trustworthy
۱۵۰
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
برزخ منفصل حدفاصل بین عالم حسّ و عالم آخرت است و جهانی بین آن دو شمرده میشود. به همین صورت، در انسان نیز این سه جهان قابل تصور است: عقل، خیال، اعضای حسی. همانطور که قوه خیال حد فاصلی است بین قوه عقل و اعضای حسی؛ عالم عقل هم حدفاصل جهان غیب و جهان حسّی است. از این جهت یکی را برزخ متصل مینامیم زیرا از انسان جدا نیست و دیگری را منفصل، زیرا از انسان جدا است. | برزخ منفصل حدفاصل بین عالم حسّ و عالم آخرت است و جهانی بین آن دو شمرده میشود. به همین صورت، در انسان نیز این سه جهان قابل تصور است: عقل، خیال، اعضای حسی. همانطور که قوه خیال حد فاصلی است بین قوه عقل و اعضای حسی؛ عالم عقل هم حدفاصل جهان غیب و جهان حسّی است. از این جهت یکی را برزخ متصل مینامیم زیرا از انسان جدا نیست و دیگری را منفصل، زیرا از انسان جدا است. | ||
خلاصه از نظر فلاسفه، بین عالم عقلی و عالم ماده، برزخ قرار دارد و در آن، آثار ماده مثل کمّ - کیف و… وجود دارد ولی خود ماده وجود ندارد.<ref> | خلاصه از نظر فلاسفه، بین عالم عقلی و عالم ماده، برزخ قرار دارد و در آن، آثار ماده مثل کمّ - کیف و… وجود دارد ولی خود ماده وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی|عنوان کتاب=شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی|سال=1386|نام=غلام حسین|نام خانوادگی=ابراهیمی دینانی|ناشر=انتشارات حکم|صفحه=363|مکان=تهران}}</ref> | ||
در وجودِ انسان نیز، سه عالم مانند تجرد، مثال و ماده به نام عقل، خیال و بدن خاکی متصور است. خیال را برزخ متصل گویند، چون میان بدن خاکی و عقل مجرّد قرار گرفته است. خیال آدمی مانند عالم مثال، ماده نیست؛ ولی آثار ماده، مانند: رنگ، بو و اشکال آن را دارد؛ از این رو او را مثال خوانند.<ref>حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، معادشناسی، ج۲، ص۱۹۵–۱۹۷.</ref>نفس آدمی که کاملاً مجرّد است، در برابر عالم تجرّد قرار دارد. | در وجودِ انسان نیز، سه عالم مانند تجرد، مثال و ماده به نام عقل، خیال و بدن خاکی متصور است. خیال را برزخ متصل گویند، چون میان بدن خاکی و عقل مجرّد قرار گرفته است. خیال آدمی مانند عالم مثال، ماده نیست؛ ولی آثار ماده، مانند: رنگ، بو و اشکال آن را دارد؛ از این رو او را مثال خوانند.<ref>حسینی طهرانی، سیدمحمدحسین، معادشناسی، ج۲، ص۱۹۵–۱۹۷.</ref>نفس آدمی که کاملاً مجرّد است، در برابر عالم تجرّد قرار دارد. |