي شود و مراد از اين كه امام حسين ـ عليه السلام ـ كشته شده اشك هاست به اين است كه هر كس امام حسين ـ عليه السلام ـ و واقعه عاشورا را ياد كند, چشمانش اشك آلود مي گردد. شهيدي كه هم يادش گريه آور است و هم اشك ريختن در سوگ او ثواب دارد و موجب احياي اهداف عاشورا مي شود و امامان ـ عليهم السلام ـ نيز توصيه فراوان بر عزاداري و گريستن بر مصيبت هاي آن حضرت داشته اند. امام حسين ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: من كشته شده اشك هايم.<ref>قمي, شيخ عباس, منتهي الامال, بي جا, هجرت, ج1, ص538.</ref> و باز فرمود: من كشته شده اشكم و هيچ مومني مرا ياد نمي كند مگر آن كه گريه كرده و بغض گلويش را بگيرد و اشك در چشمانش مي آيد.<ref>شيخ صدوق, الامالي, قم, موسسه بعثت, اول, ۱۴۱۷ هـ .ق, ص۲۰۰.</ref> و امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: كشته اشك يعني هيچ مومني او را ياد نمي كند مگر گريه كند.<ref>نوري, حسين, مستدرك الوسائل, قم, ال البيت, دوم, ۱۴۰۸هـ .ق, ج۱۰, ص۳۱۸.</ref>
در تفاسير مباحث اسلامي يکي از دلايل برتري انسان بر ساير موجودات همين بعد او عنوان شده است يعني بعد مادي و معنوي. در حديث معروفي از امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود:


بنابراين مراد از كشته شده اشك ها يعني امام حسين ـ عليه السلام ـ به خاطر اهداف بزرگ و متعالي كه داشتند و عده اي نگذاشتند اين اهداف در جامعه عملي شود و آن حضرت را شهيد كردند بر ملت هاي آزاده چنان اين غم و اندوه سنگين است كه هماره بر آن حضرت اشك مي ريزند و حسين ـ عليه السلام ـ كشته شده اي است كه اشك ها در ياد او سرازير است.
خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفريد: فرشتگان و حيوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حيوانات مجموعه اي از شهوت و غضبند و عقل ندارند اما انسان مجموعه اي است از هر دو تا کدامين غالب آيد. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد از حيوانات پست تر.<ref>عروسي حويزي، عبدعلي بن جمعه، نورالثقلين، انتشارات اسماعيليان، 1415ق، ج3، ص188.</ref>
 
جماعت بسياري از دانشمندان علوم اسلامي شيعه بر اين باورند که هر چند انسان مرکب از دو بعد بدن و نفس مجرد مي باشد لکن حقيقت انسان را همان نفس مجرد و روح او تشکيل مي دهد که نه جسم است و نه جسماني بلکه بالقوه عاقل بوده و تعلق تدبيري به بدن دارد. و اين حقيقت هرگز نمي ميرد لکن بعد از مرگ بدن از او جدا شده و باقي مي ماند.
 
ملا احمد نراقيمي فرمايند: اگر بخواهي خود را بشناسي بدانکه هر کسي را از دو چيز آفريده اند يکي اين بدن ظاهر که آن را تن گويند و مرکب است از گوشت و پوست و استخوان و رگ و پي و غير اينها و آن از جنس همين مخلوقات عالم محسوس است که عالم مادّيات است و يکي ديگر نفس است که آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند و آن جوهري است مجرد از عالم ملکوت و گوهري است بس عزيز از جنس فرشتگان که خداي تعالي به قدرت کامله خود ربطي ميان آن و اين بدن ظاهري قرار داده پس ذاتا انسان هم مادّي است و هم معنوي، ماديات او وابسته است به تن او و معنويتش وابسته به روح او.<ref>نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، موسسه فرهنگي اوج علم، 1387ش، ص10.</ref>


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
خط ۲۱: خط ۲۵:
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==


# نفس المهموم, شيخ عباس قمي, ترجمه علامه شعراني.
# ترجمه تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج1، ص58.
# لهوف, سيد ابن طاوس, ترجمه عقيقي بخشايشي.
# تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي، ج12، ص199.
# عاشورا مكتب انتظار, دكتر علي هراتيان.
# حماسه حسيني, شهيد مطهري.


==منابع==
==منابع==
خط ۳۰: خط ۳۲:
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = نبوت
| شاخه فرعی۱ = انسان‌شناسی
| شاخه فرعی۲ = اعجاز
| شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =  
}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۰

سؤال

آيا انسان ذاتا مادي است يا معنوي يا هر دو؟

در باب حقيقت انسان دو ديدگاه وجود دارد: مادي و الهي. کساني که هستي را با ماده برابر مي دانند انسان را پديده اي کاملا مادي تلقي مي کنند، تمام قوانين حاکم بر حقيقت انسان را مادي مي دانند و معتقدند که با قوانين مادي، که مبتني بر حس و تجربه است، مي توان انسان را شناخت و اصولا تمام تحليل هاي آنها در باب انسان، مادي گرايانه است، بر اساس اين تحليل انسان با مردن و متلاشي شدن جسمش، نابود مي گردد.

گروه ديگر علاوه بر بعد مادي انسان، به بعد غير مادي او نيز اعتقاد دارند و براي انسان علاوه بر بدن مادي، حقيقتي به نام روح، قائلند. اديان الهي به ويژه دين اسلام با نظر دوم همراهند.

محور همه تعاليم اديان الهي روح آدمي است و اگر به جسم انسان نيز توجه مي کنند به دليل تأثير آن در روح است. اين روح غير مادي را نمي توان با قوانين برخاسته از علوم حسي و تجربي و يا با ابزارهاي حسي مطالعه و بررسي گذاشت. ابزار شناخت آن غير تجربي و غير حسي است. بر اساس اين تحليل، روح يا بعد غير مادي انسان با بردن و متلاشي شدن جسم از بين نمي رود بلکه حياتي جاودانه را در عالم آخرت پيش مي گيرد.[۱]

بر اساس ديدگاه اول، انسان، فقط و فقط مادي است و بر اساس ديدگاه دوم انسان مادي و معنوي «روحاني» است. و خداوند ذاتا او را مادي معنوي خلق فرموده است.

در تفاسير مباحث اسلامي يکي از دلايل برتري انسان بر ساير موجودات همين بعد او عنوان شده است يعني بعد مادي و معنوي. در حديث معروفي از امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود:

خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفريد: فرشتگان و حيوانات و انسان، فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب، حيوانات مجموعه اي از شهوت و غضبند و عقل ندارند اما انسان مجموعه اي است از هر دو تا کدامين غالب آيد. اگر عقل او بر شهوتش غالب شود از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چيره گردد از حيوانات پست تر.[۲]

جماعت بسياري از دانشمندان علوم اسلامي شيعه بر اين باورند که هر چند انسان مرکب از دو بعد بدن و نفس مجرد مي باشد لکن حقيقت انسان را همان نفس مجرد و روح او تشکيل مي دهد که نه جسم است و نه جسماني بلکه بالقوه عاقل بوده و تعلق تدبيري به بدن دارد. و اين حقيقت هرگز نمي ميرد لکن بعد از مرگ بدن از او جدا شده و باقي مي ماند.

ملا احمد نراقيمي فرمايند: اگر بخواهي خود را بشناسي بدانکه هر کسي را از دو چيز آفريده اند يکي اين بدن ظاهر که آن را تن گويند و مرکب است از گوشت و پوست و استخوان و رگ و پي و غير اينها و آن از جنس همين مخلوقات عالم محسوس است که عالم مادّيات است و يکي ديگر نفس است که آن را روح و جان و عقل و دل نيز گويند و آن جوهري است مجرد از عالم ملکوت و گوهري است بس عزيز از جنس فرشتگان که خداي تعالي به قدرت کامله خود ربطي ميان آن و اين بدن ظاهري قرار داده پس ذاتا انسان هم مادّي است و هم معنوي، ماديات او وابسته است به تن او و معنويتش وابسته به روح او.[۳]


مطالعه بیشتر

  1. ترجمه تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي، دفتر انتشارات اسلامي، 1374ش، ج1، ص58.
  2. تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي، ج12، ص199.

منابع

  1. محمدرضايي، محمد، انديشه اسلامي (1)، جعفر سبحاني، دفتر نشر معارف، 1380ش، ص28.
  2. عروسي حويزي، عبدعلي بن جمعه، نورالثقلين، انتشارات اسماعيليان، 1415ق، ج3، ص188.
  3. نراقي، ملا احمد، معراج السعاده، موسسه فرهنگي اوج علم، 1387ش، ص10.