پرش به محتوا

تجربه دینی بودن وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱ دسامبر ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
==معنای تجربه دینی==
'''معنای تجربه دینی'''
تجربهٔ دینی اصطلاح جدیدی است و از پیدایش آن بیش از دو قرن نمی‌گذرد. در غرب پس از آن که براهین عقلی اثبات وجود خدا، با اشکالاتی جدی روبه رو شد و تلاش نظام‌های فلسفی برای دفاع عقلانی از دین به شکست انجامید، مسئله تجربه دینی مورد توجه قرار گرفت و پناهگاهی برای حراست از ایمان مذهبی به شمار آمد.  
تجربه دینی اصطلاح جدیدی است و از پیدایش آن بیش از دو قرن نمی‌گذرد. در غرب پس از آن که براهین عقلی اثبات وجود خدا، با اشکالاتی جدی روبه رو شد و تلاش نظام‌های فلسفی برای دفاع عقلانی از دین به شکست انجامید، مسئله تجربه دینی مورد توجه قرار گرفت و پناهگاهی برای حراست از ایمان مذهبی به شمار آمد.  


شلایر ماخر (۱۸۳۴م)، فیلسوف و متکلم آلمانی و اولین کسی که این اصطلاح را به کار گرفت، بر این باور بود که مبنای دیانت، نه تعالیم وحیانی است و نه عقل معرفت آموز، بلکه آگاهی دینی (تجربهٔ دینی) است. وی از یک سو برخی از آموزه‌های کتاب مقدس مسیحیان را در تضاد با عقل و فهم بشری می‌یافت و از سوی دیگر، بی اعتنایی به دین را نمی‌پسندید، از این رو مکتب خود را بر پایهٔ تجربهٔ دینی بنا نهاد و چنین ادعا کرد:
شلایر ماخر (۱۸۳۴م)، فیلسوف و متکلم آلمانی و اولین کسی که این اصطلاح را به کار گرفت، بر این باور بود که مبنای دیانت، نه تعالیم وحیانی است و نه عقل معرفت آموز، بلکه آگاهی دینی (تجربه دینی) است. وی از یک سو برخی از آموزه‌های کتاب مقدس مسیحیان را در تضاد با عقل و فهم بشری می‌یافت و از سوی دیگر، بی اعتنایی به دین را نمی‌پسندید، از این رو مکتب خود را بر پایهٔ تجربهٔ دینی بنا نهاد و چنین ادعا کرد:
: :گوهر دین، احساس و توجه باطنی به بی‌نهایت است و اساساً دین از مقوله احساس، شور و شوق به موجود نامتناهی‌است و افکار، عقاید و اعمال دینی جنبهٔ ثانوی داشته و در واقع، چیزی جز تجلی احساسات دینی نیستند. هویت دین عقاید و مناسک دینی نیست، بلکه احساس درونی و امری قلبی است.
: :گوهر دین، احساس و توجه باطنی به بی‌نهایت است و اساساً دین از مقوله احساس، شور و شوق به موجود نامتناهی‌است و افکار، عقاید و اعمال دینی جنبهٔ ثانوی داشته و در واقع، چیزی جز تجلی احساسات دینی نیستند. هویت دین عقاید و مناسک دینی نیست، بلکه احساس درونی و امری قلبی است.
پس از شلایر ماخر، مسئله تجربه دینی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان غربی قرار گرفت و امروزه در غرب یکی از رایج‌ترین برهان‌های اثبات وجود خدا به شمار می‌رود. به‌طور ساده، مقصود از تجربه دینی آن‌است که همهٔ انسان‌ها کم و بیش به «امری متعالی» آگاهی دارند و در تجربه‌های درونی خود، آن را می‌یابند؛ هر چند در تفسیر آن امر متعالی یکسان عمل نمی‌کنند.
پس از شلایر ماخر، مسئله تجربه دینی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان غربی قرار گرفت و امروزه در غرب یکی از رایج‌ترین برهان‌های اثبات وجود خدا به شمار می‌رود. به‌طور ساده، مقصود از تجربه دینی آن‌است که همهٔ انسان‌ها کم و بیش به «امری متعالی» آگاهی دارند و در تجربه‌های درونی خود، آن را می‌یابند؛ هر چند در تفسیر آن امر متعالی یکسان عمل نمی‌کنند.
خط ۱۷: خط ۱۷:
اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند، یا تعالیم تخطی ناپذیر و خطا ناپذیری القا کند… وحی الوهی و واکنش انسانی، همواره در هم تنیده بوده است. یک مواجهه که به مشیّت و مبادرت الهی بوده، توسط بشر جایز الخطا، تجربه، تعبیر و توصیف شده‌است.
اعتنای خداوند این نبوده است که یک کتاب معصوم املا کند، یا تعالیم تخطی ناپذیر و خطا ناپذیری القا کند… وحی الوهی و واکنش انسانی، همواره در هم تنیده بوده است. یک مواجهه که به مشیّت و مبادرت الهی بوده، توسط بشر جایز الخطا، تجربه، تعبیر و توصیف شده‌است.


==تضاد تجربه دینی با عصمت انبیاء==
'''تضاد تجربه دینی با عصمت انبیاء'''
توجه به تجربه دینی هر چند با انگیزه‌ای خیرخواهانه همراه بوده و به منظور دفاع از دینداری صورت گرفته‌است، اما ممکن است در مواردی با عصمت انبیا و سایر مباحث توحیدی در تعارض باشد:
توجه به تجربه دینی هر چند با انگیزه‌ای خیرخواهانه همراه بوده و به منظور دفاع از دینداری صورت گرفته‌است، اما ممکن است در مواردی با عصمت انبیا و سایر مباحث توحیدی در تعارض باشد:
* تجربه دینی ممکن است به کنار گذاشته شدن عقل و برهان بینجامد. معارف اسلامی از عقل و الهام در جایگاه شایسته خویش بهره می برند و به طور هماهنگ به اثبات معارف می پردازند و تعارضی در بینشان نیست تا منجر شود هرکدام را کنار بگذاریم.
* تجربه دینی ممکن است به کنار گذاشته شدن عقل و برهان بینجامد. معارف اسلامی از عقل و الهام در جایگاه شایسته خویش بهره می برند و به طور هماهنگ به اثبات معارف می پردازند و تعارضی در بینشان نیست تا منجر شود هرکدام را کنار بگذاریم.
۷٬۲۳۰

ویرایش