پرش به محتوا

اصول دین: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱ بایت اضافه‌شده ،  دیروز در ‏۱۳:۲۷
اصلاح ارقام
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(اصلاح ارقام)
 
خط ۵: خط ۵:
{{پاسخ}}'''اصول دین''' اسلام را [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]] دانسته‌اند. گفته شده این سه اصل اساس و بنیان دین است. عالمان شیعه، اصل [[عدل]] و [[امامت]] را به این سه اصل اضافه کرده‌اند؛ از این جهت اصول دین نزد شیعه، پنج اصل است. عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد.
{{پاسخ}}'''اصول دین''' اسلام را [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]] دانسته‌اند. گفته شده این سه اصل اساس و بنیان دین است. عالمان شیعه، اصل [[عدل]] و [[امامت]] را به این سه اصل اضافه کرده‌اند؛ از این جهت اصول دین نزد شیعه، پنج اصل است. عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد.


اصطلاح اصول دین در قرآن و احادیث نیامده است و این اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده، و چه کسی آن را وضع کرده است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست.
اصطلاح اصول دین در قرآن و احادیث نیامده است و این اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده و چه کسی آن را وضع کرده است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست.


== تاریخچه اصطلاح ==
== تاریخچه اصطلاح ==
با آنکه اصطلاح اصول دین شهرت بسیاری دارد و در تاریخ اندیشه‌های دینی در اسلام نقش برجسته‌ای ایفا کرده است، اما در ''قرآن'' کریم و نیز در احادیث شیعه و اهل سنت، چیزی به‌عنوان تقسیم‌بندی معارف دینی به‌صورت اصول و فروع وجود ندارد و این امر نشان می‌دهد که این دو اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. برخی از دانشمندان مسلمان مانند [[ابن‌تیمیه]] (درگذشته ۷۲۸ق) که اساساً علم کلام و علوم عقلی و فلسفی را مخالف دین و دینداری می‌انگارند و در این زمینه دیدگاهی بسیار افراطی دارند، به این دلیل که اصول دین تعبیری قرآنی یا حدیثی نیست، وضع چنین اصطلاحی را مخالف با تعالیم [[پیامبر(ص)]] می‌دانند. به هر حال، مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده، و چه کسی آن را وضع کرده است. ابن‌ندیم نیز رساله‌ای با نام ''اصول الدین'' به ابوموسی مردار نسبت داده است و این امر نشان می‌دهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ قمری تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
اصطلاح اصول دین شهرت بسیاری دارد و در تاریخ اندیشه‌های دینی در اسلام نقش برجسته‌ای ایفا کرده است، اما در ''قرآن'' و در احادیث شیعه و اهل سنت، چیزی به‌عنوان تقسیم‌بندی معارف دینی به‌صورت اصول و فروع وجود ندارد. این امر نشان می‌دهد که این دو اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کرده‌اند. برخی از دانشمندان مسلمان مانند [[ابن‌تیمیه]] (درگذشته ۷۲۸ق) که اساساً علم کلام و علوم عقلی و فلسفی را مخالف دین و دینداری می‌انگارند و در این زمینه دیدگاهی بسیار افراطی دارند، به این دلیل که اصول دین تعبیری قرآنی یا حدیثی نیست، وضع چنین اصطلاحی را مخالف با تعالیم [[پیامبر(ص)]] می‌دانند.{{مدرک|date=آبان۱۴۰۳}} به هر حال، مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده و چه کسی آن را وضع کرده است. ابن‌ندیم نیز رساله‌ای با نام ''اصول الدین'' به ابوموسی مردار نسبت داده است و این امر نشان می‌دهد که این اصطلاح در اوایل قرن ۳ قمری تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>


== جایگاه ==
== جایگاه ==
اصول اعتقادی اسلام یعنی ایمان و اعتقاد به توحید، نبوت و معاد است. این سه اصل را بنیان دیانت اسلام دانسته‌اند، به گونه‌ای که کلیهٔ گزاره‌هایی که در این آیین آمده، معنابخشی خود را وامدار یکی از این اصل‌ها یا هر سهٔ آنهاست. از این جهت، همهٔ افرادی که به دین اسلام گرویده‌اند، با آنکه اختلاف نظرهای بسیار چشم‌گیر و گاه کاملاً متعارضی دربارهٔ جزئیات و تفسیر این باورها دارند، اما همگی به این اصل‌ها معتقد هستند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
اصول اعتقادی اسلام یعنی ایمان و اعتقاد به توحید، نبوت و معاد است. این سه اصل را بنیان دیانت اسلام دانسته‌اند، به گونه‌ای که کلیه گزاره‌هایی که در این آیین آمده، معنابخشی خود را وامدار یکی از این اصل‌ها یا هر سه آنهاست. از این جهت، همه افرادی که به دین اسلام گرویده‌اند، با آنکه اختلاف نظرهای بسیار چشم‌گیر و گاه متعارضی درباره جزئیات و تفسیر این باورها دارند، اما همگی به این اصل‌ها معتقد هستند.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>


متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیدهٔ مشهور این است که اصول دین شامل سه موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن سه افزود.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref> عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد، و عدم شناخت و اعتقاد به اصول مذهب او را از مذهب تشیع بیرون می‌کند.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی می‌شود، اختلاف نظر دارند. عقیده مشهور این است که اصول دین شامل سه موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز به‌عنوان اصول مذهب، به آن سه افزود.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref> عدم شناخت و اعتقاد به اصول دین انسان را از اسلام خارج می‌سازد و عدم شناخت و اعتقاد به اصول مذهب او را از مذهب تشیع بیرون می‌کند.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


بسیاری از عالمان اسلامی بر این باورند که در اصول دین تقلید جایز نیست، و یقین یا اطمینان در اصول دین باید مبتنی بر دلیل باشد. بر این مطلب ادعای اجماع نیز شده است. گروهی دیگر که ابوحنیفه، سفیان ثوری، اوزاعی، مالک، شافعی، احمد بن حنبل و اهل حدیث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادی واجب است، و ترک آن معصیت به‌شمار می‌رود، ولی ایمان حاصل از تقلید پذیرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>
بسیاری از عالمان اسلامی بر این باورند که در اصول دین تقلید جایز نیست و یقین یا اطمینان در اصول دین باید مبتنی بر دلیل باشد. بر این مطلب ادعای اجماع نیز شده است. گروهی دیگر که ابوحنیفه، سفیان ثوری، اوزاعی، مالک، شافعی، احمد بن حنبل و اهل حدیث از آن جمله‌اند معتقدند اگر چه استدلال بر اصول اعتقادی واجب است و ترک آن معصیت به‌شمار می‌رود، ولی ایمان حاصل از تقلید پذیرفته است.<ref>جمعی از محققین، «اصول دین»، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۱.</ref>


به نظر بسیاری از عالمان دینی، مسلمانی بدون باور به اصول دین، میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست؛ گفته شده دین همچون درختی است که ریشه‌هایی دارد و اصول دین، ریشه دین است که حیات درخت منوط به وجود آن است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
به نظر بسیاری از عالمان دینی، مسلمانی بدون باور به اصول دین، میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان این اصطلاح از این‌رو این اعتقادات را اصول دین نامیده‌اند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنهاست؛ گفته شده دین همچون درختی است که ریشه‌هایی دارد و اصول دین، ریشه دین است که حیات درخت منوط به وجود آن است.<ref>گذشته، ناصر، «اصول دین»، دانشنامه ایران، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل مدخل.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۱:
== مصادیق اصول دین ==
== مصادیق اصول دین ==
=== توحید ===
=== توحید ===
توحید، بنیادی‌ترین آموزه اعتقادی در اسلام که دارای جنبه‌های متعدد نظری و عملی است. مطابق مفهوم توحید، خداوند، یکتا، دارای همه صفات کمالی، بی مانند، بری از تغییر، و نیز خالق یگانه عالم و بی شریک است؛ اداره عالم به اراده او صورت می‌گیرد و دانش و توان فراگیرش بر همه عالم محیط است؛ همه آفریدگان باید او را پرستش کنند و این پرستش بی‌نیاز از پایمردی است. بنا بر قرآن، باور توحیدی ریشه در فطرت انسان‌ها دارد و هرگونه اعتقاد و رفتار غیر توحیدی نشانه انحراف از این بنیان وجودی و ناشی از عوامل روانی و محیطی و جغرافیایی و تاریخی و غیره است. پیامبران همه منادی توحید بوده‌اند و بیشترین اهتمامشان زدودن شرک و آیین‌ها و رفتارهای مشرکانه بوده است.<ref>طارمی‌راد، حسن، و دیگران، «توحید»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
توحید، بنیادی‌ترین آموزه اعتقادی در اسلام که دارای جنبه‌های متعدد نظری و عملی است. مطابق مفهوم توحید، خداوند، یکتا، دارای همه صفات کمالی، بی مانند، بری از تغییر، خالق یگانه عالم و بی شریک است؛ اداره عالم به اراده او صورت می‌گیرد و دانش و توان فراگیرش بر همه عالم محیط است؛ همه آفریدگان باید او را پرستش کنند و این پرستش بی‌نیاز از پایمردی است. بنا بر قرآن،{{مدرک|date=آبان۱۴۰۳}} باور توحیدی ریشه در فطرت انسان‌ها دارد و هرگونه اعتقاد و رفتار غیر توحیدی نشانه انحراف از این بنیان وجودی و ناشی از عوامل روانی، محیطی، جغرافیایی، تاریخی و غیره است. پیامبران همه منادی توحید بوده‌اند و بیشترین اهتمام‌شان زدودن شرک و آیین‌ها و رفتارهای مشرکانه بوده است.<ref>طارمی‌راد، حسن، و دیگران، «توحید»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۸، ذیل مدخل.</ref>
 
=== نبوت ===
باور به نبوت به این معناست که حضرت محمد(ص) پیام آور و فرستاده خداست و به دنبال زنجیره‌ای از پیامبران و به عنوان واپسین آنها از سوی خداوند برگزیده شده است. قرآن کریم مجموعه‌ای از گفتارهای خداوند است که به او وحی گردیده است.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>


=== معاد ===
=== معاد ===
معاد یعنی بازگشت. مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه، حیات بعد از مرگ است که انسان مجدداً زنده می‌شود. معاد را روزی گویند که به اعمال انسان‌ها رسیدگی می‌شود و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود می‌رسند و عذاب شوند. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته است همان مسئله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان کلا معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی‌ترین مسائل مذهبی بحساب می‌آورند.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۸۱۵.</ref>
معاد یعنی بازگشت.{{مدرک|date=آبان۱۴۰۳}} مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه، حیات بعد از مرگ است که انسان دوباره زنده می‌شود. معاد را روزی گویند که به اعمال انسان‌ها رسیدگی می‌شود و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود می‌رسند و عذاب شوند. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفته است همان مسئله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی‌ترین مسائل مذهبی بحساب می‌آورند.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۸۱۵.</ref>
 
=== نبوت ===
باور به نبوت به این معناست که حضرت محمد(ص) پیام آور و فرستادهٔ خداست و به دنبال زنجیره‌ای از پیامبران و به عنوان واپسین آنها از سوی خداوند برگزیده شده است. قرآن کریم مجموعه‌ای از گفتارهای خداوند است که به او وحی گردیده است.<ref>جمعی از نویسندگان، «اسلام»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ذیل مدخل.</ref>


=== عدل ===
=== عدل ===
گرچه صفت «عدل» نیز یکی از صفات فعل خداست؛ ولی اهمیت و پررنگ شدنش به خاطر نزاع شدیدی بود که میان اشاعره با شیعه و معتزله درباره آن درگرفت و این بحث باعث شد تا معتزله و شیعه به عدلیه مشهور شده و کم‌کم اصل عدالت در کنار امامت جزو مشخصات مذهب شیعه قرار بگیرد. ضمن اینکه بسیاری از صفات فعل خدا در حقیقت به ریشه عدل بازمی‌گردد و اصولاً با توجه به مفهوم گسترده عدل که شامل عدالت اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی می‌شود زیبنده است چنین اصل اعتقادی به عنوان یکی از ارکان اسلام معرفی شود.<ref>«[http://www.makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&mid=412783&catid=-2 عدل از اصول دین]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی، انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۷ش، بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۲ش.</ref>
گرچه صفت «عدل» نیز یکی از صفات فعل خداست؛ ولی اهمیت و پررنگ شدنش به خاطر نزاع شدیدی بود که میان اشاعره با شیعه و معتزله درباره آن درگرفت و این بحث باعث شد تا معتزله و شیعه به عدلیه مشهور شده و کم‌کم اصل عدالت در کنار امامت جزو مشخصات مذهب شیعه قرار بگیرد. ضمن اینکه بسیاری از صفات فعل خدا در حقیقت به ریشه عدل بازمی‌گردد و با توجه به مفهوم گسترده عدل که شامل عدالت اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی می‌شود زیبنده است چنین اصل اعتقادی به عنوان یکی از ارکان اسلام معرفی شود.<ref>«[http://www.makarem.ir/main.aspx?typeinfo=42&lid=0&mid=412783&catid=-2 عدل از اصول دین]»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی، انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۷ش، بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۲ش.</ref>


=== امامت ===
=== امامت ===
خط ۴۶: خط ۴۶:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =کلام
  | شاخه اصلی =کلام
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۱ = اصول دین
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
trustworthy
۲٬۵۳۹

ویرایش