پرش به محتوا

رویای امام حسین(ع) در شب عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{درگاه|اندازه=گوچک|امام حسین}}
{{درگاه|اندازه=گوچک|امام حسین}}
رؤیای امام حسین(ع) در شب عاشورا رؤیایی بود که خبر از رخدادهای آینده می‌داد.   
'''رؤیای امام حسین(ع) در شب عاشورا''' رؤیایی بود که خبر از رخدادهای آینده می‌داد؛ اخباری درباره شهادت [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]]، جایگاه او در [[قیامت]] و تأثیر خون او در تاریخ بشر.<ref>نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۴.</ref>  
 
گفته شده که در ساعت‌های آخر شب عاشورا خواب سبکی چشم امام حسین(ع) را فرا گرفت و چون بیدار شد خواب خود را برای یاران و خاندانش بازگو کرد.<ref>شیخ عباس قمی، عباس بن محمدرضا، نفس المهموم فی مصيبة سيدنا الحسين المظلوم و يليه نفثة المصدور فيما يتجدد به حزن العاشور، قم، المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۱ق، ص۲۱۱.</ref> در این رؤیا آنچه بنا بود به زودی در [[روز عاشورا]] واقع شود، برای امام حسین(ع) ترسیم گردید و او نیز این حقایق را به همان صورت برای یاران خود بیان کرد تا مسأله‌ای از آنان مخفی نماند. این حقایق عبارت بودند از: 
 
* شهادت امام حسین(ع) در فردای همان شب؛
* خصوصیات قاتل و مبتلابودن او ([[شمر بن ذی‌الجوشن]]) به مرض برص که به صورت سگ سیاه و سفید ترسیم شده بود؛
* مهمان‌شدن امام(ع) نزد [[رسول خدا(ص)]]؛
* استقبال فرشتگان از روح بزرگ‌ترین شهید راه حق؛
* <ref>نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۴.</ref>.ذخیره‌کردن خون امام حسین(ع) که باید همیشه در رگ‌های پیروانش جوشان بماند
{{نقل قول دوقلو تاشو
{{نقل قول دوقلو تاشو
| تیتر = رویای امام حسین(ع) در شب عاشورا
| تیتر = رویای امام حسین(ع) در شب عاشورا
| عنوان ستون راست = متن
| عنوان ستون راست = متن
| عنوان ستون چپ = ترجمه|اِنِّی رَاَیْتُ فی مَنامی کَأَنَّ کِلاباً قَدْ شَدَّتْ عَلَیَّ تَنْهَشُنِی وَ فِیها کَلْبٌ اَبْقَعُ رَاءْیْتُهُ اَشَدَّها وَ اظُنُّ اَنَّ الذَّي یَتَوَلّی قَتْلی رَجُلٌ اَبْرَصُ مِنْ هؤُلاءِ الْقَوْمِ. وَ اِنِّی رَأیْتُ رَسُولَ اللّه بَعْدَ ذلِکَ وَ مَعَهُ جَماعَۀٌ مِنْ اَصْحابِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اَنْتَ شَهیدُ هِذِهِ الاُمَّۀِ وَ قَدِ اسْتَبْشَرَبِکَ اهْلُ السَّماواتِ وَ اَهْلُ الصَّفیحِ الَاعلی وَ لیَکُنْ اِفْطارُكَ عِنْدِي اللَّیْلَۀَ عَجِّلْ وَ لا تُؤْخِّرْ فَهَذا مَلَکٌ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ لِیَأخُذَ دَمَکَ فی قارُورَةٍ خَضْراءَ فَهذا ما رَأْیتُ وَ قَدْ اَنِفَ الَامْرُ وَ اقْتَرَبَ الرَّحِیلُ مِنْ هذِهِ الدُّنْیا لا شَکَّ فیه.|من در خواب دیدم که چندین سگ شدیداً بر من حمله می‌کنند و شدیدترین آنها سگی بود به رنگ سیاه و سفید و این خواب نشانگر آن است از میان این افراد کسی که به مرض بَرَصْ مبتلاست قاتل من خواهد بود. و سپس رسول خدا(ص) را با گروهی از یارانش دیدم که به من گفت: تو شهید این امت هستی و ساکنان آسمان‌ها و عرش برین آمدن تو را به یکدیگر مژده و بشارت می‌دهند، تو امشب افطار را در نزد من خواهی بود. عجله کن و تأخیر روا مدار و اینک فرشته‌اي از آسمان فرود آمده است تا خون تو را در شیشه‌ای سبزرنگی جمع‌آوري کند. پس این خوابی بود که من دیدم و  اين خواب گوياى آن است كه پايان عمر نزديك شده و بانگ رحيل و كوچيدن از دنيا به صدا درآمده است كه در آن شكى نيست.
| عنوان ستون چپ = ترجمه|اِنِّی رَاَیْتُ فی مَنامی کَأَنَّ کِلاباً قَدْ شَدَّتْ عَلَیَّ تَنْهَشُنِی وَ فِیها کَلْبٌ اَبْقَعُ رَاءْیْتُهُ اَشَدَّها وَ اظُنُّ اَنَّ الذَّي یَتَوَلّی قَتْلی رَجُلٌ اَبْرَصُ مِنْ هؤُلاءِ الْقَوْمِ. وَ اِنِّی رَأیْتُ رَسُولَ اللّه بَعْدَ ذلِکَ وَ مَعَهُ جَماعَۀٌ مِنْ اَصْحابِهِ وَ هُوَ یَقُولُ اَنْتَ شَهیدُ هِذِهِ الاُمَّۀِ وَ قَدِ اسْتَبْشَرَبِکَ اهْلُ السَّماواتِ وَ اَهْلُ الصَّفیحِ الَاعلی وَ لیَکُنْ اِفْطارُكَ عِنْدِي اللَّیْلَۀَ عَجِّلْ وَ لا تُؤْخِّرْ فَهَذا مَلَکٌ قَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ لِیَأخُذَ دَمَکَ فی قارُورَةٍ خَضْراءَ فَهذا ما رَأْیتُ وَ قَدْ اَنِفَ الَامْرُ وَ اقْتَرَبَ الرَّحِیلُ مِنْ هذِهِ الدُّنْیا لا شَکَّ فیه.<ref> خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین علیه السلام، قم، انتشارات انوار الهدی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۳۵۶.</ref>|من در خواب دیدم که چندین سگ شدیداً بر من حمله می‌کنند و شدیدترین آنها سگی بود به رنگ سیاه و سفید و این خواب نشانگر آن است از میان این افراد کسی که به مرض بَرَصْ مبتلاست قاتل من خواهد بود. و سپس رسول خدا(ص) را با گروهی از یارانش دیدم که به من گفت: تو شهید این امت هستی و ساکنان آسمان‌ها و عرش برین آمدن تو را به یکدیگر مژده و بشارت می‌دهند، تو امشب افطار را در نزد من خواهی بود. عجله کن و تأخیر روا مدار و اینک فرشته‌اي از آسمان فرود آمده است تا خون تو را در شیشه‌ای سبزرنگی جمع‌آوري کند. پس این خوابی بود که من دیدم و  اين خواب گوياى آن است كه پايان عمر نزديك شده و بانگ رحيل و كوچيدن از دنيا به صدا درآمده است كه در آن شكى نيست.
}}
}}


trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش