پرش به محتوا

سهو النبی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
درباره سهو نبی در نماز یا این که روزی بر اثر غلبه خواب نماز صبح آن حضرت قضا شد، روایاتی آمده است؛<ref>کلینی، محمّد بن یعقوب، الفروع فی الکافی، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث ۱، صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، نشر جامعه مدرسین، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> و صدوق نیز درباره سهو نبی در نماز این روایت را آورده است: «ان الله تعالی انام رسوله عن صلاه الفجر و اسهاه فی صلاته فسلم فی رکعتین»؛<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، نشر پیشین، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> یعنی خداوند رسول خود را به خواب برد تا آفتاب طلوع کرد و نماز صبح او قضا شد، و نیز او را دچار سهو کرد تا در نمازی در رکعت دوم سلام بگوید. صدوق بر اساس این روایت معتقد بر نظریه «اسهاء» شده است و مرادش آن است که پیامبر به خودی خود دچار سهو و فراموشی نمی‌گردد، لیکن گاه خداوند او را دچار فراموشی می‌کند تا حکم سهو در نماز را عملاً به مردم تعلیم دهد. یا به جهت این که بشر بودن انبیا هر چه بیشتر برای مردم روشن گردد تا مبادا درباره آنها غلوّ کرده و برای آنان مقامی بالاتر از بندگی قائل شوند. به تعبیر دیگر: بین سهو پیامبر با سهو انسان‌های عادی تفاوت وجود دارد؛ زیرا سهو انبیا رحمانی است، بر خلاف سهو سایر مردم که شیطانی است.
درباره [[سهو نبی]] در نماز یا این که روزی بر اثر غلبه خواب نماز صبح آن حضرت قضا شد، روایاتی آمده است؛<ref>کلینی، محمّد بن یعقوب، الفروع فی الکافی، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث ۱، صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، نشر جامعه مدرسین، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> و صدوق نیز درباره سهو نبی در نماز این روایت را آورده است: «ان الله تعالی انام رسوله عن صلاه الفجر و اسهاه فی صلاته فسلم فی رکعتین»؛<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، نشر پیشین، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.</ref> یعنی خداوند رسول خود را به خواب برد تا آفتاب طلوع کرد و نماز صبح او قضا شد، و نیز او را دچار سهو کرد تا در نمازی در رکعت دوم سلام بگوید. صدوق بر اساس این روایت معتقد بر نظریه «اسهاء» شده است و مرادش آن است که پیامبر به خودی خود دچار سهو و فراموشی نمی‌گردد، لیکن گاه خداوند او را دچار فراموشی می‌کند تا حکم سهو در نماز را عملاً به مردم تعلیم دهد. یا به جهت این که بشر بودن انبیا هر چه بیشتر برای مردم روشن گردد تا مبادا درباره آنها غلوّ کرده و برای آنان مقامی بالاتر از بندگی قائل شوند. به تعبیر دیگر: بین سهو پیامبر با سهو انسان‌های عادی تفاوت وجود دارد.


گفتنی است که برخی دیگر درباره روایات سهو نبی در نماز دلالت بر آن دارد که پیامبر(ص) به‌طور عمدی اعمالی مانند سلام دادن در رکعت دوم نماز چهار رکعتی را مرتکب می‌گردید تا بدین وسیله، حکم سهو در نماز را به مردم تعلیم دهد.<ref>یوسفیان، حسن، پژوهشی درباره در عصمت معصومان، نشر پژوهشگاه اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۱ و ۲۵۲.</ref>
گفتنی است که برخی دیگر درباره روایات سهو نبی در نماز دلالت بر آن دارد که پیامبر(ص) به‌طور عمدی اعمالی مانند سلام دادن در رکعت دوم نماز چهار رکعتی را مرتکب می‌گردید تا بدین وسیله، حکم سهو در نماز را به مردم تعلیم دهد.<ref>یوسفیان، حسن، پژوهشی درباره در عصمت معصومان، نشر پژوهشگاه اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۵۱ و ۲۵۲.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۱:
۴. نکته دیگر آن است که گذشته از ضعف روایاتی که سهو نبی را نقل کرده‌اند از نظر متن نیز تناقضات بسیاری بین آنها وجود دارد. به عنوان مثال داستان سهو نبی یا سجده سهو بعد از نماز یا اینکه حضرت خشمگین شد، به صورت‌های بسیار مختلف در روایات آمده است؛ مثلاً در روایتی آمده: رسول خدا(ص) در نماز چهار رکعتی پس از به جا آوردن دو رکعت، سلام داد، افرادی که پشت سر حضرت بودند سؤال کردند: آیا درباره نماز حکم جدیدی وارد شده است؟ حضرت فرمود: منظورتان چه چیزی است؟ گفتند: نماز را دو رکعتی به جا آوردید. حضرت از شخصی به نام ذوالیدین پرسید: آیا چنین است؟ او گفت: آری؛ سپس پیامبر به نماز خود ادامه داده، چهار رکعتی را تکمیل کرد؛ و در نقل دیگر همین جریان بدین صورت مطرح شده که حضرت غضبناک شد و برخی از مردم از مسجد بیرون آمدند، عده‌ای از هیبت حضرت سخن نگفتند، بعد از گفت و گوهایی حضرت نماز را دوباره اقامه کرد و نقل‌های دیگری نیز برای این جریان آمده است. در مجموع معلوم می‌شود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسئله است و داستان به گونه‌ای نقل شده که هرگز با شأن پیامبر سازگار نیست.<ref>همان، ص۲۴۶ و ۲۴۷.</ref>
۴. نکته دیگر آن است که گذشته از ضعف روایاتی که سهو نبی را نقل کرده‌اند از نظر متن نیز تناقضات بسیاری بین آنها وجود دارد. به عنوان مثال داستان سهو نبی یا سجده سهو بعد از نماز یا اینکه حضرت خشمگین شد، به صورت‌های بسیار مختلف در روایات آمده است؛ مثلاً در روایتی آمده: رسول خدا(ص) در نماز چهار رکعتی پس از به جا آوردن دو رکعت، سلام داد، افرادی که پشت سر حضرت بودند سؤال کردند: آیا درباره نماز حکم جدیدی وارد شده است؟ حضرت فرمود: منظورتان چه چیزی است؟ گفتند: نماز را دو رکعتی به جا آوردید. حضرت از شخصی به نام ذوالیدین پرسید: آیا چنین است؟ او گفت: آری؛ سپس پیامبر به نماز خود ادامه داده، چهار رکعتی را تکمیل کرد؛ و در نقل دیگر همین جریان بدین صورت مطرح شده که حضرت غضبناک شد و برخی از مردم از مسجد بیرون آمدند، عده‌ای از هیبت حضرت سخن نگفتند، بعد از گفت و گوهایی حضرت نماز را دوباره اقامه کرد و نقل‌های دیگری نیز برای این جریان آمده است. در مجموع معلوم می‌شود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسئله است و داستان به گونه‌ای نقل شده که هرگز با شأن پیامبر سازگار نیست.<ref>همان، ص۲۴۶ و ۲۴۷.</ref>


۵. بعید نیست این گونه روایات که در کتب شیعه آمده از باب تقیّه گفته شده باشد؛ زیرا در کتاب‌های اهل سنّت، مسئله سهو نبی در نماز بسیار مطرح شده، و اهل سنّت عصمت را به آن نحو کامل و دقیق که شیعه معتقد است باور ندارند، لذا روایاتی در کتاب‌های آنها در این زمینه نقل شده است و بعید نیست که روایات کتاب‌های شیعه از باب تقیه باشد؛ چنان‌که شیخ طوسی می‌گوید: «آنچه که من بر اساس آن فتوا می‌دهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در نماز پیامبر را نفی می‌کند؛ امّا اخباری که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با نظریه اهل سنّت می‌باشند و لذا معلوم می‌شود که از روی تقیه صادر شده است.»<ref>طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، بیروت، نشر دار التعاریف للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق، ج۲، ص۳۵۱.</ref>
۵. بعید نیست این گونه روایات که در کتب شیعه آمده از باب تقیّه گفته شده باشد؛ زیرا در کتاب‌های اهل سنّت، مسئله سهو نبی در نماز بسیار مطرح شده، و اهل سنّت عصمت را به آن نحو کامل و دقیق که شیعه معتقد است باور ندارند؛ لذا روایاتی در کتاب‌های آنها در این زمینه نقل شده است و بعید نیست که روایات کتاب‌های شیعه از باب تقیه باشد؛ چنان‌که [[شیخ طوسی]] می‌گوید: «آنچه که من بر اساس آن فتوا می‌دهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در نماز پیامبر را نفی می‌کند؛ امّا اخباری که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با نظریه اهل‌سنت می‌باشند و لذا معلوم می‌شود که از روی تقیه صادر شده است.»<ref>طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، بیروت، نشر دار التعاریف للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق، ج۲، ص۳۵۱.</ref>


در نتیجه صدور چنین روایاتی مورد پذیرش عالمان شیعی، و کسانی که مانند صدوق اسهای نبی را پذیرفته‌اند با عصمت منافات ندارد زیرا القای چنین سهوی از جانب خدا بوده و این امر با عصمت نبی منافات ندارد.
در نتیجه صدور چنین روایاتی مورد پذیرش عالمان شیعی، و کسانی که مانند صدوق اسهای نبی را پذیرفته‌اند با عصمت منافات ندارد زیرا القای چنین سهوی از جانب خدا بوده و این امر با عصمت نبی منافات ندارد.
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵

ویرایش