trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== اجبار امام علی(ع) بر قبول ازدواج == | == اجبار امام علی(ع) بر قبول ازدواج == | ||
عدهای از علما براساس روایاتی که در کتاب کافی آمده است، ازدواج دختر امام علی(ع)، با عمر را از سر اجبار و با نارضایتی عنوان کردهاند. | عدهای از علما براساس روایاتی که در [[اعتبار کتاب کافی|کتاب کافی]] آمده است، ازدواج دختر امام علی(ع)، با عمر را از سر اجبار و با نارضایتی عنوان کردهاند. | ||
در کتاب کافی درباره ازدواج امکلثوم چهار حدیث وارد شده در یکی از آن احادیث از امام صادق(ع) چنین آمده است: وقتی که عمر بن خطاب به خواستگاری امکلثوم رفت، علی(ع) به او گفت: ام کلثوم کوچک است. عمر بن خطاب برگشت [[عباس بن عبدالمطلب]] را دید و گفت آیا من عیبی دارم. عباس گفت: چه عیبی؟ عمر بن خطاب گفت: برای خواستگاری نزد برادر زادهات علی رفتم و او جواب رد داد، به خدا سوگند [[چاه زمزم]] را پر میکنم همه احتراماتتان را نابود میکنم و دو شاهد اقامه میکنم که علی دزدی کرده و دستش را میبرم، عباس نزد علی آمد و ملاقات با عمر را به اطلاع آن حضرت رساند و از او درخواست کرد که امر ازدواج امکلثوم را به من بسپار و حضرت علی(ع) هم چنین کرد و عباس هم امکلثوم را به همسری عمر درآورد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، چاپ آخوندی، ۱۳۶۲، ج۵، ص۳۴۶، باب تزویج ام کلثوم.</ref> | در کتاب کافی درباره ازدواج امکلثوم چهار حدیث وارد شده در یکی از آن احادیث از امام صادق(ع) چنین آمده است: وقتی که عمر بن خطاب به خواستگاری امکلثوم رفت، علی(ع) به او گفت: ام کلثوم کوچک است. عمر بن خطاب برگشت [[عباس بن عبدالمطلب]] را دید و گفت آیا من عیبی دارم. عباس گفت: چه عیبی؟ عمر بن خطاب گفت: برای خواستگاری نزد برادر زادهات علی رفتم و او جواب رد داد، به خدا سوگند [[چاه زمزم]] را پر میکنم همه احتراماتتان را نابود میکنم و دو شاهد اقامه میکنم که علی دزدی کرده و دستش را میبرم، عباس نزد علی آمد و ملاقات با عمر را به اطلاع آن حضرت رساند و از او درخواست کرد که امر ازدواج امکلثوم را به من بسپار و حضرت علی(ع) هم چنین کرد و عباس هم امکلثوم را به همسری عمر درآورد.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، چاپ آخوندی، ۱۳۶۲، ج۵، ص۳۴۶، باب تزویج ام کلثوم.</ref> |