trustworthy
۲٬۵۶۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== رساندن پیام == | == رساندن پیام == | ||
قرآن بارها اعلام میدارد که آنچه بر عهده پیامبر(ص) | قرآن بارها اعلام میدارد که آنچه بر عهده پیامبر(ص) است، تنها ابلاغِ پیام و تبلیغ است.<ref>سوره آل عمران، آیه ۲۰. سوره نحل، آیه ۸۲ و ۳۵. سوره عنکبوت، آیه ۱۸. سوره تغابن، آیه ۱۲، سوره مائده ۹۲ و ۹۹.</ref> در این آیات، جدال با مشرکان نهی شده و مسئولیت پیامبر(ص) فقط تبلیغ و ترویج دین دانسته شده است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۹۲.</ref> کار پیامبران، دعوت و تبلیغ است، نه اجبار مردم به ایمان.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۴، ص۵۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، بیتا، ج۱۹، ص۳۱.</ref>وظیفه پیامبران رسانیدن اوامر و نواهی خداوند است، عمل مردم بر طبق آن به هیچروی جزء وظایف آنان نیست و این معنا در بسیاری از آیات آمده است.<ref>مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، مترجم: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۷۹۲.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی|سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر معاصر، ذیل آیه {{قرآن|فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ|ترجمه=آیا پیامبران را جز تبلیغ روشنگر وظیفه دیگری است؟|سوره=نحل|آیه=۳۵}} مفهوم بلاغ مبین را این میداند که تنها وظیفه فرستادگان خدا ابلاغ مبین و ابلاغ آشکار است. وظیفه آنان این نیست که مردم را مجبور به قبول دعوت خود کنند، یا ارادهٔ تکوینی خدا را از بین ببرند و بهطور قهر و جبر از کفر به ایمان و از عصیان به اطاعت بکشانند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص ۳۵۲.</ref> | [[علامه طباطبایی|سید محمدحسین طباطبایی]]، مفسر معاصر، ذیل آیه {{قرآن|فَهَلْ عَلَی الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ|ترجمه=آیا پیامبران را جز تبلیغ روشنگر وظیفه دیگری است؟|سوره=نحل|آیه=۳۵}} مفهوم بلاغ مبین را این میداند که تنها وظیفه فرستادگان خدا ابلاغ مبین و ابلاغ آشکار است. وظیفه آنان این نیست که مردم را مجبور به قبول دعوت خود کنند، یا ارادهٔ تکوینی خدا را از بین ببرند و بهطور قهر و جبر از کفر به ایمان و از عصیان به اطاعت بکشانند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص ۳۵۲.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
پیامبر(ص) و پیامبران(ع) تنها مژدهدهنده (بشیر) و بیمدهنده (نذیر و منذر) و پند دهنده (مذکِّر) هستند.<ref>سوره مائده، آیه ۱۹. سوره اعراف، آیه ۱۸۸ و ۱۸۴. سوره هود، آیه ۲ و ۱۲ و ۲۵. سوره بقره، آیه ۱۱۹. سوره سبأ، آیه ۲۴ و ۳۴ و ۴۴ و ۴۶. سوره فاطر، آیه و ۲۳ و ۴۲ و ۲۴. سوره فصلت، آیه ۴. سوره حج، آیه ۴۹. سوره شعراء، آیه ۱۱۵. سوره قصص، آیه ۴۶. سوره عنکبوت، آیه ۵۰. سوره سجده، آیه ۳. سوره ص، آیه ۷۰. سوره زخرف، آیه ۲۳. سوره احقاف، آیه ۹. سوره ذاریات، آیه ۵۰ و ۵۱. سوره نجم، آیه ۵۶. سوره ملک، آیه ۸ و ۹ و ۱۷ و ۲۶. سوره نوح، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۷. سوره ص، آیه ۴ و ۶۵. سوره ق، آیه ۲. سوره نازعات، آیه ۴۵. سوره اسراء، آیه ۱۰۵. سوره فرقان، آیه ۵۶. سوره احزاب، آیه ۴۵. سوره فتح، آیه ۸. سوره صف، آیه ۶. سوره غاشیه، آیه ۲۱ و …</ref> مفسران گفتهاند آنچه بر خداوند است فرستادن پیامبری معصوم، با منطق حقّ و همراه با بشارت و انذار است. مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حقّ را میپذیرند یا سرسختانه لجاجت میکنند.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۱، ص۱۹۱.</ref> | پیامبر(ص) و پیامبران(ع) تنها مژدهدهنده (بشیر) و بیمدهنده (نذیر و منذر) و پند دهنده (مذکِّر) هستند.<ref>سوره مائده، آیه ۱۹. سوره اعراف، آیه ۱۸۸ و ۱۸۴. سوره هود، آیه ۲ و ۱۲ و ۲۵. سوره بقره، آیه ۱۱۹. سوره سبأ، آیه ۲۴ و ۳۴ و ۴۴ و ۴۶. سوره فاطر، آیه و ۲۳ و ۴۲ و ۲۴. سوره فصلت، آیه ۴. سوره حج، آیه ۴۹. سوره شعراء، آیه ۱۱۵. سوره قصص، آیه ۴۶. سوره عنکبوت، آیه ۵۰. سوره سجده، آیه ۳. سوره ص، آیه ۷۰. سوره زخرف، آیه ۲۳. سوره احقاف، آیه ۹. سوره ذاریات، آیه ۵۰ و ۵۱. سوره نجم، آیه ۵۶. سوره ملک، آیه ۸ و ۹ و ۱۷ و ۲۶. سوره نوح، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۷. سوره ص، آیه ۴ و ۶۵. سوره ق، آیه ۲. سوره نازعات، آیه ۴۵. سوره اسراء، آیه ۱۰۵. سوره فرقان، آیه ۵۶. سوره احزاب، آیه ۴۵. سوره فتح، آیه ۸. سوره صف، آیه ۶. سوره غاشیه، آیه ۲۱ و …</ref> مفسران گفتهاند آنچه بر خداوند است فرستادن پیامبری معصوم، با منطق حقّ و همراه با بشارت و انذار است. مردم خودشان هستند که آزادانه یا راه حقّ را میپذیرند یا سرسختانه لجاجت میکنند.<ref>قرائتی محسن، تفسیر نور، ج۱، ص۱۹۱.</ref> | ||
[[فخر رازی]]، مفسر قرن ششم قمری، در تفسیر آیه ۱۲۵ [[سوره نحل|سوره نحل]] میگوید که خداوند فرستاده خویش را فرمان داد تا مردم را به یکی از این سه روش: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن، به دین خود دعوت نماید.<ref>اعوانی، غلامرضا، مدخل جدل، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ص۶۴۶۰.</ref> | [[فخر رازی]]، مفسر قرن ششم قمری، در تفسیر آیه ۱۲۵ [[سوره نحل|سوره نحل]] میگوید که خداوند فرستاده خویش را فرمان داد تا مردم را به یکی از این سه روش: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن، به دین خود دعوت نماید.<ref>فخر رازى، محمد بن عمر، التفسير الكبير( مفاتيح الغيب)بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق، ج۲۰، ص۲۸۶. اعوانی، غلامرضا، مدخل جدل، دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ص۶۴۶۰.</ref> | ||
== عدم تسلط پیامبر(ص) بر مردم == | == عدم تسلط پیامبر(ص) بر مردم == | ||
{{جعبه نقلقول|'''علامه شعرانی:''' اجبار، هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن، پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی، | {{جعبه نقلقول|'''علامه شعرانی:''' اجبار، هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن، پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا، ج۳، ص۱۳۵۰.</ref> | ||
| اندازه قلم = کوچک | | اندازه قلم = کوچک | ||
}} | }} | ||
آیات زیادی در قرآن | آیات زیادی در قرآن تصریح میکند که پیامبر(ص) تسلطی بر آزادی، اختیار، اعمال و انتخاب مردم ندارد: {{قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ|ترجمه=و تو به زور وادارنده آنان نیستی.|سوره=ق|آیه=۴۵}} | ||
قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره | قرآن، وصف حفیظ (نگهبان و حافظ) را از پیامبر نفی کرده است.<ref>سوره هود، آیه ۸۶، سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>مراد از حفیظ کسی است که اراده شئون وجود، از قبیل حیات، نشو، رزق و امثال آن به دست او است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۴۳۳.</ref> نفی صفت حفیظ و وکیل از پیامبر(ص) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است. پیامبر حافظ اعمال و مراقب کارهای مردم نیست و نیز مأمور و نگاهبان آنها نیست تا با زور آنان را به ایمان دعوت کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۰.</ref> | ||
[[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانی]]، مفسر معاصر، در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته است که خداوند انسان را مختار آفرید تا انسان خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. | [[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانی]]، مفسر معاصر، در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته است که خداوند انسان را مختار آفرید تا انسان خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. گاهی انسانِ ستمگری خود را مصلح و دلسوز مردم میداند و بهانه میآورد که در راستای مصالحشان اجبار میشوند. اما، هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیمتر است و اگر تمام نعمتهای جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار است.<ref>شعرانی، ابوالحسن، پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا، ج۳، ص۱۳۵۰.</ref> | ||
از جمله کلماتی در قرآن که معنای تسلط میدهد واژهٔ مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره | از جمله کلماتی در قرآن که معنای تسلط میدهد واژهٔ مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه، آیه ۲۲.</ref> در معنای این واژه گفتهاند که مصیطر مسلّط بر غیر است به قهر و غلبه.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، بیتا، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفتهاند پیامبر(ص) فقط باید به مردم تذکر دهد، وظیفهٔ او تنها تذکر دادن است، پس از اِعراض و کفر جامعه، باید منتظر عذاب آنها بماند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص)، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۹۲.</ref> | ||
== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری == | == عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری == | ||
قرآن این مفهوم را بارها تبیین کرده است که اگر خداوند میخواست و اراده میکرد همه انسانها ایمان میآوردند؛<ref>سوره یونس، آیه ۹۹. سوره انعام، آیه ۳۵ ۱۴۹. سوره هود، آیه ۱۱۸. سوره شعراء، آیه ۳ و ۴.</ref> مفسران در تفسیر آیه: {{قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَیٰ|ترجمه=و اگر خدا میخواست قطعاً آنان را بر هدایت گِرد میآورد.|سوره=انعام|آیه=۳۵}} گفتهاند که خدا کسی را مجبور نمیکند به او ایمان بیاورد، بلکه پس از اقامه شواهد و دلایل، وی را مخیّر میگذارد. اگر خدا با ارادهٔ «کُنْ فَیَکُون» از بندگانش میخواست که ایمان بیاورند، حتی یک تن از آنها کافر باقی نمیماند؛ اما حکمت او چنین اقتضا کرد که در امور مردم بهعنوان دستوردهنده و نصیحتکننده دخالت کند و نه بهعنوان آفریننده و غلبهکننده.<ref>مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، مترجم: موسی دانش، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۲۸۶.</ref> | |||
خداوند میتواند همه را هدایت کند؛ ولی حکمت او اقتضا میکند که انسان آزاد باشد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۲، ص ۴۴۷.</ref> خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است و آنان را از قهر و اجبار دیگران نهی کرده است. او جبّاران را مذمت میکند، کسانی چون فرعون و نمرود که ارادهٔ خود را بر بندگان خدا به قهر و اجبار تحمیل میکنند.<ref>شعرانی، ابوالحسن، پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی، | خداوند میتواند همه را هدایت کند؛ ولی حکمت او اقتضا میکند که انسان آزاد باشد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۲، ص ۴۴۷.</ref> خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است و آنان را از قهر و اجبار دیگران نهی کرده است. او جبّاران را مذمت میکند، کسانی چون فرعون و نمرود که ارادهٔ خود را بر بندگان خدا به قهر و اجبار تحمیل میکنند.<ref>شعرانی، ابوالحسن، پژوهشهای قرآنی علامه شعرانی، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا، ج۳، ص۴۸۴.</ref> | ||
از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت آزاد است. خداوند در | از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت آزاد است. خداوند در آیه سوم سوره انسان، پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی میکند، میفرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجلهٔ علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>از ویژگیهای انسان، که در مبانی کرامت بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار اوست. انسان در پیمودن راه هدایت و انجام تکالیف الهی خود تصمیم میگیرد. انسان بهگونهای آفریده شده که با گرایشهای دوگانه خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/سرویس_های_اطلاع_رسانی/جامعه/انسان_و_آزادی_در_قرآن انسان و آزادی در قرآن، ایازی] پرتال امام خمینی</ref> | ||
{{جعبه گفتاورد|<small>'''محمدتقی شریعتی:'''</small> تنها خداست که با اراده و مشیت خود میتواند همه مردم را خداشناس و دیندار کند ولی او این کار را نکرد و افراد را پس از فرستادن پیغمبران و اتمام حجت، به اختیار و انتخاب خودشان واگذاشته است؛ که به دلخواه خود راه مستقیم را در پیش گیرند یا راه شیاطین را برگزینند.<ref>شریعتی، محمدتقی، تفسیر نوین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴، ص۱۶۵.</ref> | {{جعبه گفتاورد|<small>'''محمدتقی شریعتی:'''</small> تنها خداست که با اراده و مشیت خود میتواند همه مردم را خداشناس و دیندار کند ولی او این کار را نکرد و افراد را پس از فرستادن پیغمبران و اتمام حجت، به اختیار و انتخاب خودشان واگذاشته است؛ که به دلخواه خود راه مستقیم را در پیش گیرند یا راه شیاطین را برگزینند.<ref>شریعتی، محمدتقی، تفسیر نوین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴، ص۱۶۵.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
}} | }} | ||
مفسران ذیل آیات ۳۵ و ۳۸ سوره بقره گفتهاند خداوند حضرت آدم و همسرش را در بهشت آزاد گذاشت تا بتوانند با اختیار خود راه زندگی را انتخاب کنند و با اختیار خود به شجره ممنوعه نزدیک شوند یا دوری گزینند. | مفسران ذیل آیات ۳۵ و ۳۸ سوره بقره گفتهاند خداوند حضرت آدم و همسرش را در بهشت آزاد گذاشت تا بتوانند با اختیار خود راه زندگی را انتخاب کنند و با اختیار خود به شجره ممنوعه نزدیک شوند یا دوری گزینند. حتی پس از هبوط آن دو از بهشت و آغاز زندگی جدید، آنها را در انتخاب هرگونه خوب و بد آزاد گذاشت.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۶.</ref> | ||
=== عدم اکراه بر دین === | === عدم اکراه بر دین === | ||
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] بهصراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه، چه در مقام خبر از واقعیت خارجی و چه در مقام انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین میشود.<ref> | عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] بهصراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه، چه در مقام خبر از واقعیت خارجی و چه در مقام انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین میشود.<ref>ممنتظری، حسینعلی، رساله حقوق، بیجا، سرایی، ۱۳۸۵ش، ص۵۲.</ref> بر اساس این آیه آزادی اعتقاد نخستین حق آدمی است و کسی نمیتواند دیگری را با زور به پذیرش دین وادارد. «لااکراه» به صورت نفی مطلق آمده تا شدت تأکید را برساند.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۷.</ref> علامه طباطبایی عدم اجبار بر پذیرش دین را خود یکی احکام دینی میداند که در همه شرایع حتی قدیمیترین آنها که شریعت نوح است تشریع شده است.<ref>آرمین، محسن، جریانهای تفسیری معاصر و مسئله آزادی، تهران، نی، ۱۳۹۶ش، ص۲۶۳.</ref> | ||
آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام، اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که | آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام، اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است. طبق این موضوع اجبار در دین خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک، آیه ۲ ملک. سوره کهف، آیه ۷.</ref> عالمان دینی تحمیل هر عقیدهای به دیگری را نه ممکن میدانند و نه صحیح. در باب تساهل رفتاری بزرگان دینی نقل شده است که [[امام صادق(ع)]] حتی با منکران خداوند و بیدینان در مسجدالحرام بحث آزاد داشت و آنان بدون ترس، افکار و اندیشههای الحادی خود را مطرح میکردند.<ref>منتظری، حسینعلی، رساله حقوق، بیجا، سرایی، ۱۳۸۵ش، ص۵۱.</ref> | ||
ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچگونه | ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچگونه جنبه تحمیلی نمیتواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق، استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروی کند؛ ایمان اجباری ارزشی ندارد. مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۳۹۲.</ref>دین فقط راه را نشان میدهد، اما الزام به رفتن نمیکند و قدرت انتخاب و اختیار ویژه انسان را از او نمیگیرد.<ref>مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۷، ص۱۵۰.</ref> به همین دلیل است که در چندین آیه قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است که به خاطر کفر و جهالت کافران ناراحت نباشد.<ref>سوره لقمان، آیه ۲۳. سوره نمل، آیه ۷۰. سوره آل عمران، آیه ۱۷۶. سوره انعام، آیه ۳۳. سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> | ||
نخستین چیزی که اسلام مردم را در آن آزاد قرار داده است، اندیشه و انتخاب دین است. اسلام هرگز مردم را به داشتن دین معین مجبور نمیکند، هرچند در کشور اسلامی و تحت حمایت آن باشد. پیروزیهای پیاپی پیامبر(ص) هرگز او را وانداشت که مردم را به پذیرش اسلام مجبور کند بلکه اسلام را به آنها پیشنهاد میکرد. روشنترین گواه این سخن، [[فتح مکه]] است که پس از آن، پیامبر(ص) کسی از آنان را به اسلام مجبور نکرد.<ref>حسینی شیرازی، | نخستین چیزی که اسلام مردم را در آن آزاد قرار داده است، اندیشه و انتخاب دین است. اسلام هرگز مردم را به داشتن دین معین مجبور نمیکند، هرچند در کشور اسلامی و تحت حمایت آن باشد. پیروزیهای پیاپی پیامبر(ص) هرگز او را وانداشت که مردم را به پذیرش اسلام مجبور کند بلکه اسلام را به آنها پیشنهاد میکرد. روشنترین گواه این سخن، [[فتح مکه]] است که پس از آن، پیامبر(ص) کسی از آنان را به اسلام مجبور نکرد.<ref>حسینی شیرازی، صادق، اسلام و سیاست، ترجمه :حمیدرضا شیخی، قم، سلسله، ۱۳۸۶، ص۲۰۳.</ref> | ||
آیتالله طالقانی مفسر معاصر قرآن معتقد است هدفهای صریح آیات جهاد از میان برداشتن اکراه بر عقاید مخالف و فتنه و ظلم و اقامه حق و عدل است، نه اکراه بر پذیرش عقیده و مسئولیتهای فردی. طالقانی از آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» آزادی مذهب را در جامعه اسلامی نتیجه میگیرد و تصریح میکند: پیروان ادیان در حفظ عقیده و معابد و انجام عبادات خود آزادند.<ref>آرمین، محسن، جریانهای تفسیری معاصر و مسئله آزادی، نی، | آیتالله طالقانی مفسر معاصر قرآن معتقد است هدفهای صریح آیات جهاد از میان برداشتن اکراه بر عقاید مخالف و فتنه و ظلم و اقامه حق و عدل است، نه اکراه بر پذیرش عقیده و مسئولیتهای فردی. طالقانی از آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» آزادی مذهب را در جامعه اسلامی نتیجه میگیرد و تصریح میکند: پیروان ادیان در حفظ عقیده و معابد و انجام عبادات خود آزادند.<ref>آرمین، محسن، جریانهای تفسیری معاصر و مسئله آزادی، تهران، نی، ۱۳۹۶ش، ص۲۳۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |