پرش به محتوا

ابن ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۵: خط ۲۵:
  | وبگاه =
  | وبگاه =
}}
}}
{{درگاه|واژه‌ها|حوزه و روحانیت}}'''ابن ادریس حلی'''، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم. ابن ادریس را فقیه نوآوری می‌دانند که در برابر رکود فقه برخاست و سبب تحول فقه شیعه در زمان خود شد. فقیهان از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از [[شیخ طوسی]]، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و ابتکار و اندیشه آزادش، بیانگر جایگاه اوست.
{{درگاه|واژه‌ها|حوزه و روحانیت}}'''ابن ادریس حلی'''، فقیه نامدار و مجتهد نوآور قرن ششم قمری است. ابن ادریس را فقیه نوآوری می‌دانند که در برابر رکود فقه برخاست و سبب تحول فقه شیعه در زمان خود شد. فقیهان از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از [[شیخ طوسی]]، تحرّک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و ابتکار و اندیشه آزاد وی، بیانگر جایگاه اوست.


ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود و به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت. پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشود و به تقلید از آرا و افکار گذشتگان خرده گرفت. پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است.


اعتقاد به عدم حجیت [[خبر واحد]] از مهمترین مبانی ابن ادریس است. او عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرد و آن را موجب نابودی اسلام می‌دانست. وی معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن این اخبار می‌دانست.
اعتقاد به عدم حجیت [[خبر واحد]] از مهمترین مبانی ابن ادریس است. او عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرد و آن را موجب نابودی اسلام می‌دانست. وی معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید یقین نبودن این اخبار می‌دانست.


کتاب [[السرائر]] مشهورترین و مهم‌ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می‌شود. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است.
کتاب [[السرائر]] مشهورترین و مهم‌ترین کتاب اوست که یک دوره فقه را شامل می‌شود. این کتاب از نظر تعداد ابواب و فصول جامع‌ترین کتابی است که تا عصر ابن‌ادریس نگارش یافته است.
خط ۳۹: خط ۳۹:
فقیهان و شرح‌حال‌نگاران، از [[اهل‌سنت]] و شیعه، ابن‌ادریس را به «علو مقام و کثرت فهم و علم» ستوده و از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> درباره ابن ادریس گفته‌اند او با شجاعت تمام باب اجتهاد را باز نمود و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه شیعه گردید.<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref>
فقیهان و شرح‌حال‌نگاران، از [[اهل‌سنت]] و شیعه، ابن‌ادریس را به «علو مقام و کثرت فهم و علم» ستوده و از وی با اوصافی چون «بی‌نظیر در علم فقه، یگانه عصر خویش، محقق و رئیس مذهب» یاد کرده‌اند.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> درباره ابن ادریس گفته‌اند او با شجاعت تمام باب اجتهاد را باز نمود و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه شیعه گردید.<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref>


[[شهید اول]] او را با عبارات «شیخ امام، علامه، شیخ العلماء و رئیس المذهب» ستوده است. محقق دوم نیز می‌نویسد: «روایت می‌کنم تمام تصنیفات و روایات شیخ امام سعید محقق، حبر العلماء، فخر الملة و الحق و الدین، ابی عبدالله محمد بن ادریس حلی را.» [[شیخ حر عاملی]] می‌نویسد: «دانشمندان متاخر ما، ابن ادریس را بسیار ستوده‌اند».<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۰.</ref> شهید مطهری درباره ابن ادریس گفته است: «ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. به حریت فکر معروف است و صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.</ref>
[[شهید اول]] وی را با عبارات «شیخ امام، علامه، شیخ العلماء و رئیس المذهب» ستوده است. محقق دوم نیز می‌نویسد: «روایت می‌کنم تمام تصنیفات و روایات شیخ امام سعید محقق، حبر العلماء، فخر الملة و الحق و الدین، ابی عبدالله محمد بن ادریس حلی را.» [[شیخ حر عاملی]] می‌نویسد: «دانشمندان متاخر ما، ابن ادریس را بسیار ستوده‌اند».<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۰.</ref> شهید مطهری درباره ابن ادریس گفته است: «ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. به حریت فکر معروف است و صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.»<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.</ref>


[[صلاح‌الدین صفدی]] (درگذشته ۷۶۳ق) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و [[ابن داوود حلی]] (درگذشته ۷۰۷ق) او را شیخ‌الفقها خوانده است. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جایگاه اوست. گفته شده تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ فقیهان شیعه فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که گفته‌اند باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی ابن ادریس پای از دایرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
[[صلاح‌الدین صفدی]] (درگذشته ۷۶۳ق) وی را در فقه عدیم‌النظیر دانسته، و [[ابن داوود حلی]] (درگذشته ۷۰۷ق) او را شیخ‌الفقها خوانده است. شجاعت علمی وی در شکستن سنت تقلید از آراء شیخ طوسی، تحرک بخشیدن به فقه امامیه، خارج کردن آن از رکود و جمود و تشویق ابتکار و اندیشهٔ آزاد، بیانگر جایگاه اوست. گفته شده تا ۱۰۰ سال پس از درگذشت شیخ طوسی همهٔ فقیهان شیعه فقط منعکس‌کنندگان نظرات او بودند تا جایی که گفته‌اند باب اجتهاد تا حدودی مسدود شده بود. در چنین وضعی ابن ادریس پای از دایرهٔ تقلید بیرون نهاد و به احیای اجتهاد و اظهار نظر آزاد پرداخت.<ref>محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
== جایگاه عقل در فقه ابن ادریس ==
== جایگاه عقل در فقه ابن ادریس ==
مشهور است که ابن ادریس اولین کسی است که عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط احکام فقهی لحاظ کرده است. در میان عقل‌گرایان شیعه، ابن ادریس در فقه و اصول فقه یک نقطه عطف به حساب می‌آید و در تبیین و بررسی مباحث کلامی نیز بیشتر از عقل بهره جسته است.<ref>شریعتمداری، حمیدرضا، و مرتضی توکلی محمدی، «عقل‌گرایی و نص گرایی در کلام اسلامی (با بررسی دیدگاه شیخ طوسی و ابن ادریس)»، پژوهشنامه کلام، سال اول، شماره ۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص ۲۷ و ۳۱.</ref> وی در دیدگاه نظری خود دلیل عقلی را در طول کتاب، سنت و اجماع می‌داند.<ref>مطلبی، سید محمدموسی، و حسن جمشیدی، «دلیل عقل در سیرة فقهی ابن ادریس»، آموزه‌های فقه مدنی، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش. ص۱۲۳.</ref>[[پرونده:موسوعه ابن ادریس.gif|بندانگشتی|موسوعه ابن ادریس حلی در چهارده مجلد با تحقیق آیت‌الله خرسان|282x282پیکسل]]
مشهور است که ابن ادریس اولین کسی است که عقل را به عنوان یک منبع مستقل برای استنباط احکام فقهی لحاظ کرده است. در میان عقل‌گرایان شیعه، ابن ادریس در فقه و اصول فقه یک نقطه عطف به حساب می‌آید و در تبیین و بررسی مباحث کلامی نیز بیشتر از عقل بهره جسته است.<ref>شریعتمداری، حمیدرضا، و مرتضی توکلی محمدی، «عقل‌گرایی و نص گرایی در کلام اسلامی (با بررسی دیدگاه شیخ طوسی و ابن ادریس)»، پژوهشنامه کلام، سال اول، شماره ۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش، ص ۲۷ و ۳۱.</ref> وی در دیدگاه نظری خود دلیل عقلی را در طول کتاب، سنت و اجماع می‌داند.<ref>مطلبی، سید محمدموسی، و حسن جمشیدی، «دلیل عقل در سیرة فقهی ابن ادریس»، آموزه‌های فقه مدنی، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۱ش. ص۱۲۳.</ref>[[پرونده:موسوعه ابن ادریس.gif|بندانگشتی|موسوعه ابن ادریس حلی در چهارده مجلد با تحقیق آیت‌الله خرسان|282x282پیکسل]]
پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده و می‌نویسد: هر گاه در مسئله‌ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند.» پس از ابن ادریس، محقق حلی به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.</ref>
پس از شیخ طوسی، ابن ادریس برای دستیابی به احکام، در مواردی که نص و اجماع نباشد، عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده و می‌نویسد: هر گاه در مسئله‌ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند.» پس از ابن ادریس، محقق حلی به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «منبع احکام قرآن، سنت، اجماع و عقل است.».<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.</ref>


ابن ادریس در سرائر می‌نویسد: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسی تقلید نمی‌کنم». او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان می‌کند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنت رسول خداست که به‌طور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان می‌توانند در مسائل شرعی بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعی است».<ref>ابن إدریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶ و ۵۱.</ref>
ابن ادریس در سرائر می‌نویسد: «من جز از دلیل روشن و برهان آشکار، از کسی تقلید نمی‌کنم». او طریق صحیح در اجتهاد و فقاهت را چنین بیان می‌کند که: «طریق صحیح نزد من عمل به کتاب خدا، یا سنت رسول خداست که به‌طور متواتر رسیده باشد، یا اجماع است. و اگر این سه راه نبود، آنچه را که محقّقان می‌توانند در مسائل شرعی بدان اعتماد کنند، تمسّک به دلیل عقل قطعی است».<ref>ابن إدریس الحلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۶ و ۵۱.</ref>


== عدم حجیت خبر واحد ==
== عدم حجیت خبر واحد ==
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام می‌داند. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و به‌طور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راویش هم ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید علم نبودن اخبار می‌داند. او در عمل نکردن به اخبار آحاد به آیه ۳۶ [[سوره اسراء]]: «وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْم» استناد کرده است.<ref>غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، دوره ۱۶، شماره ۶۰، شهریور ۱۳۹۹ش، ص۱۱۳. و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸.</ref> ابن‌ادریس بیشتر اخبار [[کتب اربعه شیعه|کتب اربعه]] را خبر واحد محفوف به قرائن نمی‌دانست و از این رو، آنها را طرد می‌کرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت می‌رفت.<ref>بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.</ref>
اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد از مهمترین مبانی ابن ادریس است. ابن ادریس عمل به خبر واحد را شدیداً تقبیح کرده و آن را موجب نابودی اسلام می‌داند. انکار خبر واحد از مشهورترین مبانی فقهی ابن ادریس است و به‌طور صریح در موارد متعدد در سرائر آن را غیرمعتبر دانسته است. ابن ادریس معتقد بود عمل به خبر واحد هرچند راوی آن ثقه باشد جایز نیست. ابن ادریس علت عدم عمل به خبر واحد را مفید یقین نبودن آن می‌داند. او در عمل نکردن به خبر واحد به آیه ۳۶ [[سوره اسراء]]: «از چیزی که به آن علم(یقین) نداری پیروی نکن» استناد کرده است.<ref>غفوری سدهی، مریم، و دیگران، «بررسی مبانی آرای شاذ ومتفردات ابن ادریس حلی»، مجله پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، دوره ۱۶، شماره ۶۰، شهریور ۱۳۹۹ش، ص۱۱۳. و ۱۱۶ و ۱۱۷ و ۱۱۸.</ref> ابن‌ادریس بیشتر روایات [[کتب اربعه شیعه|کتب اربعه]] را خبر واحد همراه با قرینه نمی‌دانست و از این رو، آنها را طرد می‌کرد و سراغ حکم عقل و اصالت برائت می‌رفت.<ref>بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، تاریخ و عقاید، قم، دار الحدیث، ۱۳۹۱ش، ص۶۰.</ref>


نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر مقرون به قراین قطعی را حجت می‌دانسته و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند [[ابن‌شهر آشوب]]، [[طبرسی|طَبْرِسی]]، و [[ابن‌زهره]] هم بدان قائل بوده‌اند و پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را علم‌آور ندانسته است، آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
نسبت کنار نهادن تمامی روایات به ابن‌ادریس را نادرست شمرده‌اند، زیرا وی خبر متواتر و خبر همراه با قرینه قطعی را حجت می‌دانست و فقط عمل کردن به خبر واحد را نفی می‌کرده است. برخی علمای پیش از او، مانند سیدِمرتضی علم‌الهدی (متوفی ۴۳۶ق) و نیز برخی از علمای دیگر قرن ششم، مانند [[ابن‌شهر آشوب]]، [[طبرسی|طَبْرِسی]]، و [[ابن‌زهره]] نیز همین اعتقاد را داشته‌اند. پذیرش این نظر به هیچ‌وجه نمی‌تواند موجب طعن و ضعف ابن‌ادریس باشد. هرچند ابن‌ادریس در بسیاری موارد به خبر واحد استناد نکرده و آن را یقین‌آور ندانسته است، ولی آثار وی مملو از احادیث، همراه با استناد به آنهاست؛ زیرا وی علاوه بر اخبار متواتر، استناد به اخبار آحادی را که با ادله دیگر مانند کتاب، سنّت یا اجماع تأیید شود، جایز شمرده است. از جمله پیامدهای انکار حجیت خبر واحد از جانب ابن‌ادریس، توجه بیشترِ او به ظواهر قرآن و سنّت، اتفاق فقها و اصول عملیه است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


== عدم اِعراض از اخبار ==
== عدم روی‌گردانی از اخبار ==
عدم اعتقاد ابن ادریس به خبر واحد موجب شد فقیهان زمان او و برخی مانند ابن داود که معاصر علامه حلی است، در رجال خود بنویسد: «ابن ادریس به کلی از اخبار اهلبیت(ع) دوری جسته است.»<ref>عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهای نامدار شیعه»، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱؛ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref> اما گفته شده او از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref> [[یوسف بحرانی]] نیز این دیدگاه را نپذیرفته و بر آن است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
عدم اعتقاد ابن ادریس به خبر واحد موجب شد فقیهان زمان او و برخی مانند ابن داود که معاصر علامه حلی است، در رجال خود بنویسد: «ابن ادریس به کلی از اخبار اهل‌بیت(ع) دوری جسته است.»<ref>عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، «فقهای نامدار شیعه»، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱؛ محقق داماد، سید مصطفی، «ابن ادریس فخرالدین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ذیل مدخل.</ref> اما گفته شده او از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف روی‌گردانی کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref> [[یوسف بحرانی]] نیز این دیدگاه را نپذیرفته و معتقد است که علو مرتبه علمی و فضل ابن‌ادریس انکارناپذیر است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>


[[ابوعلی حائری]] (درگذشته ۱۲۱۶ق) در مقابل سخن ابن داود در کتاب منتهی المقال می‌نویسد: «گزاف‌گویی ابن داود و عدم رعایت جهت انصاف او، بر کسی پوشیده نیست، چه که نکوهش از این دانشمند بزرگ، مخصوصاً با این علتی که ذکر کرده (که چون خبر واحد را معتبر نمی‌دانسته، به کلی از اخبار اهل بیت(ع) دوری جسته است) چندان بی‌پایه است که حد ندارد، زیرا: اولا: عمل کردن ابن ادریس و اعتماد وی به بسیاری از اخبار-مخصوصا که او در آخر سرائر از کتب قدما آورده است-چیزی نیست که بر اهل دانش پوشیده باشد. ثانیا:در میان فقهای ما تنها ابن ادریس نیست که عمل به خبر واحد نکرده است، بلکه جمعی از بزرگان علما، مانند سید مرتضی، ابو المکارم ابن زهره، ابن قبه و دیگران نیز عمل به خبرواحد را معتبر نمی‌دانند. پس اگر عمل نکردن به خبر واحد، موجب تضعیف ابن ادریس باشد، باید این بزرگان را هم تضعیف کرد، در صورتی که هیچ‌کس آنها را ضعیف ندانسته است.»<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱.</ref>[[پرونده:کتاب-السرائر.jpg|بندانگشتی|296x296پیکسل|«السرائر» مهم‌ترین کتاب ابن ادریس]]
[[ابوعلی حائری]] (درگذشته ۱۲۱۶ق) در مقابل سخن ابن داود در کتاب [[منتهی المقال]] می‌نویسد: «گزاف‌گویی ابن داود و عدم رعایت جهت انصاف او، بر کسی پوشیده نیست، چه که نکوهش از این دانشمند بزرگ، مخصوصاً با این علتی که ذکر کرده (که چون خبر واحد را معتبر نمی‌دانسته، به کلی از اخبار اهل‌بیت(ع) دوری جسته است) چندان بی‌پایه است که حد ندارد، زیرا: اولا: عمل کردن ابن ادریس و اعتماد وی به بسیاری از اخبار-مخصوصا که او در آخر سرائر از کتب قدما آورده است-چیزی نیست که بر اهل دانش پوشیده باشد. ثانیا:در میان فقهای ما تنها ابن ادریس نیست که عمل به خبر واحد نکرده است، بلکه جمعی از بزرگان علما، مانند سید مرتضی، ابو المکارم ابن زهره، ابن قبه و دیگران نیز عمل به خبر واحد را معتبر نمی‌دانند. پس اگر عمل نکردن به خبر واحد، موجب تضعیف ابن ادریس باشد، باید این بزرگان را هم تضعیف کرد، در صورتی که هیچ‌کس آنها را ضعیف ندانسته است.»<ref>عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۲ش، ص۶۱.</ref>[[پرونده:کتاب-السرائر.jpg|بندانگشتی|296x296پیکسل|«السرائر» مهم‌ترین کتاب ابن ادریس]]


== السرائر ==
== السرائر ==
خط ۸۰: خط ۸۰:
ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. هرچند ابن ادریس در سرائر، اقوال فقهای بسیاری را نقل و نقد کرده، اما عمدتاً به نقد و بررسی آرای شیخ‌طوسی پرداخته است. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> ابن ادریس خود درباره کتاب السرائر می‌گوید در روشی که در این کتاب برگزیدم راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref>
ابن‌ادریس حلّی هدف از تألیف سرائر را نگارش کتابی مستند به دلایل و براهین صحیح و به دور از تقلید دیگران و بدون پیروی از اخبار آحاد ذکر کرده است. هرچند ابن ادریس در سرائر، اقوال فقهای بسیاری را نقل و نقد کرده، اما عمدتاً به نقد و بررسی آرای شیخ‌طوسی پرداخته است. کتابِ سرائر را در به‌کارگیری قواعد اصولی و تکیه بر مبانی استنباط و نیز بهره‌گیری از استدلال، برتر از کتاب المبسوط شیخ طوسی دانسته‌اند.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref> ابن ادریس خود درباره کتاب السرائر می‌گوید در روشی که در این کتاب برگزیدم راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref>


عمل نکردن به اخبار آحاد، توجه زیاد به آیات قرآن، بر اجماع تکیه کردن، بسیار به آرای شیخ طوسی پرداختن، نظرات دیگر فقها را به همراه نقد و بررسی بیان کردن، اجتناب تام از تقلید، پرداختن به نظرات اهل سنت و بررسی برخی از مسائل فقهی به‌گونه تطبیقی، از عمده‌ترین ویژگی‌های این کتاب است.<ref>هدائی، علیرضا، «ابن ادریس حلی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسی‌ها، شماره ۵۹ و ۶۰، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۹.</ref>
عمل نکردن به اخبار آحاد، توجه زیاد به آیات قرآن، تکیه بر اجماع، نقد بسیار آرای شیخ طوسی، نظرات دیگر فقها را به همراه نقد و بررسی بیان کردن، اجتناب تام از تقلید، پرداختن به نظرات اهل سنت و بررسی برخی از مسائل فقهی به‌گونه تطبیقی، از عمده‌ترین ویژگی‌های این کتاب است.<ref>هدائی، علیرضا، «ابن ادریس حلی و کتاب السرائر»، مقالات و بررسی‌ها، شماره ۵۹ و ۶۰، ۱۳۷۵ش، ص۱۱۹.</ref>


== دیگر آثار ==
== دیگر آثار ==
* شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است<ref>«[https://mtif.ir/book/60072/حاشیة-ابن-ادریس-علی-الصحیفة-السجادیة حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة]»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>
* شرح الصحیفة السجادیة که به صورت تعلیقه و حواشی نوشته است.<ref>«[https://mtif.ir/book/60072/حاشیة-ابن-ادریس-علی-الصحیفة-السجادیة حاشیة ابن ادریس علی الصحیفة السجادیة]»، بنیاد محقق طباطبایی، تاریخ بازدید: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ش.</ref>
* التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است.
* التعلیقات علی تفسیر التبیان که به عنوان شرح التبیان، مختصر التبیان و تفسیر ابن ادریس مشهور است. البته کتاب دیگری با عنوان مختصر تفسیر التبیان للشیخ الطوسی رحمة الله علیه نیز نوشته است.
* مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است.
* مسائل ابن ادریس که شاگردش جعفر بن احمد حائری نظرات او در زمینه مسائل فقهی را گرد آوری و تنظیم کرده است.
۱۳۴

ویرایش