automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۹۰
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
حضرت یحیی(ع) فرزند حضرت زکریا(ع) است، او پسر خاله حضرت عیسی(ع) نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی ششماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری میکرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.<ref>عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء، اسلام، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.</ref> | حضرت یحیی(ع) فرزند [[حضرت زکریا(ع)]] است، او پسر خاله [[حضرت عیسی(ع)]] نیز بود؛ بنابر نقل برخی از مورخین، یحیی ششماهه از مادر متولد شد. درباره داستان تولد یحیی آمده است که وقتی حضرت زکریا فاقد فرزند بود و دوران پیری خود را سپری میکرد از خداوند اولادی خواست و خداوند به ولادت یحیی او را بشارت داد.<ref>عمادزاده، حسین، تاریخ انبیاء، اسلام، ۱۳۷۴، ص۷۱۶–۷۱۹.</ref> | ||
یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا میدانند.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.</ref> | یحیی همان یوحنای معمِّد در سنت مسیحی است. بعضی از محققان یحیی را صورت محرّف یوحنا میدانند.<ref>خرمشاهی، قوام الدین، «یحیی»، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، ج۲، ص۲۳۶۸ و ۲۳۶۹.</ref> | ||
=== جایگاه === | === جایگاه === | ||
در نزد مسیحیان یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبانهای اروپایی «ژان» یا «جان» مینامند.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.</ref> حضرت یحیی(ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کنندهٔ مسیح(ع) است اما تناقضاتی در این دو مسئله در اناجیل اربعه مشاهده میشود. سه مسئله مهم در تصدیق حضرت عیسی(ع) توسط یحیی(ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی(ع)، مسیح(ع) را پسر خدا مینامد. دوم آنکه ایشان را برهٔ خدا مینامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی میشود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) میفرستد که گویا او را نمیشناخته است. حضرت یحیی(ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظههای ایشان در اناجیل مشاهده میشود.<ref>لطیفی امامی، مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد، قزوین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.</ref> | در نزد [[مسیحیان]] یحیی پسرخاله عیسی و تعمیددهنده او است. وی عیسی را تعمیم داد و چون عیسی اظهار نبوت کرد به وی ایمان آورد. یحیی را در زبانهای اروپایی «ژان» یا «جان» مینامند.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۳.</ref> حضرت یحیی(ع) در انجیل پیامبر خدا نامیده شده که تصدیق کنندهٔ مسیح(ع) است اما تناقضاتی در این دو مسئله در اناجیل اربعه مشاهده میشود. سه مسئله مهم در تصدیق حضرت عیسی(ع) توسط یحیی(ع) در اناجیل وجود دارد؛ اول آنکه حضرت یحیی(ع)، مسیح(ع) را پسر خدا مینامد. دوم آنکه ایشان را برهٔ خدا مینامد که برای آمرزش گناهان مردم قربانی میشود و سوم آنکه شاگردانش را برای تحقیق درباره مسیح(ع) میفرستد که گویا او را نمیشناخته است. حضرت یحیی(ع) در اناجیل به تعمید دهنده شهرت یافته و انجام عسل تعمید مردم به او نسبت داده شده است. شخصیت یحیی بارها توسط مسیح(ع) ستوده شده و اشاراتی به زهد و پارسایی او و موعظههای ایشان در اناجیل مشاهده میشود.<ref>لطیفی امامی، مریم، بررسی زندگی و شخصیت حضرت زکریا و یحیی(ع) در قرآن و کتاب مقدس، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد، قزوین، دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۰.</ref> | ||
احوال یحیی در اقوال [[صوفیه]] نمونهای از کمال زهد و تقشف (سختگذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. [[ابن عربی]] میگوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.</ref> | احوال یحیی در اقوال [[صوفیه]] نمونهای از کمال زهد و تقشف (سختگذرانی) و نشانه استغراق در خوف و حزن در سلوک الی الله عنوان شده است. [[ابن عربی]] میگوید چون یحیی به انقباض و خوف و خشیت موصوف بود و به حزن و بکا و رهبت معروف، از این رو یحیی مظهر صفات جلال حق است.<ref>رهبریان، محمدرضا، «یحیی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرپرست علمی: سید سلمان صفوی، قم، سلمان آزاده، ۱۳۹۶، ص۱۱۸۴.</ref> | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
در بین انبیا معروف است که حضرت یحیی(ع) خیلی زود تحت تأثیر موعظه قرار میگرفت و تأثر و انقلاب شدیدی در او پدید میآمد. تا آنجا که هرگاه حضرت زکریا میخواست بنیاسرائیل را موعظه کند، به جانب چپ و راست نگاه میکرد و اگر حضرت یحیی حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمیبرد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۲۲.</ref> | در بین انبیا معروف است که حضرت یحیی(ع) خیلی زود تحت تأثیر موعظه قرار میگرفت و تأثر و انقلاب شدیدی در او پدید میآمد. تا آنجا که هرگاه حضرت زکریا میخواست بنیاسرائیل را موعظه کند، به جانب چپ و راست نگاه میکرد و اگر حضرت یحیی حاضر بود، نام بهشت و جهنم را نمیبرد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، پندهای الاهی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۹۱، ص۲۲.</ref> | ||
صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.<ref>حیدری سودجانی، اللهیار، بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی(ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.</ref> علامه طباطبایی گفته است شاید «صابئین موحد» پیروان یحیی باشند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۱.</ref> | صابئین مندایی که نامشان سه بار در قرآن ذکر شده است همان پیروان حضرت یحیی هستند که غسل تعمید یکی از آداب و رسوم اصلی آنهاست.<ref>حیدری سودجانی، اللهیار، بررسی تطبیقی داستان حضرت یحیی(ع) و پیروانش در قرآن، روایات و عهد جدید، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲.</ref> [[علامه طباطبایی]] گفته است شاید «صابئین موحد» پیروان یحیی باشند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۱.</ref> | ||
== یحیی در قرآن == | == یحیی در قرآن == | ||
در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.<ref>سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.</ref> خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.<ref>سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.</ref> زکریا شوهرخاله حضرت مریم است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید،<ref>سوره آل عمران آیه ۳۷.</ref> حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.</ref> | در قرآن آمده است که حضرت زکریا(ع) در پیری از خداوند خواست فرزندی پاک و پاکیزه به او عطا کند.<ref>سوره آل عمران آیات ۳۸ و ۳۹. سوره مریم آیات ۳ تا ۶.</ref> خداوند دعای او را مستجاب نمود و خود نام یحیی را بر این فرزند گذاشت.<ref>سوره مریم آیه ۷. سوره آل عمران آیه ۳۹. سوره انبیاء آیات ۸۹ و ۹۰.</ref> زکریا شوهرخاله [[حضرت مریم(س)]] است و گفته شده چون کرامات حضرت مریم را دید،<ref>سوره آل عمران آیه ۳۷.</ref> حس امیدواری در او برانگیخته شد و از خداوند درخواست کرد فرزندی به او بدهد.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۵۴.</ref> | ||
=== اوصاف و القاب === | === اوصاف و القاب === | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: {{قرآن|وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا|ترجمه=و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} حکم در این آیه به فهم و عقل و نیز به حکمت و به معرفت آداب خدمت و همچنین به فراست صادق و نیز به نبوت تفسیر شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آیات قرآن که کلمه حکم در آنها آمده استفاده میشود که حکم غیر از نبوت است و تفسیر آن به نبوت تفسیر صحیحی نیست، و همچنین تفسیرش به معرفت آداب خدمت یا فراست صادق یا عقل هیچیک درست نیست زیرا از لفظ آیه و همچنین از جهت معنا چیزی که دلالت بر یکی از آنها بکند وجود ندارد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> مراد به حکم همان علم به معارف حقیقی الهی و کشف حقایقی که در پرده غیب است، و از نظر عادی پنهان است میباشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> | در قرآن آمده است به یحیی در دوران کودکی «حکم» عطا شده است: {{قرآن|وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا|ترجمه=و در کودکی به او دانایی عطا کردیم.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} حکم در این آیه به فهم و عقل و نیز به حکمت و به معرفت آداب خدمت و همچنین به فراست صادق و نیز به نبوت تفسیر شده است. علامه طباطبایی معتقد است از آیات قرآن که کلمه حکم در آنها آمده استفاده میشود که حکم غیر از نبوت است و تفسیر آن به نبوت تفسیر صحیحی نیست، و همچنین تفسیرش به معرفت آداب خدمت یا فراست صادق یا عقل هیچیک درست نیست زیرا از لفظ آیه و همچنین از جهت معنا چیزی که دلالت بر یکی از آنها بکند وجود ندارد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> مراد به حکم همان علم به معارف حقیقی الهی و کشف حقایقی که در پرده غیب است، و از نظر عادی پنهان است میباشد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ج۱۴، ص۲۳.</ref> | ||
برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احکام دین،<ref>کاشانی، فتحالله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بیتا، ج۵، ص۳۸۴.</ref>و برخی به معنای دانایی، خردورزی، سنجیدهکاری و درک صحیح شریعت میدانند.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.</ref> طبرسی آن را به معنای نبوت گرفته است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ترجمه علی عبدالحمیدی و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.</ref> | برخی حکم را فهمِ تورات و تفقه در احکام دین،<ref>کاشانی، فتحالله بن شکرالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بیتا، ج۵، ص۳۸۴.</ref>و برخی به معنای دانایی، خردورزی، سنجیدهکاری و درک صحیح شریعت میدانند.<ref>قرآن کریم، ترجمه و پانوشتهای توضیحی: محمدعلی کوشا، تهران، نی، ۱۴۰۱، ص۳۰۶.</ref> طبرسی آن را به معنای [[نبوت]] گرفته است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ترجمه علی عبدالحمیدی و دیگران، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، ج۴، ص۳۰.</ref> | ||
=== کتاب === | === کتاب === | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلیاش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref> | در برخی منابع نام این زن «ازبیل» است که همسر حاکم است و خواست دختر خود از شوهر قبلیاش را به عقد حاکم دربیاورد اما یحیی مخالفت کرد و این زن از حاکم یحیی را خواست و خود گلوی او را برید.<ref>عتیق نیشابوری، ابوبکر، قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر سورآبادی، به اهتمام یحیی مهدوی، تهران، خوارزمی، ۱۳۹۲، ص۲۲۷.</ref> | ||
امام حسین(ع) درباره یحیی گفته است: «از پستیهای دنیا این است که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه برای زن بدکارهای از زنان [[بنیاسرائیل]] بردند».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.</ref> | [[امام حسین(ع)]] درباره یحیی گفته است: «از پستیهای دنیا این است که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه برای زن بدکارهای از زنان [[بنیاسرائیل]] بردند».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲، ج۳، ص۸۲.</ref> | ||
اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰م) نمایشنامهنویس مطرح ایرلندی نمایشنامهای به نام سالومه دارد که اقتباسی است از داستان یحیی در عهد جدید.<ref>وایلد، اسکار، سالومه، ترجمه سیروس بهروزی، مقدمه مترجم، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲.</ref> | اسکار وایلد (۱۸۵۴–۱۹۰۰م) نمایشنامهنویس مطرح ایرلندی نمایشنامهای به نام سالومه دارد که اقتباسی است از داستان یحیی در عهد جدید.<ref>وایلد، اسکار، سالومه، ترجمه سیروس بهروزی، مقدمه مترجم، تهران، سازمان کتابهای جیبی، ۱۳۴۲.</ref> |