trustworthy
۲۰۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''افسانه غرانیق'''، داستانی است که طبری در شان نزول آیه ۵۲ سوره حج ذکر میکند. | '''افسانه غرانیق'''، داستانی است که طبری در شان نزول آیه ۵۲ سوره حج ذکر میکند. مطابق [[ابلیس و شیطان در قرآن|شیطان]] از علاقه پیامبر(ص) به جذب قریش استفاده کرده و هنگام قرائت آیات سوره نجم دو جمله در تمجید بت های قریش به زبان پیامبر(ص) القا نمود. مشرکان گمان کردند که پیامبر(ص) با آنان صلح کرده است و خوشحال شدند. بعد از مدتی جبرئیل از جانب خداوند خبر آورد که آن جملات را شیطان بر زبان پیامبر(ص) القا کرده است و به ایشان دستور داد که دوباره به مبارزه با مشرکان بپردازند. | ||
== داستان == | == شرح داستان == | ||
گروهی از بزرگان قریش به دیدار پیامبر(ص) آمدند و در خواست کردند که طرفین خدایان یکدیگر را بپذیرند. پیامبر(ص) به دستور خداوند در پاسخ به آنان آیاتی از سوره کافرون را قرائت کردند:«من آنچه را شما میپرستید عبادت نمیکنم و شما نیز پرستنده خدای من نخواهید بود». پیامبر(ص) علاقهمند بود که آیاتی نازل شده و اختلاف او و قریش را از میان ببرد. روزی پیامبر(ص) کنار کعبه سوره نجم را قرائت میکردند. وقتی به آیه «أفرأيتم اللات و العزّي و مناه الثالثه الاخری : مرا از «لات» و «عزّی» و «منات» خبر دهید» رسیدند؛ شیطان بر زبان ایشان دو جمله «تلک الغرانیق العلی ، منها الشفاعه ترتجی : اینها غرانیق عالی مقامند، شفاعت آنها مورد رضایت است» را جاری کرد. پیامبر(ص) سوره را تمام کرد و هنگام سجده پایانی تمام کسانی که حاضر بودند حتی مشرکین همراه ایشان به سجده رفتند. پس از این اتفاق مشرکین خوشحال شدند و گفتند که محمد(ص) خدایان ما را به نیکی یاد کرده است. خبر این صلح به حبشه رسید و مهاجران به امید صلح به مکه بازگشتند. ولی متوجه شدند که پیامبر(ص) دوباره مبارزه با مشرکان را شروع کرده و جبرئیل به او گفته است که این دو جمله از شیطان بوده و او هرگز آنها را نازل نکرده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، ج ۲، ص ۷۵</ref> | گروهی از بزرگان قریش به دیدار پیامبر(ص) آمدند و در خواست کردند که طرفین خدایان یکدیگر را بپذیرند. پیامبر(ص) به دستور خداوند در پاسخ به آنان آیاتی از سوره کافرون را قرائت کردند:«من آنچه را شما میپرستید عبادت نمیکنم و شما نیز پرستنده خدای من نخواهید بود». پیامبر(ص) علاقهمند بود که آیاتی نازل شده و اختلاف او و قریش را از میان ببرد. روزی پیامبر(ص) کنار کعبه سوره نجم را قرائت میکردند. وقتی به آیه «أفرأيتم اللات و العزّي و مناه الثالثه الاخری: مرا از «لات» و «عزّی» و «منات» خبر دهید» رسیدند؛ شیطان بر زبان ایشان دو جمله «تلک الغرانیق العلی ، منها الشفاعه ترتجی: اینها غرانیق عالی مقامند، [[شفاعت]] آنها مورد رضایت است» را جاری کرد. پیامبر(ص) سوره را تمام کرد و هنگام سجده پایانی تمام کسانی که حاضر بودند حتی مشرکین همراه ایشان به سجده رفتند. پس از این اتفاق مشرکین خوشحال شدند و گفتند که محمد(ص) خدایان ما را به نیکی یاد کرده است. خبر این صلح به حبشه رسید و مهاجران به امید صلح به مکه بازگشتند. ولی متوجه شدند که پیامبر(ص) دوباره مبارزه با مشرکان را شروع کرده و جبرئیل به او گفته است که این دو جمله از شیطان بوده و او هرگز آنها را نازل نکرده است.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، ج ۲، ص ۷۵</ref> | ||
==نقد== | ==نقد== | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
۴. آنچه که در نقل طبری از این داستان آمده است اشاره دارد که بزرگان قریش که بیشتر آنها جزء بزرگان زبان و ادبیات عربی بودهاند نیز حاضر بودند. با این حال این بزرگان که تا پایان سوره نجم را گوش دادند به همین دو آیه در تعریف از خدایان خود رضایت دادند و آيات قبل و بعد آن را که خیلی واضح خدایان آنها را سرزش میکند و خیالی میداند نادیده گرفتهاند؟ خداوند در آیه ۲۳ سوره نجم میفرمایند که این بت ها فقط اسم هایی هستند که شما مشرکین و پدرانتان گفتهاید و از جانب خدا دلیلی برای الوهیت و ربوبیت آنها نیامده است. فقط دو جمله که قبل و بعد آنها هم باز به بدگویی و نفی خدایان مشرکین میپردازد برای اینکه مشرکان از دشمنی با کسی که ده سال به مبارزه با آنها و خدایانشان پرداخته است، دست برداند کافی است؟ | ۴. آنچه که در نقل طبری از این داستان آمده است اشاره دارد که بزرگان قریش که بیشتر آنها جزء بزرگان زبان و ادبیات عربی بودهاند نیز حاضر بودند. با این حال این بزرگان که تا پایان سوره نجم را گوش دادند به همین دو آیه در تعریف از خدایان خود رضایت دادند و آيات قبل و بعد آن را که خیلی واضح خدایان آنها را سرزش میکند و خیالی میداند نادیده گرفتهاند؟ خداوند در آیه ۲۳ سوره نجم میفرمایند که این بت ها فقط اسم هایی هستند که شما مشرکین و پدرانتان گفتهاید و از جانب خدا دلیلی برای الوهیت و ربوبیت آنها نیامده است. فقط دو جمله که قبل و بعد آنها هم باز به بدگویی و نفی خدایان مشرکین میپردازد برای اینکه مشرکان از دشمنی با کسی که ده سال به مبارزه با آنها و خدایانشان پرداخته است، دست برداند کافی است؟ | ||
۵. «عبده» عالم مصری می گوید در لغت و اشعار عرب ، لفظ «غرانیق» هرگز درباره خدایان به کار نرفته است. «غرنوق» و «غرنیق» در لغت به معنای نوعی مرغ آبی یا جوان سفید و زیباست که هیچ کدام از این معانی با خدایان سازگار نیست. | ۵. «عبده» عالم مصری می گوید در لغت و اشعار عرب ، لفظ «غرانیق» هرگز درباره خدایان به کار نرفته است. «غرنوق» و «غرنیق» در لغت به معنای نوعی مرغ آبی یا جوان سفید و زیباست که هیچ کدام از این معانی با خدایان سازگار نیست.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۳۳۱</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |