پرش به محتوا

ضرورت خداشناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
متکلمان برای بحث از '''ضرورت خداشناسی''' به دو دلیل استناد کرده‌اند، توجه به احتمال [[عذاب اخروی]] در صورت راستگویی [[پیامبران]] (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمت‌هایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم). توجه انسان در تمام تاریخ بشر به خداوند، و تمایل نفسی او برای شناسایی مبدأ هستی، اهمیت شناخت خداوند را بالاتر برده است.
متکلمان برای بحث از '''ضرورت خداشناسی''' به دو دلیلِ توجه به احتمال [[عذاب اخروی]] در صورت راستگویی [[پیامبران]] (دفع ضرر احتمالی)، و وجوب شکر نعمت‌هایی که خدا به انسان عطا کرده که تنها در صورت شناخت او ممکن است (وجوب شکر منعم) استناد کرده‌اند. علاوه بر این توجه انسان در تمام تاریخ بشر به خداوند، و تمایل نفسی او برای شناسایی مبدأ هستی، اهمیت شناخت خداوند را بالاتر برده است.


== اهمیت خداشناسی ==
== اهمیت خداشناسی ==
خط ۱۳: خط ۱۳:


== ضرورت خداشناسی ==
== ضرورت خداشناسی ==
مرتبه‌ای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسان‌ها جای گرفته و با هستی آنها درآمیخته است. این شناخت فطری، تنها زمینه‌ای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد می‌کند. با این حال، [[متکلمان]] اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و خداشناسی اقامه کرده‌اند.<ref>در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی می‌دانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱–۱۱۳.</ref>
مرتبه‌ای از معرفت خداوند در نهاد انسان‌ها به صورت فطری جای گرفته است. این شناخت فطری، تنها زمینه‌ای برای رشد و تعالی معرفت به خدا را برای انسان ایجاد می‌کند. با این حال، [[متکلمان]] اسلامی به منظور تأکید بیشتر بر لزوم حرکت در راه خداشناسی، دلایلی بر ضرورت تأمل و خداشناسی اقامه کرده‌اند.<ref>در برخی از منابع کلامی، این بحث تحت عنوان عام «وجوب النظر» (ضرورت اندیشه ورزی) مطرح شده است. در نظر متکلمان امامیه و معتزله، این وجوب، وجوبی عقلی است و اشاعره وجوب آن را شرعی می‌دانند. نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۲۶۰ و ۲۶۱؛ السیوری، جمال الدین مقداد بن عبدالله (فاضل مقداد)، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۱۱۱–۱۱۳.</ref>


=== دفع ضرر محتمل ===
=== دفع ضرر محتمل ===
هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی اطلاع داشته باشد احتمالی در ذهن او شکل می‌گیرد که اگر پیامبران در دعوت خود صادق باشند این شخص به دلیل عمل نکردن به [[تکلیف|تکالیفی]] که پیامبران آورده‌اند، دچار عقاب و کیفر خواهد شد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد می‌شود. از سوی دیگر [[عقل]] و خرد حکم می‌کند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب ورزد، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد.
هر انسانی که از ظهور [[پیامبران]] الهی و دعوت آنان به خداپرستی اطلاع داشته باشد احتمالی در ذهن او شکل می‌گیرد که اگر پیامبران در دعوت خود صادق باشند این شخص به دلیل عمل نکردن به [[تکلیف|تکالیفی]] که پیامبران آورده‌اند، دچار عقاب و کیفر خواهد شد و از این ناحیه، خسارت و ضرری بزرگ بر او وارد می‌شود. از سوی دیگر [[عقل]] و خرد حکم می‌کند که انسان، حتی المقدور از مواجهه با ضرر یا کیفر اجتناب کند، حتی اگر صرفاً احتمال وجود آن را بدهد.


بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از [[دین]]، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم می‌شمارد، حکم می‌کند که انسان در مورد وجود [[خدا]] و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از عقاب الهی برهاند.
بنابراین، درباره هر انسانی این احتمال وجود دارد که به دلیل عدم پیروی از [[دین]]، دچار کیفر و عقاب گردد و از آنجا که عقل، جلوگیری از زیان ناشی از کفر را لازم می‌شمارد، حکم می‌کند که انسان در مورد وجود [[خدا]] و اوصاف او به تحقیق و تأمل بپردازد تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشت و دعوت پیامبران به راستی باشد، بتواند با پیروی از آنان خویش را از [[عزاب|عقاب الهی]] برهاند.


=== وجوب شکر منعم ===
=== وجوب شکر منعم ===
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش