trustworthy
۲٬۵۶۶
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام، ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
آیا روایت دستور امام صادق | آیا روایت دستور امام صادق(ع) به هارون مکی برای رفتن در تنور آتش، صحیح است؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
روایت رفتن هارون مکی به تنور آتشین به دستور امام صادق(ع) سند معتبری ندارد. | روایت رفتن هارون مکی به تنور آتشین به دستور امام صادق(ع) سند معتبری ندارد. | ||
هیچکدام از افراد مطرح در روایت ثقه نیستند. | |||
برخی براین باورند که اینگونه روایات ساختگی است تا علویان بر علیه حاکمان طاغوتی قیام نکنند. | برخی براین باورند که اینگونه روایات ساختگی است تا علویان بر علیه حاکمان طاغوتی قیام نکنند. | ||
== متن روایت == | == متن روایت == | ||
[[ابن شهرآشوب]] در [[کتاب مناقب آل ابیطالب]]آورده است که سهل بن حسن خراسانی به [[امام صادق(ع)]] گفت: ای فرزند رسول خدا! با اینکه بیش از صد هزار شیعه آماده نبرد دارید، چرا قیام نمیکنید؟ امام به خدمتکار دستور داد تنور را روشن کند و به مرد خراسانی گفت: داخل تنور شو! خراسانی با التماس گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا با آتش مسوزان. در این هنگام هارون مکی وارد شد، امام فرمود: برو داخل تنور بنشین. هارون مکی داخل تنور شد. امام به خراسانی گفت برو ببین در تنور چه خبر است. خراسانی دید هارون مکی چهار زانو در تنور نشسته است. بعد از این، هارون مکی از تنور خارج شد. | [[ابن شهرآشوب]] در [[کتاب مناقب آل ابیطالب]]آورده است که سهل بن حسن خراسانی به [[امام صادق(ع)]] گفت: ای فرزند رسول خدا! با اینکه بیش از صد هزار شیعه آماده نبرد دارید، چرا قیام نمیکنید؟ امام به خدمتکار خود دستور داد تنور را روشن کند و به مرد خراسانی گفت: داخل تنور شو! خراسانی با التماس گفت: ای فرزند رسول خدا! مرا با آتش مسوزان. در این هنگام هارون مکی وارد شد، امام فرمود: برو داخل تنور بنشین. هارون مکی داخل تنور شد. امام به خراسانی گفت: برو ببین در تنور چه خبر است. خراسانی دید هارون مکی چهار زانو در تنور نشسته است و آتش او را نمیسوزاند. بعد از این، هارون مکی از تنور خارج شد. | ||
امام پرسید: از اینها در خراسان چند نفر پیدا میشود؟ سهل خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست. | |||
امام | |||
امام صادق(ع) فرمود: | امام صادق(ع) فرمود: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== سند روایت == | == سند روایت == | ||
سند روایت چند ایراد اساسی دارد: | سند روایت چند ایراد اساسی دارد: | ||
* ابن شهر آشوب در این روایت میگوید: «حدیث کرد ابراهیم از ابی حمزه از مأمون رقی».<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۳۷.</ref>ابن شهر آشوب متولد ۴۴۸ قمری است<ref>مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب، قم، خیام، ۱۳۶۹ش، ج۸، ص۵۸.</ref> و نمیتواند با سه واسطه از زمان امام صادق(ع) روایت نقل کند. | * ابن شهر آشوب در این روایت میگوید: «حدیث کرد ابراهیم از ابی حمزه از مأمون رقی».<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، قم، نشر علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۳۷.</ref>ابن شهر آشوب متولد ۴۴۸ قمری است<ref>مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب، قم، خیام، ۱۳۶۹ش، ج۸، ص۵۸.</ref> و نمیتواند با سه واسطه از زمان امام صادق(ع) روایت نقل کند. | ||
* شخص ابرهیم معلوم نیست چه کسی بوده است. | * شخص ابرهیم معلوم نیست چه کسی بوده است. | ||
* نام مأمون رقی در کتب رجال اولیه نیامده است.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۳۴۱.</ref> | |||
مرحوم خوئی بعد از نقل این داستان، سند روایت را ضعیف و غیرقابل استناد دانسته است.<ref>خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیجا، بینا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۲۰، ص۲۶۱.</ref> | |||
شخصیتهای اصلی مطرح در این حدیث نیز به صراحت توثیق نشدهاند: سهل بن حسن خراسانی در کتابهای رجالشناسی نیامده است و برخی با استناد به همین روایت که سند معتبری ندارد، گفتهاند وی امامی مذهب بود.<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مؤلف، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۱۷۲.</ref> هارون مکی نیز توثیق نشده است و برخی گفتهاند این حدیث دلالت بر ایمان او دارد، اما روایت سند ندارد و قابل اعتماد نمیباشد.<ref>خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیجا، بینا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۲۰، ص۲۶۱.</ref> | |||
برخی بر این باورند که اینگونه روایات ساختگی است و انگیزه جعل کنندگان، بازداشتن علویان از قیام علیه حاکمان است.<ref>منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایه الفقیه، ج۱، ص۲۲۲.</ref> | برخی بر این باورند که اینگونه روایات ساختگی است و انگیزه جعل کنندگان، بازداشتن علویان از قیام علیه حاکمان است.<ref>منتظری، حسینعلی، دراسات فی ولایه الفقیه، ج۱، ص۲۲۲.</ref> |