دیوانسالاران، ناظمان (CommentStreams)، مدیران رابط کاربری، مدیران اشتراک فشاری، پنهانگران، مدیران، trustworthy
۱٬۲۳۸
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}}حضرت امالبنین که بود و چرا با کاروان کربلا همراه نشد؟{{پایان سوال | {{سوال}}حضرت امالبنین که بود و چرا با کاروان کربلا همراه نشد؟{{پایان سوال}}{{درگاه|امام حسین|خانواده}}{{پاسخ}}'''امالبنین'''، همسر [[علی (ع)|امام علی(ع)]]، از قبیله بنیکلاب با پیشینهای از شهامت و شجاعت است. او دختر حزام بن خالد و لیلی یا ثمامه است و عموی او لبید بن ربیعه، شاعر معروف عرب بود. اگرچه تاریخ دقیق تولد و وفات او واضح نیست، اما گفتهاند او در سال ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق از دنیا رفته است. [[شیعیان]] او را به خاطر فصاحت، شجاعت و محبتش به [[اهلبیت]] میستایند. او پس از واقعه کربلا، در بین شیعیان اهمیت خاصی یافت و بهویژه سفرههای [[نذر]] به نام او برگزار میشود. | ||
ازدواج امالبنین با امام علی(ع) پس از شهادت [[حضرت فاطمه(س)|حضرت فاطمه]](س) و به پیشنهاد عقیل، برادر علی(ع)، صورت گرفت. او را به خاطر شجاعت و اصالت خانوادگی انتخاب کردند. امالبنین در خانه علی(ع) همانند مادری مهربان با فرزندان ایشان رفتار کرد و چهار پسر به دنیا آورد که همگی در [[کربلا]] شهید شدند. او از امام علی(ع) خواست نام فاطمه را بر او صدا نکند تا غمی بر فرزندان حضرت زهرا(س) وارد نشود. امالبنین پس از شهادت امام علی(ع) ازدواج نکرد و زندگیاش را در خدمت به اهلبیت سپری کرد. | ازدواج امالبنین با امام علی(ع) پس از شهادت [[حضرت فاطمه(س)|حضرت فاطمه]](س) و به پیشنهاد عقیل، برادر علی(ع)، صورت گرفت. او را به خاطر شجاعت و اصالت خانوادگی انتخاب کردند. امالبنین در خانه علی(ع) همانند مادری مهربان با فرزندان ایشان رفتار کرد و چهار پسر به دنیا آورد که همگی در [[کربلا]] شهید شدند. او از امام علی(ع) خواست نام فاطمه را بر او صدا نکند تا غمی بر فرزندان حضرت زهرا(س) وارد نشود. امالبنین پس از شهادت امام علی(ع) ازدواج نکرد و زندگیاش را در خدمت به اهلبیت سپری کرد. | ||
خط ۸: | خط ۶: | ||
علت عدم حضور حضرت امالبنین در کربلا مشخص نیست، اما دلایلی محتمل هستند. او در مدینه بود و پسرانش را به همراه [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] فرستاد. احتمالاً تصور نمیکرد این سفر، مسیری به سوی واقعه [[عاشورا]] باشد. همچنین، سن بالای او و سختی سفر میتوانست مانعی باشد. او در مدینه منتظر بازگشت کاروان از حج بود و از اتفاقات پیشرو اطلاعی نداشت. بعد از واقعه کربلا، او سوگواری عمیقی برای از دست دادن فرزندانش داشت و با سرودن مرثیههایی در [[بقیع]]، وفاداریاش به اهلبیت را نشان داد. | علت عدم حضور حضرت امالبنین در کربلا مشخص نیست، اما دلایلی محتمل هستند. او در مدینه بود و پسرانش را به همراه [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] فرستاد. احتمالاً تصور نمیکرد این سفر، مسیری به سوی واقعه [[عاشورا]] باشد. همچنین، سن بالای او و سختی سفر میتوانست مانعی باشد. او در مدینه منتظر بازگشت کاروان از حج بود و از اتفاقات پیشرو اطلاعی نداشت. بعد از واقعه کربلا، او سوگواری عمیقی برای از دست دادن فرزندانش داشت و با سرودن مرثیههایی در [[بقیع]]، وفاداریاش به اهلبیت را نشان داد. | ||
== نسبشناسی حضرت ام البنین | == نسبشناسی حضرت امالبنین == | ||
امالبنین از قبیله بنیکلاب، پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خصائص العباسیه|سال=1387|نام خانوادگی=کلباسی|جلد=1|صفحه=63}}</ref> و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عمدة الطالب|سال=1381|نام خانوادگی=ابنعنبه|جلد=1|صفحه=356}}</ref>بهنقل تاریخنگاران، قبیله بنیکلاب به شهامت، رشادت و [[شجاعت]] و ویژگیهای نیکوی اخلاقی مشهور بودند و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با امالبنین تأثیرگذار بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مروج الذهب|سال=1374|نام خانوادگی=مسعودی|جلد=2|صفحه=67}}</ref>عاتکه یکی از جدههای امالبنین را دختر عبدشمس بن عبدمناف خواندهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاتل الطالبیین|نام خانوادگی=ابوالفرج اصفهانی|جلد=1|صفحه=87}}</ref>عموی او، لبید بن ربیعه، از شاعران مشهور عرب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری، محمد بن جریر|جلد=11|صفحه=541}}</ref>تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست. برخی تولد او را حدود سال پنجم ق. دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعیان الشیعه|نام خانوادگی=امین، سید محسن|جلد=8|صفحه=389}}</ref>در خصوص درگذشت امالبنین هم، برخی تاریخنگاران، تاریخ وفات او را ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهره درخشان قمر بنیهاشم|تاریخ=1376|نام خانوادگی=ربانی خلخالی|جلد=2|صفحه=76}}</ref>برخی نیز مدعیاند بر زندهبودن امالبنین پس از [[واقعه کربلا]] دلیل مستندی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقتل الحسین(ع)|سال=1426|نام خانوادگی=مقرم|جلد=1|صفحهها=355-357}}</ref> | [[پرونده:حضرت-ام-البنین.jpg|بندانگشتی|307x307پیکسل|پوستری از نام حضرت امالبنین (سلام الله علیها)]] | ||
امالبنین از قبیله بنیکلاب، پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خصائص العباسیه|سال=1387|نام خانوادگی=کلباسی|جلد=1|صفحه=63}}</ref> و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عمدة الطالب|سال=1381|نام خانوادگی=ابنعنبه|جلد=1|صفحه=356}}</ref> بهنقل تاریخنگاران، قبیله بنیکلاب به شهامت، رشادت و [[شجاعت]] و ویژگیهای نیکوی اخلاقی مشهور بودند و همین موضوع در ازدواج امام علی(ع) با امالبنین تأثیرگذار بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مروج الذهب|سال=1374|نام خانوادگی=مسعودی|جلد=2|صفحه=67}}</ref> عاتکه یکی از جدههای امالبنین را دختر عبدشمس بن عبدمناف خواندهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقاتل الطالبیین|نام خانوادگی=ابوالفرج اصفهانی|جلد=1|صفحه=87}}</ref> عموی او، لبید بن ربیعه، از شاعران مشهور عرب است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|نام خانوادگی=طبری، محمد بن جریر|جلد=11|صفحه=541}}</ref>تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست. برخی تولد او را حدود سال پنجم ق. دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعیان الشیعه|نام خانوادگی=امین، سید محسن|جلد=8|صفحه=389}}</ref> در خصوص درگذشت امالبنین هم، برخی تاریخنگاران، تاریخ وفات او را ۱۳ جمادیالثانی ۶۴ق<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=چهره درخشان قمر بنیهاشم|تاریخ=1376|نام خانوادگی=ربانی خلخالی|جلد=2|صفحه=76}}</ref> برخی نیز مدعیاند بر زندهبودن امالبنین پس از [[واقعه کربلا]] دلیل مستندی وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مقتل الحسین(ع)|سال=1426|نام خانوادگی=مقرم|جلد=1|صفحهها=355-357}}</ref> | |||
== جایگاه حضرت در بین شیعیان == | == جایگاه حضرت در بین شیعیان == | ||
عالمان [[شیعه]] شجاعت، فصاحت و علاقه امالبنین به [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] بهویژه [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العباس(ع)|سال=1401|نام خانوادگی=دخیل|جلد=1|صفحه=18}}</ref>به گفته [[شهید ثانی]] فقیه [[شیعه]] قرن دهم و سید عبدالرزّاق مُقَرَّم مقتلنویس شیعه (درگذشته ۱۳۹۱ق)، امالبنین نسبت به خاندان [[پیامبر]]، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین|سال=1378|نام خانوادگی=ربانی خلخالی|جلد=1|صفحه=7}}</ref> برخی گزارش کردهاند که زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به امالبنین متوسل شده و سفرههای [[نذری (آیین)|نذری]] به نام او (سفره | عالمان [[شیعه]] شجاعت، فصاحت و علاقه امالبنین به [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] بهویژه [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=العباس(ع)|سال=1401|نام خانوادگی=دخیل|جلد=1|صفحه=18}}</ref> به گفته [[شهید ثانی]] فقیه [[شیعه]] قرن دهم و سید عبدالرزّاق مُقَرَّم مقتلنویس شیعه (درگذشته ۱۳۹۱ق)، امالبنین نسبت به خاندان [[پیامبر]]، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین|سال=1378|نام خانوادگی=ربانی خلخالی|جلد=1|صفحه=7}}</ref> برخی گزارش کردهاند که زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به امالبنین متوسل شده و سفرههای [[نذری (آیین)|نذری]] به نام او (سفره امالبنین) برگزار میکنند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ام البنین در فرهنگ عامه|نام خانوادگی=بلوکباشی|جلد=1|صفحهها=186-188}}</ref> | ||
== ازدواج با امیرالمؤمنین == | == ازدواج با امیرالمؤمنین == | ||
بعد از شهادت [[حضرت فاطمه(س)|حضرت زهرا(س)]]، امیرمؤمنان(ع) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. [[عقیل]] با اعتقاد به شجاعت پدران امالبنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تنقیح المقال|نام خانوادگی=مامقانی عبدالله|جلد=2|صفحه=128}}</ref>بر پایه گزارشهایی، پدران و خویشان امالبنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنانکه ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در [[شجاعت]] بینظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزهها) یاد کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاصابه|نام خانوادگی=ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی|جلد=2|صفحه=396}}</ref>بر پایه گزارشهایی که در شماری از منابع متاخر آمدهاند، امالبنین پس از خواستگاری [[امام علی (ع)]]، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود امالبنین به خانه [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]]، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار میکرد. آنان نیز او را بسیار دوست میداشتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امالبنین سیدة نساء العرب|نام خانوادگی=السیوج، سید مهدی|جلد=1|صفحه=50}}</ref>آوردهاند که امالبنین از امام علی(ع) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ستاره درخشان|نام خانوادگی=ربانی خلخالی، علی|جلد=1|صفحه=94}}</ref>گفته شده، امالبنین پیش از ازدواج با حضرت علی(ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موسوعه العلامة الاردوبادی|سال=1436|نام خانوادگی=اردوبادی|جلد=7|صفحهها=47-49}}</ref>امالبنین چهار پسر به نامهای [[حضرت عباس|عباس(ع)]]، [[عبدالله بن علی بن ابیطالب|عبدالله]]، [[جعفر بن علی بن ابیطالب|جعفر]] و [[عثمان بن علی(ع)|عثمان]] به دنیا آورد که همگی آنها در کربلا به شهادت رسیدند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الامم و الملوک|تاریخ=1387|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحه=153}}</ref>بنا بر نقل سهل بن عبدالله بخاری، امالبنین بعد از [[شهادت امام علی(ع)]] با شخص دیگری ازدواج نکرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سرّالسلسلهٔ العلویهٔ|نام خانوادگی=بخاری|جلد=1|صفحه=88}}</ref> | بعد از شهادت [[حضرت فاطمه(س)|حضرت زهرا(س)]]، امیرمؤمنان(ع) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. [[عقیل]] با اعتقاد به شجاعت پدران امالبنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تنقیح المقال|نام خانوادگی=مامقانی عبدالله|جلد=2|صفحه=128}}</ref> بر پایه گزارشهایی، پدران و خویشان امالبنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنانکه ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در [[شجاعت]] بینظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزهها) یاد کردهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الاصابه|نام خانوادگی=ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی|جلد=2|صفحه=396}}</ref> بر پایه گزارشهایی که در شماری از منابع متاخر آمدهاند، امالبنین پس از خواستگاری [[امام علی (ع)]]، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود امالبنین به خانه [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]]، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار میکرد. آنان نیز او را بسیار دوست میداشتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=امالبنین سیدة نساء العرب|نام خانوادگی=السیوج، سید مهدی|جلد=1|صفحه=50}}</ref> آوردهاند که امالبنین از امام علی(ع) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ستاره درخشان|نام خانوادگی=ربانی خلخالی، علی|جلد=1|صفحه=94}}</ref> گفته شده، امالبنین پیش از ازدواج با حضرت علی(ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=موسوعه العلامة الاردوبادی|سال=1436|نام خانوادگی=اردوبادی|جلد=7|صفحهها=47-49}}</ref> امالبنین چهار پسر به نامهای [[حضرت عباس|عباس(ع)]]، [[عبدالله بن علی بن ابیطالب|عبدالله]]، [[جعفر بن علی بن ابیطالب|جعفر]] و [[عثمان بن علی(ع)|عثمان]] به دنیا آورد که همگی آنها در کربلا به شهادت رسیدند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الامم و الملوک|تاریخ=1387|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحه=153}}</ref> بنا بر نقل سهل بن عبدالله بخاری، امالبنین بعد از [[شهادت امام علی(ع)]] با شخص دیگری ازدواج نکرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سرّالسلسلهٔ العلویهٔ|نام خانوادگی=بخاری|جلد=1|صفحه=88}}</ref> | ||
== سوگواری | == سوگواری امالبنین برای فرزندان == | ||
امالبنین در [[واقعه کربلا]] حضور نداشت. اما چهار فرزندش در روز عاشورا در کربلا به [[شهادت]] رسیدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الامم و الملوک|سال=1387|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحه=153}}</ref>هنگامی که کاروان [[اسیران کربلا]] وارد [[مدینه]] شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] پرسید و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] و امام حسین(ع) دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاحین الشریعه|سال=1364|نام خانوادگی=محلاتی|جلد=3|صفحه=293}}</ref>به گزارش شماری از منابع، امالبنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین(ع) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح الاخبار|نام خانوادگی=تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد|جلد=3|صفحه=186}}</ref> او هر روز با نوهاش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع میرفت و سرودههایی را که خود در رثای [[عباس]] سروده بود، میخواند و دردمندانه میگریست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ابصار العین|نام خانوادگی=السماوی، محمد بن طاهر|جلد=1|صفحه=64}}</ref>مردم نزد او گرد میآمدند و با وی در گریستن همنوا میشدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام خانوادگی=مجلسی، محمدباقر|جلد=45|صفحه=40}}</ref> | امالبنین در [[واقعه کربلا]] حضور نداشت. اما چهار فرزندش در روز عاشورا در کربلا به [[شهادت]] رسیدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ الامم و الملوک|سال=1387|نام خانوادگی=طبری|جلد=5|صفحه=153}}</ref> هنگامی که کاروان [[اسیران کربلا]] وارد [[مدینه]] شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] پرسید و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] و امام حسین(ع) دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاحین الشریعه|سال=1364|نام خانوادگی=محلاتی|جلد=3|صفحه=293}}</ref> به گزارش شماری از منابع، امالبنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین(ع) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح الاخبار|نام خانوادگی=تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد|جلد=3|صفحه=186}}</ref> او هر روز با نوهاش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع میرفت و سرودههایی را که خود در رثای [[عباس]] سروده بود، میخواند و دردمندانه میگریست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ابصار العین|نام خانوادگی=السماوی، محمد بن طاهر|جلد=1|صفحه=64}}</ref> مردم نزد او گرد میآمدند و با وی در گریستن همنوا میشدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=بحار الانوار|نام خانوادگی=مجلسی، محمدباقر|جلد=45|صفحه=40}}</ref> | ||
== علت عدم حضور در کربلا == | == علت عدم حضور در کربلا == | ||
علت عدم حضور حضرت امالبنین (سلاماللهعلیها) در [[واقعه کربلا]] در متون تاریخی و روایی بهصورت مستقیم ذکر نشده است، اما تحلیلهای مختلفی در این خصوص ارائه شده است. یکی از این تحلیلها به نقش مهم و رسالت تاریخی ایشان در مدینه اشاره دارد. در اواخر سال 60 هجری، زمانی که [[یزید]] به خلافت رسید، حضرت امالبنین در مدینه اقامت داشت. با وجود کهولت سن و گذشت بیش از شصت سال از عمر ایشان، وظیفه مهمی را بر عهده گرفت؛ فرستادن پسران خود، بهویژه حضرت عباس (علیهالسلام)، در رکاب امام حسین (علیهالسلام) برای مشارکت در حماسه عاشورا. امالبنین با فرزند ارشد خود عباس (ع) و خانوادهاش در مدینه زندگی میکرد و همواره از تحولات مطلع بود. پس از عزیمت امام حسین (ع) به مکه، ایشان پسران خود را برای حمایت و همراهی امام فرستاد و خود در مدینه باقی ماند. او مسئولیت سرپرستی عروس و نوههایش را به عهده گرفت و منتظر بازگشت کاروان امام از سفر [[حج]] ماند. یکی دیگر از دلایل عدم حضور ایشان، شرایط جسمی و سختی سفر بود. بهدلیل کهولت سن و مشقت فراوان سفر در شرایط گرمای طاقتفرسای آن زمان، امکان همراهی برای امالبنین وجود نداشت. علاوه بر این، شواهد نشان میدهد که احتمالاً ایشان تصور نمیکردند این سفر به واقعهای منجر شود که امام حسین (ع) و یارانش در آن به شهادت برسند. در نهایت، امالبنین (س) در مدینه ماند و با آگاهی و ایمان، پسران خود را در راه امام زمانشان تقدیم کرد، نقشی ماندگار در تاریخ ایفا نمود، و پس از واقعه کربلا، به سوگواری و تبیین پیام عاشورا پرداخت.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=سایت حوزه نت|کد زبان=|تاریخ=1398/09/24|وبگاه=|نشانی=https://hawzah.net/fa/Question/View/65869/دلیل-نبودن-ام-البنین%22س%22-در-کربلا|عنوان=علت عدم حضور ام البنین در کربلا|تاریخ بازبینی=1403}}</ref> | |||
در اواخر سال | |||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش