|
|
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}}برخی از آثار ابن عربی را معرفی کنید.{{پایان سوال}} |
| ابن عربی را بهطور کامل معرفی کنید. | | {{پاسخ}}ابن عربی از پرکارترین و پرتألیفترین نویسندگان اسلامی برشمرده شده است.<ref>شرف (خراسانی)، شرفالدین، «ابن عربی، ابو عبدالله»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ذیل واژه.</ref> [[ابنعربی]] در اجازهای که در ۶۳۲ق به الملک المظفر ایوبی داده، از ۲۹۰ نوشته خود نام برده است.<ref>شرف (خراسانی)، «ابن عربی، ابو عبدالله».</ref> برخی محققان قریب به ۱۵۹۰ اثر برای ابن عربی برشمردهاند.<ref>یحیی، عثمان، مؤلفات ابن عربی تاریخها و تصنیفها، تحقیق احمد محمد الطیب، قاهرة: الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۲۰۰۱م، ص۶.</ref> برخی از این آثار به ابن عربی منسوب شده و برخی از این آنها اسامی مشترک برای یک اثر هستند.<ref>یحیی، مؤلفات ابن عربی تاریخها و تصنیفها، ص۶.</ref> |
| {{پایان سوال}} | | {{ستون|۳}} |
| {{پاسخ}} | | *[[فصوص الحکم]] |
| تلاش میشود در کوتاهترین عبارات، ابعاد مختلف شخصیت ابن عربی، اندکی روشن گردد.
| | *[[الفتوحات المکیة]] |
| | | *کتاب الالف و هو کتاب الاَحدیّة |
| == نام و تولد ==
| | *الاحادیث القدسیة |
| محییالدین، ابوعبدالله محمد بن علی بن محمد بن عربی حاتم طائی (از تبار حاتم طائی) اندلسی، عارف مشهور که توسط پیروانش به «شیخالاکبر» ملقب شده است و در اسپانیا وی را «ابن سُراقه» نیز خواندهاند. ولی در شرق معمولاً او را ابن عربی میگویند.<ref>حلبی، علیاصغر، مبانی عرفان و احوال عارفان، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۷۷، ص۵۱۵.</ref>
| | *کتاب الامر المحکم المربوط فیما یلزم اهل طریق الله من الشروط |
| | | *کتاب الازل |
| ابن عربی، در ماه رمضان سال ۵۶۰ هـ ق، در مُرسید، به دنیا آمد.<ref>صفوی، صلاحالدین، الوافی بالوفیات، تصحیح هلموت ریتر، چاپ دوم، ج۴، ص۱۷۳.</ref> وی در کودکی، همراه پدرش به اشبلیه میرود و تحصیلات خود را آغاز میکند، در جوانی خوابی دید که زندگی او را تغییر داد. وی سالهای نخستین زندگی خود را دوران جاهلیت نامیده است. او ده سال در شهرهای اسپانیا و مغرب گذرانید و از استادان مختلف آن نقاط بهره گرفت. در سال ۵۰۹ هـ ق به تونس و سال بعد به قاس رفت و کتاب الاسراء را در سال ۵۹۴ هـ ق، در آن شهر نوشت. در ۵۹۵ هـ ق، در قرطبه، در تشییع جنازه ابن رشد شرکت کرد و سپس به المریّه رفت و در ۵۹۸ هـ ق به تونس بازگشت و از راه قاهره و بیتالمقدس به زیارت حج رفت، و از دیدن کعبه که برای او نقطه تماس بین غیب و شهود بود، به هیجان آمد و دو سال در مکه ماند و چند کتاب نوشت و اثر معروف خود فتوحات مکّیه را آغاز کرد، و اشعاری سرود که در دیوانی به نام ترجمان الاشراق، گردآوری شده است.
| | *کتاب انشاء الدوائر |
| | | *کتاب الاسفار عن نتائج الاسفار |
| در سال ۶۰۰ هـ ق، با گروهی از زوّار، از راه بغداد و موصل، به ملطّیه رفت و در سال ۶۰۱ هـ ق، به آنجا رسید و مورد تکریم و احترام کیخسرو اول، پادشاه قونیه، قرار گرفت؛ باز به مسافرت پرداخت و در ۶۰۹ هـ ق، به قونیه بازگشت و از حلب دیدن کرد و بعد به سیواس رفت و در ملطیّه اقامت گزید و در آنجا پسرش ـ سعدالدین (۶۱۸ هـ ق) به دنیا آمد. سپس آناتولی را به قصد سکونت در دمشق ترک گفت. او در این شهر، مورد انتقاد پیشوایان دین قرار گرفت، اما در میان قضات و اعضای خاندان ایوبی، حامیانی به دست آورد، و در نتیجه خوابی که در ۶۲۷ هـ ق دید، بزرگترین اثر خود، یعنی فصوصالحکم را تألیف کرد.
| | *تاج الرسائل و منهاج الوسائل |
| | | *التجلیات الالهیة |
| اینکه گفتهاند: در پایان عمر خواندن آثارش را منع کرده، درست نیست.<ref>آتش، احمد، عقاید ابن عربی، دانشنامه ایران و اسلام، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۵۶، ص۷۱۹.</ref> زیرا بیست روز پیش از مرگش، کتاب الاسفار خود را استماع کرد و پسندید و مریدش، صدرالدین قونوی که در روزهای آخر عمر استادش با او بود، همواره آثار او را تدریس و تفسیر میکرد.
| | *تحفة السالکین |
| | | *تحفة السَفَرَة الی حضرة البَرَرَة |
| سرانجام ابن عربی در ۲۸ ربیعالثانی سال ۶۳۸ هـ ق در خانه قاضی محییالدین بن زکی درگذشت، و در مقبره آن خانواده، در دامنه کوه قاسیون، به خاک سپرده شد.<ref>سجادی، سیدضیاءالدین، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، تهران، انتشارات سمت، چاپ دوم، ۱۳۷۲، ص۱۳۸.</ref>
| | *التدبیرات الالهیة فی اصلاح المملکة الانسانیة |
| | | *ترجمان الاَشْواق |
| == آثار ==
| | *تفسیر القرآن |
| ابن عربی از پراثرترین مؤلفان مسلمان است که حتی پرکارترین نویسندگان عالم اسلام مثل ابنسینا و غزالی، به پای وی نمیرسند. موضوع اصلی رسالات وی تصوف و عرفان و حالات و واردات و تجارب قلبی اوست؛ ولی در عین حال تمامی علوم دینی اعم از حدیث، تفسیر، سیره، فقه و همچنین علومی از قبیل کیمیا و جفر و نجوم و حساب جمل و همچنین شعر را در برمیگیرد. ابن عربی خود در نامهای که در ۶۳۲ ق از دمشق، به کیکاوس اول نوشته است، حدود ۲۴۰ اثر از آثار خویش را ذکر میکند و در جای دیگری عنوان ۲۵۱ اثر را از خود ذکر میکند.
| | *تنزل الاملاک من عالم الارواح الی عالم الافلاک یا لطائف الاسرار |
| | | *التنزلات اللیلة فی احکام الالهیة |
| مشهورترین آثار وی که همواره مورد توجه بوده است، دو کتاب الفتوحات المکیه و فصوصالحکم میباشد. کتاب فتوحات دارای ۵۰ باب است و شکل دائرهالمعارفی را دارد که مشتمل بر اصول عرفان و تصوف و همچنین سایر علوم دینی، با تفسیر عرفانی و تجارب باطنی محییالدین است. کتاب فصوصالحکم نیز مورد توجه قرار گرفت و همواره به عنوان کتاب درسی تدریس میشده است؛ لذا شروح و تعلیقات بسیاری بر آن نوشتهاند که مشهورترین این شروح عبارتند از؛ شرح مؤید الدین جندی، شرح عبدالرزاق کاشانی، شرح داود قیصری، شرح عبدالرحمن جامی، شرح عبدالغنی نابلسی، شرح رکنالدین شیرازی و شرح سید حیدر آملی.
| | *التنزلات الموصلیة فی اسرار الطهارات و الصلوات و الایام الاصلیة |
| | | *تهذیب الاخلاق |
| == ابن عربی در عالم تشیع ==
| | *توجهات الحروف |
| همراه با اشاعه افکار ابن عربی در عامل تسنن، در عالم تشیع نیز افکار و آثار او رواج یافت. برخی از علمای شیعه مثل حاج میرزا حسین نوری، افکار او را نپسندیدند و او را سنّی متعصب خواندند. اما غالباً او را از محبین اهلبیت و شیعه خالص دانستهاند، همانطور که شیخ بهائی در اربعین میگوید: چون در محیطی سکونت داشته که سالها تحت تسلط بنیامیه و مرکز خلافت آنها بوده، مجبور به تقیه شده است. علمای موافق هر یک به نحوی در تأیید او سخن گفتهاند. سیدحیدر آملی با وجود انتقاد از وی در خصوص مسئله ولایت، با عناوین و القابی همچون «الشیخ المکمل» و «الشیخ الاعظم» از او نام برده و از مشایخ معتبر صوفیه میشمارد و در تقریر و ترویج افکارش، کتب جامعالاسرار و منبعالانوار و رساله نقد النقود فی معرفه الوجود و شرحی به نام نصالنصوص را بر کتاب فصوصالحکم نوشته است. شاه نعمه الله ولی کرمانی، که خود از اولیای بزرگ تصوف است و علناً اظهار تشیع میکرده، به تعظیم و تکریم او پرداخته است. ابن ابی جمهور احسائی، عالم شیعی در کتاب مجلسی با عنوان شیخ اعظم، از ابن عربی یاد کرده و به نقل اقوال و عباراتش پرداخته و آنها را ترویج میکند. قاضی نورالله شوشتری، در مجالس المؤمنین به تفصیل، اثبات تشیع وی کرده و از او در مقابل اعتراضات شیخ علاءالدوله سمنانی دفاع میکند. صاحب روضات الجنات نیز پس از انتقاداتی از ابن عربی، به اثبات تشیع او میپردازد. البته غالب مخالفان عرفان، با ابن عربی و مسلک او مخالف هستند. ابن عربی از آنان به علماء رسمی یاد میکند. یکی از کسانی که در عالم تشیع بیش از همه به تمجید و تحسین ابن عربی پرداخته و آثارش متأثر از افکار اوست، ملاصدرا میباشد.<ref>دائرهالمعارف تشیع، تهران، ۱۳۸۰، ج۱، ص۳۴۷، ذیل واژه ابن عربی.</ref>
| | *کتاب الحُجُب |
| | | *الحکم الحاتمیة یا الکلمات الحکمیة و المصطلاحات الجاریة علی السنة الصوفیة |
| == عقاید و افکار ==
| | *کتاب حوض الحیاة |
| ابن عربی را میتوان بنیانگذار نظام عرفان فلسفی یا فلسفه عرفانی، در تاریخ اسلام بهشمار آورد. ابن عربی بی آنکه شناخت عقلی و نظری را منکر شود، اصالت شناخت را به کشف و شهود منحصر میکند. وی دانش را سه دسته میکند. الف: آگاهی عقل که ضرورتاً یا با دلیل حاصل میشود. ب: دانش احوال که جز با ذوق، راهی بدان نیست؛ مانند شیرینی عسل. ج: دانش اسرار که فراسوی عقل است و از راه دمیدن روحالقدس در دل و ذهن انسان، دست میدهد و ویژه پیامبران و اولیاء است.
| | *کتاب الغناء فی المشاهدة |
| | | *دیوان الشیخ الاکبر یا الدیوان الکبیر |
| البته وی از کسانی که از آنها به «علمای رسوم» نام میبرد، مذمت مینماید و آنها را برای اهلالله، مانند فرعونان برای پیامبران، بهشمار میآورد. ابن عربی شناخت واقعی را، شناخت ذات اشیاء میداند و از نظر وی، تنها خداست که ذات اشیاء را میشناسد؛ از اینرو شناخت هر کس دیگری جز او، تقلیدی است؛ زیرا شیئ را به وسیله امری زائد بر ذات میشناسند؛ پس بر خردمند است که اگر بخواهد خدا را بشناسد، از خود وی تقلید کند؛ یعنی از طریق کتابهای آسمانیش، و در پرتو طاعات سعی کند تا همه امور را به یاری خدا بشناسد.<ref>دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۷۰، ذیل مدخل ابن عربی، ص۲۳۳.</ref>
| | *کتاب الذخائر و الاعلاق فی شرح ترجمان الاشواق |
| {{پایان پاسخ}}
| | *رحمة من الرحمان فی تفسیر و اشارات القرآن |
| | | *رد معانی الایات المتشابهات الی معانی الایات المحکمات |
| == مطالعه بیشتر ==
| | *رسائل |
| # مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، سیدضیاءالدین سجادی.
| | *رسالة فی معرفة النفس و الروح |
| # دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، جلد چهارم، ذیل مدخل ابن عربی.
| | *الرسالة الوجودیة فی معنی قوله صلیاللهعلیهوسلم من عرف نفسه فقد عرف ربه |
| ۳. محییالدین عربی، محسن جهانگیری، ۱۳۶۷، دانشگاه تهران.
| | *روح القدس فی محاسبة النفس |
| {{پایان مطالعه بیشتر}} | | *المبادی و الغایات فیما تنضمنه الحروف المعجم من العجائب و الایات |
| | | *شجرة الکَون |
| | *شرح شطرنج العارفین و انیس الخائفین و سیَر العاکفین |
| | *کتاب شَقُّ الجَیب فی اسرار حروف علم الغیب |
| | *الصلاة الفیضیة |
| | *کتاب الکتب |
| | *[[عنقاء مغرب فی معرفة ختم الاولیاء و شمس المغرب]] |
| | *الفوز الاسْنی بمناجاة اللّه باسمائه الحسنی |
| | *القرعة الطیور |
| | *القرعة المبارکة المیمونة و الدرة الثمینة المَصونة |
| | *کشف الغِطاء عن حقائق التوحید |
| | *کتاب کُنه ما لابد للمرید منه |
| | *المبادی و الغایات فیما تتضمنه حروف المعجم من العجائب و الآیات. |
| | *مُحاضرة الابرار و مُسامِرة الاخیار |
| | *مشکاة الانوار فی ما رُوی عن الله من الاخبار |
| | *مفتاح الغیوب |
| | *کتاب اصطلاح الصوفیه |
| | *کتاب الاعلام باشارات اهل الالهام |
| | *رسالة الانتصار |
| | *رسالة الانوار فیما یمنح صاحب الخلوة من الاسرار |
| | *التجلیات |
| | *کتاب التراجم |
| | *کتاب الجلالة و هو کلمة الله |
| | *کتاب الجلال و الجمال |
| | *کتاب حلیة الابدال |
| | *کتاب الشأن |
| | *کتاب الشاهد |
| | *کتاب القربة |
| | *رسالة القسم الالهی |
| | *کتاب المسائل |
| | *کتاب منزل القطب و مقامه و حاله |
| | *کتاب المیم و الواو و النون |
| | *کتاب الوصایا |
| | *کتاب الوصیة |
| | *کتاب اولیاء |
| | {{پایان}} |
| == منابع == | | == منابع == |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
خط ۴۹: |
خط ۸۲: |
| | شناسه = | | | شناسه = |
| | تیترها = | | | تیترها = |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت =ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت =ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
| | |
| | [[رده:عرفان و تصوف]] |