automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
قرآن کریم به صراحت از عصیان و نافرمانی پیامبران خبر میدهد، چگونه میتوان از این آیات چشم پوشید و پیامبران را معصوم دانست؟ | قرآن کریم به صراحت از عصیان و نافرمانی پیامبران خبر میدهد، چگونه میتوان از این آیات چشم پوشید و پیامبران را معصوم دانست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
عبارتهایی در قرآن که حاکی از انتساب گناه و نافرمانی به پیامبران است، دارای گستره معنایی | عبارتهایی در [[قرآن]] که حاکی از انتساب [[گناه]] و نافرمانی به [[پیامبران]] است، دارای گستره معنایی میباشند. گاه سرپیچی از فرمانهای استحبابی و ارشادی که [[حرام]] نیست، نیز نوعی عصیان تلقی میشود. در پارهای موارد انتساب گناه به پیامبران از باب مجاز است و مخاطب اصلی این خطابها دیگران هستند نه خود پیامبر. بسیاری از کارهایی که انجامشان برای همگان جایز است، شایسته مقربان درگاه الهی نیست و با مقام و منزلت آنان سازگاری ندارد. در اصطلاح به این کارها «[[ترک اولی]]» گفته میشود و از مقوله عصیان نیست. | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
==گستره معنایی گناه== | ==گستره معنایی گناه== | ||
آیاتی از قرآن که به ظاهر از نافرمانی پیامبران خبر میدهند و به نکوهش از برخی از اعمال آنان میپردازند، به صورتی گسترده در کتابهای روایی، تفسیری و کلامی به بحث گذاشته شده و معنای حقیقی آنها مورد موشکافی قرار گرفته است: | آیاتی از قرآن که به ظاهر از نافرمانی پیامبران خبر میدهند و به نکوهش از برخی از اعمال آنان میپردازند، به صورتی گسترده در کتابهای روایی، تفسیری و کلامی به بحث گذاشته شده و معنای حقیقی آنها مورد موشکافی قرار گرفته است: | ||
واژههایی هم چون عصیان، | واژههایی هم چون عصیان، [[استغفار]]، [[توبه]] و ذنب در مورد پیامبران، فقط دارای معنای عرفی نیست بلکه گستره وسیعی دارد و تنها در قلمرو محرمات شرعی محدود نمیگردد. برای مثال، سرپیچی از فرمانهای استحبابی و ارشادی نیز نوعی عصیان است؛ هر چند کار حرامی را برای کسی که عصیان کرده، رقم نمیزند. استغفار و توبه نیز، بسته به میزان قرب و منزلت آدمی معنای متفاوتی مییابد به گونهای که نه تنها در مورد حرامهای شرعی بلکه درباره اعمال پسندیدهای که برای مقربان درگاه الهی ناپسند است نیز میتوان از توبه و [[مغفرت]] سخن گفت. هم چنین «ذنب» به معنای کاری است که پی آمدی ناگوار دارد و بر این اساس، مبارزات پیامبر اکرم با بتپرستی را نیز میتوان از زبان مشرکان، ذنبی نابخشودنی به شمار آورد، که به گفته قرآن، خداوند با فتح مکه این گناه را میبخشاید و پیامبرش را از پی آمدهای ناگوار آن ایمن سازد: {{قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا|۱|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا|۲|ترجمه=به راستی ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم. تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند|سوره=فتح|آیه=۱-۲}}. | ||
==انتساب مجازی گناه به انبیا== | ==انتساب مجازی گناه به انبیا== | ||
از نکاتی که در زبانشناسی قرآن کریم مورد توجه قرار میگیرد، این است که برخی از آیات به شیوهٔ «ایّاکَ اعنی وَ اسمَعی یا | از نکاتی که در زبانشناسی قرآن کریم مورد توجه قرار میگیرد، این است که برخی از آیات به شیوهٔ «ایّاکَ اعنی وَ اسمَعی یا جاره» نازل شدهاند. این جمله در زبان عربی تقریبا برابر با ضربالمثلی فارسی است که میگوید: «در، به تو میگویم، دیوار، تو بشنو». برخی از آیاتی که به پیامبر چنین خطاب های دارند چنین است: | ||
* پیامبر اکرم تردیدی در الهی بودن وحی ندارد، ولی در قرآن با جملاتی از این دست مورد خطاب قرار میگیرد: | * [[پیامبر اکرم(ص)]] تردیدی در الهی بودن وحی ندارد، ولی در [[قرآن]] با جملاتی از این دست مورد خطاب قرار میگیرد: {{قرآن|فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ|ترجمه=و [به فرض محال] اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک و تردیدی، از آنان که پیش از تو کتاب [آسمانی] می خواندند بپرس [کتابی که نزول قرآن را از سوی خدا خبر داده] تا روشن شود که حق از سوی پروردگارت به سوی تو آمده؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش|سوره=یونس|آیه=۹۴}}. این آیه نشانگر دو دلی پیامبر نیست؛ بلکه راهی برای تحقیق و جست و جو فرا روی مخاطبان قرآن قرار میدهد و از آنان میخواهد که برای برطرف ساختن شک و تردید خود، از دانشمندان یهودی و مسیحی که ویژگیهای پیامبر خاتم را میدانند، پرسش نمایند. | ||
* | * در آیه ۴۳ سوره توبه، رسول خدا(ص) از این که به خواسته گروهی سست ایمان تن داده و آنان را از شرکت در جهاد معاف داشته است، چنین بازخواست میشود: {{قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ|ترجمه=خدا تو را مورد بخشش و لطف قرار دهد، چرا پیش از آنکه [راستگویی] راستگویان بر تو روشن شود، و دروغگویان را بشناسی [از روی مهر و محبتی که به ایشان داری] به آنان اجازه [ترک جنگ] دادی؟|سوره=توبه|آیه=۴۳}}. | ||
با اندکی تأمل روشن میگردد که عتاب و سرزنش این آیه، در واقع، دامنگیر کسانی است که بدون داشتن عذری حقیقی، از شرکت در جهاد سرباز میزنند و بهانههای واهی را پشتوانهٔ خانه نشینی خود میسازند. این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر روبه رو میشدند، در تصمیم خود بازنگری نمیکردند و قداست سرسپردگی در برابر فرمان رسول خدا (ص) را نیز در هم میشکستند. افزون بر این که حضور این سست ایمانان در جهاد، جز تضعیف روحیهٔ دیگران حاصلی نداشت و چنانکه در آیات بعدی همین سوره آمده است به فساد و تباهی میانجامید. | با اندکی تأمل روشن میگردد که عتاب و سرزنش این آیه، در واقع، دامنگیر کسانی است که بدون داشتن عذری حقیقی، از شرکت در جهاد سرباز میزنند و بهانههای واهی را پشتوانهٔ خانه نشینی خود میسازند. این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر روبه رو میشدند، در تصمیم خود بازنگری نمیکردند و قداست سرسپردگی در برابر فرمان رسول خدا (ص) را نیز در هم میشکستند. افزون بر این که حضور این سست ایمانان در جهاد، جز تضعیف روحیهٔ دیگران حاصلی نداشت و چنانکه در آیات بعدی همین سوره آمده است به فساد و تباهی میانجامید. |