پرش به محتوا

مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰: خط ۲۰:
* افراط در مباحثه دروس و شیوع غیر طبیعی علم اصول در نظام علمی حوزه علمیه. از نظر مطهری زیاده‌روی در علم اصول هرچند هوشیاری طلبه را به دنبال دارد، باعث می‌شود که طلبه از واقع‌بینی اجتماعی دور شود و عنصری ذهنی بار آید.  
* افراط در مباحثه دروس و شیوع غیر طبیعی علم اصول در نظام علمی حوزه علمیه. از نظر مطهری زیاده‌روی در علم اصول هرچند هوشیاری طلبه را به دنبال دارد، باعث می‌شود که طلبه از واقع‌بینی اجتماعی دور شود و عنصری ذهنی بار آید.  
* هضم‌شدن همه رشته‌های مطالعاتی در حوزه علمیه در علم فقه.  
* هضم‌شدن همه رشته‌های مطالعاتی در حوزه علمیه در علم فقه.  
* نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجسته‌ترین مشکل سازمان روحانیت است.  
* نظام مالی ارتزاق روحانیت که از نظر مطهری این مشکل برجسته‌ترین مشکل سازمان روحانیت است؛ مشکلی که در رابطه با ارتزاق روحانیان از سهم امام(ع) ایجاد شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref>


معتقد است اگر افرادی زندگی خود را از راه دیگری تإمین و با این حال متصدی شوون روحانی باشند بسیار خوب است. او با پذیرش این نکته که بهره‌گیری از سهم امام که از طرف مردم اعطا می‌شود، موجب حریت و عدم وابستگی روحانیت شیعه به دولت شده است، در همین حال نظام مالی سهم امام باعث به وجود آمدن آفت «عوام زدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است». ۵۵ مطهری به شکل روشنی تلاش دارد بین موضع روحانیت ـ از محافظه کاری توإم با عدم تحرک فکری تا آزاداندیشی بی پروا و عمل گرایانه تر ـ و ممر ارتزاق روحانیت ارتباط مستقیمی برقرار سازد. دیدگاهی که بعضی دیگر از پژوهشگران نیز آن را با احتیاط پذیرفته‌اند و یکی از عوامل اساسی بی تحرکی تفکر علمای شیعه قلمداد نموده که به تبع آن، تمایل آنان را به در نیاویختن با هر مسإله ای که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند، ۵۶ تقویت کرده است. بر همین اساس «اصولی تر شدن تدریجی بعضی قسمت‌های تفکر شیعی از جنگ دوم جهانی به بعد لااقل تا حدودی باید از پدیده‌های دیگری که در جهت مخالف پدیده قبلی باشد نشإت گرفته باشد! یعنی پیدا شدن گروهی کوچک ولی بسیار با نفوذ از روشنفکران مذهبی که کمتر به این مهم نیازمند بوده‌اند، چرا که می‌توانسته‌اند زندگی خود را از طریق تدریس، وعظ، نوشتن و به چاپ رساندن آثار خود بگذرانند. به ویژه که سوادآموزی هم در این سال‌ها افزایش یافته و تعداد دانشآموزان و دانشجویان دینی بیشتر شده و رسانه‌های گروهی نیز به راه افتاده‌اند. این گروه از مذهبی‌ها و طرفداران وحدت دین و سیاست بدین سان می‌توانستند بعضی از اندیشه‌ها و آرای بی‌سابقه و غیر سنتی خود را با گروه وسیعی از مخاطبان که برای پیشینیانشان دسترس ناپذیر بودند، در میان بگذارند، بیآن که از پیامدها و واکنش‌های نامساعد محافل تاریک اندیش و بیگانه از مسائل پروایی به خود راه دهند». ۵۷ از دیدگاه مطهری آفت عوام زدگی «روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده))۵۸ به نحوی که ((ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدی که در روحانیت شیعه هست از همین‌جا است». ۵۹ او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوام زدگی مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته پیمان بسته است و حق را از باطل تمیز نمی‌دهد، عوام هر تازه ای را بدعت می‌خواند … و با هر نویی مخالفت می‌کند و طرفدار حفظ وضع موجود است. ۶۰ وی اضافه می‌کند که ما امروز می‌بینیم که عوام الناس به مسائلی جدی از نوع توزیع عادلانه ثروت و عدالت اجتماعی و تعلیمات عمومی و حاکمیت ملی و امثال اینها که پیوند ناگسستنی با اسلام دارد و اسلام است که عنوان کننده این حقایق و مدافع آنهاست به آن چشم نگاه می‌کنند که به یک هوس کودکانه نگاه می‌کنند. ۶۱ مطهری ضمن اظهار تإسف از این نوع نگرش معتقد است: روحانیت عوام زده ما چاره ای ندارد از این که هر وقت مسإله اجتماعی می‌خواهد عنوان کند به دنبال مسائل سطحی و غیراصولی برود و از مسائل اصولی صرف نظر کند، یا طوری درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تإسف علامت تإخر و منسوخیت اسلام به‌شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد … حکومت عوام منشإ رواج بی حد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بی نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و می‌کند. ۶۲ این دیدگاه‌ها فراتر از این که پرسش‌های مطرح را برای مطهری و امثال او در مورد سازمان روحانیت و نیز نقد آنچه در این خصوص وجود داشته و دارد، نشان می‌دهد، به میزان مشخصی بیان کننده اندیشه‌های نوگرایانه وی نیز است که ظاهرا در جو حوزه‌های علمیه آن دوره خریدار چندانی نداشته است. مطهری در پایان مقاله، ضمن تإکید بر ضرورت تإمین معاش روحانیت به ویژه از راهی غیر از سهم امام و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شوون حیات او تإثیر خواهد گذارد، ۶۳ راه اصلاح این اوضاع نابه سامان را سازمان دادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته و معتقد است در صورت حل شدن این مشکل، مسائل دیگر نیز حل خواهد شد. ۶۴ وی در این خصوص تصریح می‌دارد: مادامی که اصلاح اساسی صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاح طلب این است که زندگی خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمناً کمتر وقت آنها را بگیرد تإمین و از دسترنج خود زندگی کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و از یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات یک اصلاح اساسی را فراهم نمایند. روحانیان بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در این کشور به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده می‌شود را در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفته‌اند که روزبه روز بیدارتر می‌شود، انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسل‌های گذشته داشته‌اند … اگر روحانیت ما هرچه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قوای خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد، خطر بزرگی از ناحیه رجال اصلاح طلب بی علاقه به دیانت متوجهش خواهد شد. ۶۵ بدون تردید باید شجاعت مطهری را در بیان این واقعیت‌ها ستود، زیرا که جزمیت‌های موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره و نیز حوزه ها، به خودی خود مانع اساسی و بزرگی بود که کمتر کسی حاضر می‌شد نتایج بیان آنها را بپذیرد. حریمی که حوزه برای خود به وجود آورده بود اجازه نمی‌داد که حتی متفکران خود حوزه در مورد مسائل و مشکلات و نیازها و انتظارات موجود آزادانه فکر کنند و این صرفاً نسل جدید روحانیان حوزه بودند که عموماً با نسل جوان تحصیلکرده آشنا گردیدند و ضرورت شکستن این دیوار ضخیم را تشخیص داده و خودانتقادی را باب کردند و با پذیرش نتایج دیدگاه هایشان، اندیشه‌های نوینی را ارائه نمودند که بدون تردید در توسعه نگرش‌های سیاسی و اجتماعی شیعه در دو دهه چهل و پنجاه تإثیر و نقش به سزایی داشت.
== سهم امام(ع) و مشکلات ناشی از آن ==
مطهری معتقد است که اگر افرادی که متصدی شؤون روحانیت شده‌اند، زندگی مالی خود را از راه دیگری تأمین می‌کردند بسیار بهتر بود. مطهری معتقد است که بهره‌گیری از سهم امام(ع)، که از طرف مردم اعطا می‌شود، محاسنی دارد؛ از جمله اینکه موجب حریت و عدم وابستگی روحانیت شیعه به دولت‌ها شده است. اما معتقد است که نظام مالی سهم امام(ع) باعث به وجود آمدن آفت عوام‌زدگی روحانیت و در نتیجه عدم پیشرو بودن آنها شده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۵.</ref>
 
مطهری به شکل روشنی تلاش دارد بین موضع روحانیت ـ از محافظه کاری توإم با عدم تحرک فکری تا آزاداندیشی بی پروا و عمل گرایانه تر ـ و ممر ارتزاق روحانیت ارتباط مستقیمی برقرار سازد. دیدگاهی که بعضی دیگر از پژوهشگران نیز آن را با احتیاط پذیرفته‌اند و یکی از عوامل اساسی بی تحرکی تفکر علمای شیعه قلمداد نموده که به تبع آن، تمایل آنان را به در نیاویختن با هر مسإله ای که ممکن است آرامش و منافع عمومی را برهم بزند، ۵۶ تقویت کرده است. بر همین اساس «اصولی تر شدن تدریجی بعضی قسمت‌های تفکر شیعی از جنگ دوم جهانی به بعد لااقل تا حدودی باید از پدیده‌های دیگری که در جهت مخالف پدیده قبلی باشد نشإت گرفته باشد! یعنی پیدا شدن گروهی کوچک ولی بسیار با نفوذ از روشنفکران مذهبی که کمتر به این مهم نیازمند بوده‌اند، چرا که می‌توانسته‌اند زندگی خود را از طریق تدریس، وعظ، نوشتن و به چاپ رساندن آثار خود بگذرانند. به ویژه که سوادآموزی هم در این سال‌ها افزایش یافته و تعداد دانشآموزان و دانشجویان دینی بیشتر شده و رسانه‌های گروهی نیز به راه افتاده‌اند. این گروه از مذهبی‌ها و طرفداران وحدت دین و سیاست بدین سان می‌توانستند بعضی از اندیشه‌ها و آرای بی‌سابقه و غیر سنتی خود را با گروه وسیعی از مخاطبان که برای پیشینیانشان دسترس ناپذیر بودند، در میان بگذارند، بیآن که از پیامدها و واکنش‌های نامساعد محافل تاریک اندیش و بیگانه از مسائل پروایی به خود راه دهند». ۵۷ از دیدگاه مطهری آفت عوام زدگی «روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده))۵۸ به نحوی که ((ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدی که در روحانیت شیعه هست از همین‌جا است». ۵۹ او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوام زدگی مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت عوام این است که همیشه با گذشته و آنچه به آن خو گرفته پیمان بسته است و حق را از باطل تمیز نمی‌دهد، عوام هر تازه ای را بدعت می‌خواند … و با هر نویی مخالفت می‌کند و طرفدار حفظ وضع موجود است. ۶۰ وی اضافه می‌کند که ما امروز می‌بینیم که عوام الناس به مسائلی جدی از نوع توزیع عادلانه ثروت و عدالت اجتماعی و تعلیمات عمومی و حاکمیت ملی و امثال اینها که پیوند ناگسستنی با اسلام دارد و اسلام است که عنوان کننده این حقایق و مدافع آنهاست به آن چشم نگاه می‌کنند که به یک هوس کودکانه نگاه می‌کنند. ۶۱ مطهری ضمن اظهار تإسف از این نوع نگرش معتقد است: روحانیت عوام زده ما چاره ای ندارد از این که هر وقت مسإله اجتماعی می‌خواهد عنوان کند به دنبال مسائل سطحی و غیراصولی برود و از مسائل اصولی صرف نظر کند، یا طوری درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تإسف علامت تإخر و منسوخیت اسلام به‌شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد … حکومت عوام منشإ رواج بی حد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بی نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و می‌کند. ۶۲ این دیدگاه‌ها فراتر از این که پرسش‌های مطرح را برای مطهری و امثال او در مورد سازمان روحانیت و نیز نقد آنچه در این خصوص وجود داشته و دارد، نشان می‌دهد، به میزان مشخصی بیان کننده اندیشه‌های نوگرایانه وی نیز است که ظاهرا در جو حوزه‌های علمیه آن دوره خریدار چندانی نداشته است. مطهری در پایان مقاله، ضمن تإکید بر ضرورت تإمین معاش روحانیت به ویژه از راهی غیر از سهم امام و با پذیرش این نکته که اخلال در وضع معیشت هرکس بر همه شوون حیات او تإثیر خواهد گذارد، ۶۳ راه اصلاح این اوضاع نابه سامان را سازمان دادن به بودجه فعلی روحانیت دانسته و معتقد است در صورت حل شدن این مشکل، مسائل دیگر نیز حل خواهد شد. ۶۴ وی در این خصوص تصریح می‌دارد: مادامی که اصلاح اساسی صورت نگرفته، وظیفه افراد اصلاح طلب این است که زندگی خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمناً کمتر وقت آنها را بگیرد تإمین و از دسترنج خود زندگی کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و از یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات یک اصلاح اساسی را فراهم نمایند. روحانیان بزرگ ما باید به این نکته توجه کنند که بقا و دوام روحانیت و موجودیت اسلام در این کشور به این است که زعمای دین ابتکار اصلاحات عمیقی که امروز ضروری تشخیص داده می‌شود را در دست بگیرند. امروز آنها در مقابل ملتی نیمه بیدار قرار گرفته‌اند که روزبه روز بیدارتر می‌شود، انتظاراتی که نسل امروز از روحانیت و اسلام دارد غیر از انتظاراتی است که نسل‌های گذشته داشته‌اند … اگر روحانیت ما هرچه زودتر نجنبد و گریبان خود را از چنگال عوام خلاص و قوای خود را جمع و جور نکند و روشن بینانه گام برندارد، خطر بزرگی از ناحیه رجال اصلاح طلب بی علاقه به دیانت متوجهش خواهد شد. ۶۵ بدون تردید باید شجاعت مطهری را در بیان این واقعیت‌ها ستود، زیرا که جزمیت‌های موجود در سطوح مختلف روحانیت در آن دوره و نیز حوزه ها، به خودی خود مانع اساسی و بزرگی بود که کمتر کسی حاضر می‌شد نتایج بیان آنها را بپذیرد. حریمی که حوزه برای خود به وجود آورده بود اجازه نمی‌داد که حتی متفکران خود حوزه در مورد مسائل و مشکلات و نیازها و انتظارات موجود آزادانه فکر کنند و این صرفاً نسل جدید روحانیان حوزه بودند که عموماً با نسل جوان تحصیلکرده آشنا گردیدند و ضرورت شکستن این دیوار ضخیم را تشخیص داده و خودانتقادی را باب کردند و با پذیرش نتایج دیدگاه هایشان، اندیشه‌های نوینی را ارائه نمودند که بدون تردید در توسعه نگرش‌های سیاسی و اجتماعی شیعه در دو دهه چهل و پنجاه تإثیر و نقش به سزایی داشت.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش