automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== محتوا == | == محتوا == | ||
کتاب | کتاب شامل مقدمه ، پنج فصل و خاتمه است | ||
۱ـ حقیقت سلطنت نزد ادیان و عقلا. ۲ـ تحدید سلطنت در عصر غیبت. ۳ـ مشروطه و تحدید سلطنت. ۴ـ پاسخ به شبهات و مغالطات. ۵ـ صحت و مشروعیت مداخله نمایندگان مجلس و شرایط و وظایف آنان. | |||
البته ابتدا مقدمه مفصلی درباره ضرورت وجود حکومت، اقسام سلطنت، آزادی و آزادگی و مساوات بیان کرده و پس از مباحث فصول پنجگانه یک خاتمه در دو مقصد آورده؛ یکی قوای حافظ استبداد و دوم راههای علاج قوای استبداد. در فصل اوّل بیان میکند که حقیقت سلطنت امانت داری است و این سلطنت محدود است و باید محدود باشد. در فصل دوّم پس از بیان سه مقدمه وجوب نهی از منکر، نیابت فقها در عصر غیبت و لزوم تحدید غاصب، نتیجه میگیرد که در زمان غیبت باید سلطنت ظالمین را محدود کرده و آن را به مشروطه تبدیل کنیم. در فصل سوم با بیان مصادیقی از سیره و سنت پیامبر، نتیجه میگیرید که سلطنت (حکومت) اسلامی با مشورت عقلا تحقق مییابد و اگر چه اکنون حاکم معصوم و عادل را در دسترس نداریم ولی نظارت بیرونی (نمایندگان ملت) جایگزین عصمت و عدالت میشود. بنابر این باید قانون اساسی تدوین شود تا محدود کننده سلطنت شود. در فصل چهارم شبهاتی که در مورد آزادی، مساوات، قانون اساسی و مجلس شورای ملّی است، مطرح کرده و به آنها پاسخ میدهد و در فصل پنجم، مداخله نمایندگان مجلس را صحیح و مشروع دانسته و ضمن تبیین شرایط نمایندگان، وظایف اصلی آنها را ذکر میکند او توضیح میدهد نمایندگان، باید دخل و خرج مملکت را تطبیق دهند، احکام ثابت و متخیر را جدا کنند، فقط در احکام متخیّر مشورت کرده و حکم دهند و این احکام باید تابع مصالح و مقتضیات زمان باشد هم چنین قوای مملکت باید از هم تفکیک شود تا به استبداد منجر نشود. در خاتمه کتاب، ابتدا قوای استبداد را برمیشمرد که عبارتند از جهل مردم، استبداد یعنی، شاه پرستی، اختلاف بین مردم، آزار آزادی خواهان و طبیعی بودن زورگویی اقویا و استفاده از امکانات مملکت برای سر کوبی ملّت. سپس راههای علاج آن را در آگاهی دادن به ملّت، تهذیب نفس، شایسته سالاری، رواج امر به معروف و نهی از منکر و وحدت کلمه میداند. سپس یادآور میشود اگر استبداد معالجه شود، همه چیز درست میشود. | |||
== چاپ و شرح == | == چاپ و شرح == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۷: | ||
== تیتر == | == تیتر == | ||
مؤلف عالیقدر این کتاب، از بزرگترین مراجع اهل نظر در قرن اخیر بوده. شخصیت علمی او را همۀ فضلا و علما تصدیق مینمایند. در مقام علمی و دقت نظر این مرد بزرگ همین بس که امروز، جز چند نفری تمام مراجع بزرگ شیعه و فضلای کشور از افاضات علمی و رشحات فکری آن مرحوم استفاده کردهاند و به شاگردیش افتخار مینمایند. مرحوم آیتالله نائینی از تلاميذ مرحوم آیتالله حاج میرزا حسن شیرازی و مرحوم آقا سیدمحمد اصفهانی بوده و در محضر درس آیتالله خراسانی از جهت احترام و ادب حاضر میشده است. علاوه از قدرت فکری و نبوغی که در اصول و فقه داشته، در فلسفه و کلام و اجتماعيات صاحبنظر و در خط و ربط و ادبیات ادیب بوده.<ref>نائینی، محمد حسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة، مقدمه سید محمود طالقانی، به نقل از سایت [https://taleghani.org/doc/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%aa%d9%86%d8%a8%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%88-%d8%aa%d9%86%d8%b2%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d9%85%d9%84%d9%87/ طالقانی و زمانه ما].</ref> | مؤلف عالیقدر این کتاب، از بزرگترین مراجع اهل نظر در قرن اخیر بوده. شخصیت علمی او را همۀ فضلا و علما تصدیق مینمایند. در مقام علمی و دقت نظر این مرد بزرگ همین بس که امروز، جز چند نفری تمام مراجع بزرگ شیعه و فضلای کشور از افاضات علمی و رشحات فکری آن مرحوم استفاده کردهاند و به شاگردیش افتخار مینمایند. مرحوم آیتالله نائینی از تلاميذ مرحوم آیتالله حاج میرزا حسن شیرازی و مرحوم آقا سیدمحمد اصفهانی بوده و در محضر درس آیتالله خراسانی از جهت احترام و ادب حاضر میشده است. علاوه از قدرت فکری و نبوغی که در اصول و فقه داشته، در فلسفه و کلام و اجتماعيات صاحبنظر و در خط و ربط و ادبیات ادیب بوده.<ref>نائینی، محمد حسین، تنبیه الامة و تنزیه الملة، مقدمه سید محمود طالقانی، به نقل از سایت [https://taleghani.org/doc/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%aa%d9%86%d8%a8%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%88-%d8%aa%d9%86%d8%b2%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d9%85%d9%84%d9%87/ طالقانی و زمانه ما].</ref> | ||
نائینی از شاگردان مبرِّز میرزاحسن شیرازی (متوفی 1312)، آقاسیدمحمد فشارکی اصفهانی (متوفی 1316) و آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (متوفی 1328)، و مجتهدی توانا و آگاه به مسائل زمان خود بود.<ref>جمشیدی، محمدحسین، «تنبیه الامة و تنزیه الملة»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۸، ذیل مدخل.</ref> | |||
هدف اصلی کتاب ، نفی استبداد و اقامة دلیل بر درستی حکومت مشروطه ، بر اساس مکتب تشیع ، و پاسخ به اشکالات و شبهات مخالفان مشروطه است . نویسنده در سراسر کتاب ، با دیدگاهی که اسلام را توجیه کنندة استبداد و حاکمیت استبدادی می داند، بشدت مخالفت می کند. به عقیدة او منکران و مخالفان آزادی ، مساوات ، شورا و قانون از قوای استبدادند، از این میان بویژه افرادی را که در زی روحانیت اند و از جهل مردم به سود خویش سوء استفاده می کنند، «شعبة استبداد دینی » در کنار «شعبة استبداد سیاسی » می داند (ص 56 ـ 58، 95، 142ـ 145، و جاهای دیگر). به عقیدة مؤلف ، استبداد دینی و قوای نفرین شدة آن ، از تمام جنبه های استبداد، برای جامعه خطرناکتر و مقابله با آن نیز مشکلتر و «در حدود امتناع است »<ref>جمشیدی، محمدحسین، «تنبیه الامة و تنزیه الملة»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۸، ذیل مدخل.</ref> | |||
رسالة تنبیه الامّة و تنزیه الملّة اولین بار در 1327 در بغداد و یک سال بعد در تهران چاپ شد.<ref>جمشیدی، محمدحسین، «تنبیه الامة و تنزیه الملة»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۸، ذیل مدخل.</ref> | |||
این کتاب ، مستقیماً از طبایع الاستبداد عبدالرحمان کواکبی * تأثیر پذیرفته است .<ref>جمشیدی، محمدحسین، «تنبیه الامة و تنزیه الملة»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۸، ذیل مدخل.</ref> | |||
== تیتر دو == | |||
اصول کلی نظریة سیاسی مندرج در این کتاب چنین است : 1) بنیان حکومت مشروطیت ، یعنی حریت و مساوات آحاد ملت با سلطان ( رجوع کنید به ص 49ـ51، 60) از کتاب خدا، سنّت و سیرة پیامبراکرم و سایر پیشوایان معصوم ، بویژه سخنان حضرت علی علیه السلام گرفته شده است و به همین دلیل چنین حکومتی از ضروریات دین اسلام محسوب می گردد. غربیان با استفاده از این اصول پیشرفت کردند و مسلمانان با غفلت از آنها به قهقرا رفتند.. ظلم و استبداد مانند زندقه و الحاد مخالف با ضروریات دین اسلام است (ص 37ـ 38) و بر همین اساس طرح نظریة مشروطیت ، احیای مقتضیات دین حنیف اسلام و تلاش برای برپاداشتن سیاست اسلامی است .<ref>جمشیدی، محمدحسین، «تنبیه الامة و تنزیه الملة»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳، ج۸، ذیل مدخل.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |