trustworthy
۹۳۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «سلام» ایجاد کرد) |
(تکلیف جلسه دوم) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== علم فلسفه برای اولین بار چگونه شکل گرفت و از کجا آغاز شد؟ == | |||
=== آغاز تفکر فلسفی === | |||
درست است که در تاریخ، اطلاعات دقیقی از نحوه ی پیدایش تفکر فلسفی نداریم، اما با تأملی بیشتر میتوان پی برد که صحیح آن است که گفته شود آغاز تفکر انسان ها همزمان است با آفرینش آنها بوده است. از آن زمان تا به حال هر انسانی که زندگی میکرد، جدای از فکر و اندیشه نبوده و تفکر همیشه با او همراه بوده است؛ اما در میان تمامی اندیشه های بشری، آنچه مربوط به شناخت این هستی بیکران و آغاز و پیدایش آن است توأم با اعتقادات مذهبی بوده.<ref>رک : آموزش فلسفه، محمدتقی مصباح، ج1، ص26</ref> آنگونه که در تاریخ ذکر شده است، قدیمی ترین تفکرات فلسفی مربوط به حکمای یونان است که حدود شش قرن قبل از میلاد مسیح می زیستند؛ هرچند که اندیشه هایشان ترتیب خاصی را نداشته و صرفا به مرحله ی بیان رسیده اند. | |||
=== دنیای اساطیر === | |||
مراد ما از فلسفه، شیوه ی اندیشیدن جدیدی ست که تقریبا 600 سال قبل از میلاد مسیح در یونان آغاز شد. قبل از آن مذاهب مختلفی در جهان سعی میکردند پرسش های بشر را پاسخ دهند؛ پرسش هایی از قبیل : مهمترین چیز در زندگی چیست؟ اصلا معنای زندگی چیست؟ من کیستم؟ جهان کی و چه موقع بوجود آمد؟ دنیا چگونه خلق شده است؟ آیا اراده و هدفی پشت این اتفاقات وجود دارد؟ آیا حیاتی پس از مرگ خواهد بود؟ | |||
و پاسخ های دینی، معمولا همراه با افسانه و اسطوره از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد؛ اسطوره، قصه ای درمورد خدایان است. مثلا یکی از مهم ترین خدایان شمال اروپا ثور داشت، در دوران قدیم مردم سرزمین اسکاندیناوی معتقد بودند که ثور در آسمان سوار بر ارابه ایست که دو بز نر آن را میکشند. وقتی ثور گرز خود را در آسمان تکان میدهد رعد و برق شکل میگیرد و اهمیت ثور به این دلیل بود که کشاورزان اروپایی و وایکینگی معتقد بودند که اگر خدای رعد و برق یا همان ثور نباشد، همه ما از بی غذایی خواهمی مرد و تمام زندگانی ما مدیون به اوست. | |||
و یا خدای دیگری به نام هرمس که در میان دیگر خدایان طبیعت، زیرک و چابک و جسور بود و بدین سبب در نقش پیام رسان خدایان را داشت و قادر به رفت آمد در بین جهان انسان ها و جهان خدایان بود.و یا خدای نور و روشنایی که آپولو نام داشت؛ خدایی که هیچ سیاهی و تاریکی در او نیست که به خدای زرین مو نیز او را لقب داده اند و یا الهه ی عشق و زیبایی که الهام بخش شعر و سخنان شور انگیز بود، کسی بود که همه را فریب میداد و هیچ کس در برابرش تاب ایستادگی نداشت و او آفرودیت نام داشت که میتوانست مخالفان خود را به اجسام جان بخشد و یا اجسام را به انسان تبدیل کند. و کلی افسانه دیگر از اساطیر و خدایان که در آن دوران بی شمار بود.<ref>رک : دنیای صوفی، یوسین گردر، ص64</ref> | |||
در آن زمان، انسان ها سعی میکردند در هنگام مشکلات و بلایای طبیعی از قبیل خشکسالی و بیماری ها، به مبازه با نیروهای شیطانی و پلید بپردازند و این کار را هم از طریق نذر و نیاز انجام میدادند؛ نذر نیاز یکی از مهمترین کارهایی بود که مردم آن زمان به آن پایبند بودند. آنها میگفتند که نذر و نیاز بر قدرت خدایان می افزارید، انسان ها باید چیز هایی را پیش کش خدایان کنند تا آنها قدرت یابند و بر قوای پلیدی ها، چیره شوند و از این قبیل کارها.<ref>رک : آموزش فلسفه، محمدتقی مصباح، ج1،ص25</ref> |