پرش به محتوا

کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
فتحعلي شاه که در مقابل تصميم قاطعانه عالمان ديني چاره اي جز تسليم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آيه الله سيد محمد مجاهد با عده اي از دانشوران وارد ايران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ايران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقيهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقي به اين ندا، لبيک گفتند و به جمع فقيهان مجاهد پيوستند. و حتي در جبهه جنگ نيز حاضر شدند. يکي از مورخان که از نزديک اين رخداد را تعقيب کرده، در اين باره چنين مي نويسد:
فتحعلي شاه که در مقابل تصميم قاطعانه عالمان ديني چاره اي جز تسليم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آيه الله سيد محمد مجاهد با عده اي از دانشوران وارد ايران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ايران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقيهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقي به اين ندا، لبيک گفتند و به جمع فقيهان مجاهد پيوستند. و حتي در جبهه جنگ نيز حاضر شدند. يکي از مورخان که از نزديک اين رخداد را تعقيب کرده، در اين باره چنين مي نويسد:


« ... و روز شنبه هيجدهم (ذيقعهده سال 1241) جناب حاجي ملا احمد نراقي کاشاني که از تمامت علماي اثنا عشريه فضيلتش زيادت بود به اتفاق حاجي ملا عبدالوهاب قزويني و جماعتي ديگر از علماء و حاجي ملا محمد پسر حاجي ملا احمد نراقي که او نيز قدوه مجتهدين بود، از راه برسيد. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعيان نيز به استقبال بيرون شتافتند و جنابش را تکبير و تهليل و مکانت و محلي جليل فرود آوردند و اين جمله مجتهدين که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسيان بازنشيند از اطاعت يزدان سربرتافته، متابعت شيطان کرده باشد ...»<ref>ناسخ التواريخ، سلاطين قاجار، ج1، ص 358.</ref>
«... و روز شنبه هيجدهم (ذيقعهده سال 1241) جناب حاجي ملا احمد نراقي کاشاني که از تمامت علماي اثنا عشريه فضيلتش زيادت بود به اتفاق حاجي ملا عبدالوهاب قزويني و جماعتي ديگر از علماء و حاجي ملا محمد پسر حاجي ملا احمد نراقي که او نيز قدوه مجتهدين بود، از راه برسيد. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعيان نيز به استقبال بيرون شتافتند و جنابش را تکبير و تهليل و مکانت و محلي جليل فرود آوردند و اين جمله مجتهدين که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسيان بازنشيند از اطاعت يزدان سربرتافته، متابعت شيطان کرده باشد ...»<ref>ناسخ التواريخ، سلاطين قاجار، ج1، ص 358.</ref>


جالب اين که وقتي ميرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و ميرزا ابوالحسن خان، وزير امور خارجه با اين تصميم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن ها پيامهايي دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقيدت و کيش خود فتوري است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه مي شماريد؟» در اين حال آن ها ساکت شدند. يا هنگامي که سفير روس در ايران با ترفندهايي در تکاپو بود تا علما را از اين انديشه باز دارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شريعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهي بزرگ باشد. اگر چه روسيان از حدود ايران بيرون شوند هم جهاد با ايشان را واجب دانيم.»<ref>ناسخ التواريخ، سلاطين قاجار، ج1، ص 359</ref>
جالب اين که وقتي ميرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و ميرزا ابوالحسن خان، وزير امور خارجه با اين تصميم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن ها پيامهايي دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقيدت و کيش خود فتوري است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه مي شماريد؟» در اين حال آن ها ساکت شدند. يا هنگامي که سفير روس در ايران با ترفندهايي در تکاپو بود تا علما را از اين انديشه باز دارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شريعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهي بزرگ باشد. اگر چه روسيان از حدود ايران بيرون شوند هم جهاد با ايشان را واجب دانيم.»<ref>ناسخ التواريخ، سلاطين قاجار، ج1، ص 359</ref>
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
15. معراج السعاده.
15. معراج السعاده.


اين کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز يکي از بهترين کتابهاي فارسي در اخلاق به شمار مي آيد. همان طوري که از مقدمه مؤلف استنباط مي شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکميل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربي نگاشته شده بود و عموم مردم نمي توانستند از محتواي آن بهره مند شوند. ملا احمد نراقي در واقع آن را تلخيص و ترجمه کرده و با اضافاتي بديع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختيار جامعه اسلامي فارسي زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند اين کتاب، موضوع عدالت اجتماعي و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم نظير و پويا است. اين کتاب از پنج فصل تشکيل يافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسايي قواي نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث مي شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حميده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسايي اخلاق حميده و فضايل آن و چگونگي اکتساب آن مطرح مي شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام اين ابواب خود، داراي فصول و زير مجموعه هاي مقتضي و مناسب ا
اين کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز يکي از بهترين کتابهاي فارسي در اخلاق به شمار مي آيد. همان طوري که از مقدمه مؤلف استنباط مي شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکميل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربي نگاشته شده بود و عموم مردم نمي توانستند از محتواي آن بهره مند شوند. ملا احمد نراقي در واقع آن را تلخيص و ترجمه کرده و با اضافاتي بديع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختيار جامعه اسلامي فارسي زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند اين کتاب، موضوع عدالت اجتماعي و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم نظير و پويا است. اين کتاب از پنج فصل تشکيل يافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسايي قواي نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث مي شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حميده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسايي اخلاق حميده و فضايل آن و چگونگي اکتساب آن مطرح مي شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام اين ابواب خود، داراي فصول و زير مجموعه هاي مقتضي و مناسب است.


متفرقات
متفرقات
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
17. شرح محصل الهيئه (هيئت)
17. شرح محصل الهيئه (هيئت)


18. جامع المواعظ. (پند نامه) [24]
18. جامع المواعظ. (پند نامه)<ref>ملا محمد مهدي نراقي، منادي اخلاق، ص 92 و 91.</ref>


19. رسائل و مسائل في حل غوامض المسائل.
19. رسائل و مسائل في حل غوامض المسائل.


اين کتاب حاوي موضوعات مختلف فقهي، اصولي، حديثي و اعتقادي است که از سوي مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقي استفاده شده و آن عالم سخت کوش نيز به همه آن ها پاسخ داده است. سپس مجموعه اين سوالها و جواب ها توسط يکي از شاگردان مرحوم نراقي به نام محمد بن محمد يوسف ميمه اي جوشقاني در 2 مجلد جمع آوري و تنظيم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهي اختصاص دارد و جلد دوم پيرامون اصول فقه، اعتقادات و متفرقات است. يک نسخه از آن در کتابخانه آيه الله گلپايگاني به شماره هاي: جلد اول 9/25، جلد دوم 117/26 موجود است که چندان کامل نيست، اما نسخه کامل آن در کتابخه مدرسه سلطاني (امام) کاشان نگهداري مي شود و توسط محقق ارجمند حجه الاسلام طيار مراغه اي شناسايي و فهرست شده است. چنان که قطعات پراکنده اي از آن در کتابخانه مجلس و همچنين يک نسخه از جلد اول آن به شماره 7146 در کتابخانه آيه الله مرعشي نجفي موجود است.[25]
اين کتاب حاوي موضوعات مختلف فقهي، اصولي، حديثي و اعتقادي است که از سوي مردم از ساحت مقدس ملا احمد نراقي استفاده شده و آن عالم سخت کوش نيز به همه آن ها پاسخ داده است. سپس مجموعه اين سوالها و جواب ها توسط يکي از شاگردان مرحوم نراقي به نام محمد بن محمد يوسف ميمه اي جوشقاني در 2 مجلد جمع آوري و تنظيم شده است. جلد اول آن به مسائل فقهي اختصاص دارد و جلد دوم پيرامون اصول فقه، اعتقادات و متفرقات است. يک نسخه از آن در کتابخانه آيه الله گلپايگاني به شماره هاي: جلد اول 9/25، جلد دوم 117/26 موجود است که چندان کامل نيست، اما نسخه کامل آن در کتابخه مدرسه سلطاني (امام) کاشان نگهداري مي شود و توسط محقق ارجمند حجه الاسلام طيار مراغه اي شناسايي و فهرست شده است. چنان که قطعات پراکنده اي از آن در کتابخانه مجلس و همچنين يک نسخه از جلد اول آن به شماره 7146 در کتابخانه آيه الله مرعشي نجفي موجود است.<ref>ويژه نامه کنگره فاضلين نراقي، ش4، ص 26.</ref>


اين کتاب اخيرا توسط کنگره فاضلين نراقي به کوشش آيه الله رضا استادي تحقيق و تصحيح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
اين کتاب اخيرا توسط کنگره فاضلين نراقي به کوشش آيه الله رضا استادي تحقيق و تصحيح شده و در مرحله چاپ و نشر قرار گرفته است.
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
از مسائل مهمي که ملا احمد نراقي را از ساير فقيهان متمايز مي سازد، بحث مبسوط و شفاف وي پيرامون «ولايت همه جانبه فقيه» جامع الشرايط است که او اين موضوع سرنوشت ساز را براي نخستين بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «عوائد الايام» خويش مطرح کرده است. البته اين هرگز بدان معنا نيست که اين بحث در آثار فقيهان پيشين عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف اين توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهاي فقهي شيعه و در محافل علمي حوزه ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقي به اين نکته توجه داشته و در آغاز اين بحث چنين مي نويسد:
از مسائل مهمي که ملا احمد نراقي را از ساير فقيهان متمايز مي سازد، بحث مبسوط و شفاف وي پيرامون «ولايت همه جانبه فقيه» جامع الشرايط است که او اين موضوع سرنوشت ساز را براي نخستين بار به طور منسجم، مستدل و جامع در عائده 54 از کتاب «عوائد الايام» خويش مطرح کرده است. البته اين هرگز بدان معنا نيست که اين بحث در آثار فقيهان پيشين عنوان نشده و مورد غفلت آنان قرار گرفته باشد بلکه بر خلاف اين توهم باطل بحث فوق همواره در کتابهاي فقهي شيعه و در محافل علمي حوزه ها به طور پراکنده وجود داشته و مطرح شده است. چنان که خود مرحوم ملا احمد نراقي به اين نکته توجه داشته و در آغاز اين بحث چنين مي نويسد:


« ... به تحقيق، من فقها و نويسندگان کتب فقهي را ديدم که در زمان غيبت، بسياري از اموري را به حاکم وقت ارجاع مي دهند و ولايت او را در اکثر کارها امضا مي کنند. اما در اين خصوص هيچ دليلي ارائه نمي دهند، اگر هم بعضي دليل آوردند، دليلشان ناتمام مي باشد. از طرفي با اين که اين مسأله خيلي مهم و سرنوشت ساز است ولي متأسفانه منقح نشده است.»[26]
«
 
« ... به تحقيق، من فقها و نويسندگان کتب فقهي را ديدم که در زمان غيبت، بسياري از اموري را به حاکم وقت ارجاع مي دهند و ولايت او را در اکثر کارها امضا مي کنند. اما در اين خصوص هيچ دليلي ارائه نمي دهند، اگر هم بعضي دليل آوردند، دليلشان ناتمام مي باشد. از طرفي با اين که اين مسأله خيلي مهم و سرنوشت ساز است ولي متأسفانه منقح نشده است.»<ref>عوائد الايام، ملا احمد نراقي، ص 530.</ref>


بنابر اين هنر ملا احمد نراقي در اين بود که با تيزبيني و شجاعت کم نظير و با يک بينش نوين حکومتي وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و اين موضوع ريشه دار و اصيل را از پراکندگي رهانيد و بدان انسجام، استحکام و پويايي بخشيد. او با تلاش فقيهانه، مقوله «ولايت فقيه» را از لابلاي متون فقهي، اصولي و کلامي استنباط کرد و بيرون کشيد و آن را براي اولين بار به شکل يک اصل، مبنا، پايه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامي تحويل داد. فاضل نراقي در اين باب با استناد به نوزده روايت از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ به تحليل عقلي اين احاديث مي پردازد و مي نويسد:
بنابر اين هنر ملا احمد نراقي در اين بود که با تيزبيني و شجاعت کم نظير و با يک بينش نوين حکومتي وارد عرصه پرمخاطره اجتهاد و فقاهت شد و اين موضوع ريشه دار و اصيل را از پراکندگي رهانيد و بدان انسجام، استحکام و پويايي بخشيد. او با تلاش فقيهانه، مقوله «ولايت فقيه» را از لابلاي متون فقهي، اصولي و کلامي استنباط کرد و بيرون کشيد و آن را براي اولين بار به شکل يک اصل، مبنا، پايه و قاعده، درآورد و به جامعه اسلامي تحويل داد. فاضل نراقي در اين باب با استناد به نوزده روايت از امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ به تحليل عقلي اين احاديث مي پردازد و مي نويسد:


« ... براستي از مسائل آشکاري که هر عامي و عالمي آن را مي فهمد و به آن حکم مي کند، اين است که: هرگاه پيامبري، هنگام سفر يا مرگ بگويد: فلاني وارث من، مانند من، در جاي و مقام من است، جانشين، امين و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکميت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنيد، گردش امور و قانونگزاري به دست اوست و او سرپرست رعيت من مي باشد، هر ولايتي که در اداره امور مردم بر پيامبر بود، براي او نيز هست. به طوري که هيچ کس در کلام پيامبر شک نمي کند و اين مطلب از آن گفتار فوري به ذهن تبادر مي کند ...»[27]
«... براستي از مسائل آشکاري که هر عامي و عالمي آن را مي فهمد و به آن حکم مي کند، اين است که: هرگاه پيامبري، هنگام سفر يا مرگ بگويد: فلاني وارث من، مانند من، در جاي و مقام من است، جانشين، امين و حجت من است، از جانب من بر شما حق حاکميت دارد و در همه رخدادها به او مراجعه کنيد، گردش امور و قانونگزاري به دست اوست و او سرپرست رعيت من مي باشد، هر ولايتي که در اداره امور مردم بر پيامبر بود، براي او نيز هست. به طوري که هيچ کس در کلام پيامبر شک نمي کند و اين مطلب از آن گفتار فوري به ذهن تبادر مي کند ...»[27]


آن گاه در بخش ديگر از اين بحث اين گونه به ولايت مطلقه فقيه اشاره مي کند:
آن گاه در بخش ديگر از اين بحث اين گونه به ولايت مطلقه فقيه اشاره مي کند:


« ... کلما ان للنبي ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و الامام الذينهم سلاطين الانام و حصون الاسلام، فيه الولايه و کان لهم فللفقيه ايضاً ذلک الا ما اخرجه الدليل من اجماع اونص او غيرهما ...»[28]
«... کلما ان للنبي ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و الامام الذينهم سلاطين الانام و حصون الاسلام، فيه الولايه و کان لهم فللفقيه ايضاً ذلک الا ما اخرجه الدليل من اجماع اونص او غيرهما ...»[28]


هر امري که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ در آن ولايت دارند از اين جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامي بودند، امروز در زمان غيبت تمام آن ولايت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرايط انتقال مي يابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اينان بر دوش گرفته اند.
هر امري که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ در آن ولايت دارند از اين جهت که حاکم و حافظ جامعه اسلامي بودند، امروز در زمان غيبت تمام آن ولايت با همه ابعادش، به مجتهد و حاکم جامع الشرايط انتقال مي يابد، چرا که آن حکومت و حفاظت را امروز اينان بر دوش گرفته اند.
trustworthy
۵۹۴

ویرایش