trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}'''مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری''' نظام مالی ارتزاق روحانیت است که باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه ایجاد خلل در پیشرو بودن آنها شده است. مرتضی مطهری، فقیه و اسلامشناس، در مقالهای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابهسامانیهای آن را آشکار میکند. | {{درگاه|حوزه و روحانیت}}'''مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری''' نظام مالی ارتزاق روحانیت است که باعث به وجود آمدن آفت عوامزدگی روحانیت و در نتیجه ایجاد خلل در پیشرو بودن آنها شده است. مرتضی مطهری، فقیه و اسلامشناس، در مقالهای با عنوان «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» با کالبدشکافی سازمان روحانیت نابهسامانیهای آن را آشکار میکند. | ||
مطهری معتقد است که هرگونه اصلاح در کار مسلمانان باید مستقیماً بهوسیله سازمان روحانیت انجام گیرد یا دستکم این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. محققان نقدهای مطهری بر سازمان روحانیت را ستودهاند و آن را نشان شجاعت او و دلسوزی و علاقهاش به حوزه و روحانیت دانستهاند. | |||
در نگاه مطهری عوامزدگی یکی از عوامل اساسی بیتحرکی تفکر علمای شیعه است که تمایل آنان را به ورود به مسائلی که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند تقویت کرده است. از دیدگاه مطهری آفت عوامزدگی روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده، بهنحوی که ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند. از نظر مطهری عوامزدگی روحانیت موجب معطلماندن مسائل اساسی جامعه، رواج بیحد و حصر ریا، تظاهر و کتمان حقایق و شیوع عناوین و القاب زیادهروانه در جامعه روحانیت میشود. | |||
مطهری راه اصلاح این اشکال را سازماندادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. از نظر او تا آن زمان، وظیفه افراد اصلاحطلب روحانی این است که زندگی خود را از طریق شغلی که کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزادانه تبلیغ کنند و مقدمات اصلاح اساسی معیشت روحانیان را فراهم کنند. | |||
== بستر بحث و جایگاه == | == بستر بحث و جایگاه == | ||
خط ۳۶: | خط ۴۲: | ||
مطهری، ضمن تإکید بر ضرورت تأمین معاش روحانیت از راهی غیر از سهم امام(ع) و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شؤون حیات او تأثیر خواهد گذارد، راه اصلاح این اوضاع نابهسامان را سازماندادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. او معتقد است که در صورت حلشدن این مشکل مسائل دیگر این سازمان نیز حل خواهد شد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | مطهری، ضمن تإکید بر ضرورت تأمین معاش روحانیت از راهی غیر از سهم امام(ع) و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شؤون حیات او تأثیر خواهد گذارد، راه اصلاح این اوضاع نابهسامان را سازماندادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته است. او معتقد است که در صورت حلشدن این مشکل مسائل دیگر این سازمان نیز حل خواهد شد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | ||
راه حل این مشکل از نظر مطهری این است که تا زمانی که اصلاح اساسی در سامانه معیشت روحانیان صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاحطلب این است که زندگی خود را از طریق شغلی که کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزادانه تبلیغ کنند و مقدمات اصلاح اساسی معیشت روحانیان را فراهم کنند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref> | |||
از نظر مطهری روحانیان بزرگ شیعه باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در ایران به این است که آنان ابتکار اصلاحات عمیقی که مورد نیاز سازمان روحانیت است را در دست بگیرند؛ زیرا جامعه روزبهروز بیدارتر میشود و انتظاراتی که نسل جدید از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشتهاند. از نظر مطهری اگر روحانیت شیعه هرچه زودتر روشنبینانه به فکر اصلاح سازمان خود نباشد و با عوامزدگی مبارزه نکند، خطر بزرگی از سوی افراد اصلاحطلب بیعلاقه به دیانت متوجه دین خواهد شد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref> | از نظر مطهری روحانیان بزرگ شیعه باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در ایران به این است که آنان ابتکار اصلاحات عمیقی که مورد نیاز سازمان روحانیت است را در دست بگیرند؛ زیرا جامعه روزبهروز بیدارتر میشود و انتظاراتی که نسل جدید از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسلهای گذشته داشتهاند. از نظر مطهری اگر روحانیت شیعه هرچه زودتر روشنبینانه به فکر اصلاح سازمان خود نباشد و با عوامزدگی مبارزه نکند، خطر بزرگی از سوی افراد اصلاحطلب بیعلاقه به دیانت متوجه دین خواهد شد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۷.</ref> |