trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== از نظر رجالیان === | === از نظر رجالیان === | ||
جایگاه و وثاقت او در میان عالمان علم رجال مورد اختلاف است. آراء عالمان علم رجال شیعه و اهلسنت دربارهٔ او را میتوان چنین صورتبندی کرد: برخی دربارهٔ او توقف و احتیاط کردهاند؛ برخی او را تضعیف و برخی او را تعدیل کردهاند.<ref>الخفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، بیروت: مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶.</ref> [[شیخ طوسی]] و برخی از رجالیان اهلسنت دربارهٔ ابوالجارود قائل به توقف شدهاند.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref> | جایگاه و وثاقت او در میان عالمان علم رجال مورد اختلاف است. آراء عالمان علم رجال شیعه و اهلسنت دربارهٔ او را میتوان چنین صورتبندی کرد: برخی دربارهٔ او توقف و احتیاط کردهاند؛ برخی او را تضعیف و برخی او را تعدیل کردهاند.<ref>الخفاجی، حکمت عبید، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، بیروت: مؤسسة البلاغ، ۱۴۲۶ق، ص۱۵۶.</ref> [[شیخ طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ق) و برخی از رجالیان اهلسنت دربارهٔ ابوالجارود قائل به توقف شدهاند.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref> | ||
'''تضعیفکنندگان ابوالجارود''' | '''تضعیفکنندگان ابوالجارود''' | ||
* [[کشی]] در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سُرحُوب{{یادداشت| سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانهها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی میکند. (دهخدا، علیاکبر، لغتنامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶).}} و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.<ref>الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.</ref> | * [[کشی]] (درگذشتهٔ حدود ۳۴۰ق) در رجال خود ابوالجارود را نابینای کور دل خوانده و او را سُرحُوب{{یادداشت| سرحوب به معنای شغال و اسب دراز بدن است. در افسانهها او دیو و شیطانی کور دانسته شده که در دریا زندگی میکند. (دهخدا، علیاکبر، لغتنامهٔ دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت نامهٔ دهخدا، ج۹، ص۱۳۵۷۶).}} و مؤسس فرقهٔ سرحوبیه دانسته است. کشی معتقد است که امام باقر(ع) این لقب را به ابوالجارود داده است.<ref>الکشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۹۵.</ref> | ||
* نجاشی گرایش او به زیدیه را موجب انحرافش از تشیع بهحساب آورده است.<ref>النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.</ref> | * نجاشی (۳۷۲-۴۵۰ یا ۴۶۳ق) گرایش او به زیدیه را موجب انحرافش از تشیع بهحساب آورده است.<ref>النجاشی، رجال النجاشی، ص۱۷۰.</ref> | ||
* [[علامهٔ حلی]] نیز او را تضعیف کرده و مطالب نقلشده در مذمت او را آورده است.<ref>العلامة الحلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح السید محمدصادق بحرالعلوم، قم، الشريف الرضی، ۱۴۰۲ق، ص۲۲۳.</ref> | * [[علامهٔ حلی]] (۶۴۸-۷۲۶ق) نیز او را تضعیف کرده و مطالب نقلشده در مذمت او را آورده است.<ref>العلامة الحلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح السید محمدصادق بحرالعلوم، قم، الشريف الرضی، ۱۴۰۲ق، ص۲۲۳.</ref> | ||
*در میان رجالیان [[اهلسنت]]، برخی او را کذاب، برخی غیر ثقه و برخی دیگر جعلکنندهٔ حدیث علیه اصحاب [[رسول خدا(ص)]] و در فضائل اهلبیت(ع) بهشمار بردهاند.<ref>الذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق علي محمد البجاوی،بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> | *در میان رجالیان [[اهلسنت]]، برخی او را کذاب، برخی غیر ثقه و برخی دیگر جعلکنندهٔ حدیث علیه اصحاب [[رسول خدا(ص)]] و در فضائل اهلبیت(ع) بهشمار بردهاند.<ref>الذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق علي محمد البجاوی،بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۹۳-۹۴.</ref> | ||
'''توثیقکنندگان ابوالجارود''' | '''توثیقکنندگان ابوالجارود''' | ||
* [[شیخ مفید]] او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref> | * [[شیخ مفید]] (درگذشتهٔ ۴۱۳ق)او را توثیق کرده و او را از مراجع اخذ احکام حلال و حرام دین بر شمرده است.<ref>الخفاجی، الامام الباقر علیه السلام و اثره فی التفسیر، ص۱۵۶.</ref> | ||
* [[میرزا حسین نوری]] هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیفکنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، بیتا، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref> | * [[میرزا حسین نوری]] (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق) هم با ذکر دلایلی او را توثیق کرده و به نقد نظرات تضعیفکنندهٔ او پرداخته است.<ref>النوری الطبرسی، حسین بن محمدتقی، خاتمة مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت (ع) لإحياء التراث، بیتا، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۷.</ref> | ||
* [[آیتالله خویی]] او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبولبودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب [[کامل الزیارات]] ابن قولویه بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref>{{یادداشت|کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال بهشمار میرود. (مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸).}} خویی امکان | * [[آیتالله خویی]] (۱۲۷۸-۱۳۷۱ش) او را توثیق کرده و دلیل توثیق خود، قطع نظر از صاحب اصل بودن و مقبولبودن روایاتش نزد بزرگان شیعه، توثیق او توسط شیخ مفید و قرار گرفتن او در سلسلهٔ اسانید کتاب [[کامل الزیارات]] ابن قولویه (درگذشتهٔ ۳۶۸ق)بر شمرده است؛<ref>الخوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بیجا، بینا، ۱۴۱۳ق، ج۸، ص۳۳۵.</ref>{{یادداشت|کتابی که تمامی راویان آن توسط ابن قولویه توثیق شده و از توثیقات عام نزد علمای علم رجال بهشمار میرود. (مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل وابسته به انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۳۲۷-۳۲۸).}} خویی امکان انتساب ابوالجارود توسط امام باقر(ع) به لقب سرحوب را نفی میکند.<ref>الخوئی، معجم رجال الحديث، ج۸، ص۳۳۴.</ref> | ||
=== در الفهرست ابن ندیم === | === در الفهرست ابن ندیم === | ||
[[ابن ندیم]]، کتابشناس و فهرستنگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی میکند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمیمیرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳.</ref> | [[ابن ندیم]] (درگذشتهٔ حدود ۳۸۰ق)، کتابشناس و فهرستنگار قرن چهارم قمری، ابوالجارود را عالمی زیدی و با کنیهٔ ابونجم معرفی میکند. او به نقل از امام جعفر صادق(ع) دربارهٔ ابوالجارود آورده که ابوالجارود پس از تولایی که به امامت داشت دچار ارجاء (قول به تأخر عمل از نیت و قصد) شد. او نمیمیرد مگر بر همین عقیده. خداوند او را لعنت کند که از دل و دیده کور بود.<ref>ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهٔ محمدرضا تجدد، تهران، اساطیر، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۳.</ref> | ||
ابن ندیم از محمد بن سنان نقل میکند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref> | ابن ندیم از محمد بن سنان (درگذشتهٔ ۲۲۰ق) نقل میکند که گفت ابوالجارود از دنیا نرفت مگر هنگامی که شراب نوشید و به دوستی با کافران گروید.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۳۳۳.</ref> | ||
== ویژگی و محتوا == | == ویژگی و محتوا == | ||
کتاب مدونی به نام تفسیر ابوالجارود به ما نرسیده است و ابن ندیم اولین کسی است به وجود چنین کتابی در [[الفهرست]] خود اشاره میکند.<ref>ماهر، جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، ترجمهٔ محمدکاظم رحمتی، آینه پژوهش، ش۹۵، آذر و دی ۱۳۸۴ش، ص۲۷.</ref> ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه میدهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاءشده توسط یکی از ائمه(ع) بهقلم آوردهاند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref> | کتاب مدونی به نام تفسیر ابوالجارود به ما نرسیده است و ابن ندیم اولین کسی است به وجود چنین کتابی در [[الفهرست]] خود اشاره میکند.<ref>ماهر، جرار، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، ترجمهٔ محمدکاظم رحمتی، آینه پژوهش، ش۹۵، آذر و دی ۱۳۸۴ش، ص۲۷.</ref> ابن ندیم کتاب تفسیر ابوالجارود، یا کتاب الباقر محمد بن علی بن الحسين(ع)، به روایت ابوالجارود را در فهرستی که از تفاسیر قرآن ارائه میدهد در رتبهٔ اول قرار داده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۹.</ref> برخی، با تکیه بر این اولویت، این کتاب را اولین تفسیر املاءشده توسط یکی از ائمه(ع) بهقلم آوردهاند.<ref>شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، تحقیق السید محمد بحرالعلوم، کویت، شرکة مکتبة الالفین، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.</ref> | ||
اشاره ابن ندیم به این تفسیر نشان میدهد که این تفسیر حداقل از میانهٔ قرن چهارم قمری مشهور بوده است. روایات فراوانی از این تفسیر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ حدود ۳۰۷ق) نقل شده است. [[تفسیر قمی]] تنها به روایت یکی از شاگردانش به نام ابوالفضل عباس بن محمد، از نوادگان [[امام موسی کاظم(ع)]]، به ما رسیده است. او کسی است که روایات تفسیری فراوانی از ابوالجارود را | اشاره ابن ندیم به این تفسیر نشان میدهد که این تفسیر حداقل از میانهٔ قرن چهارم قمری مشهور بوده است. روایات فراوانی از این تفسیر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی (درگذشتهٔ حدود ۳۰۷ق) نقل شده است. [[تفسیر قمی]] تنها به روایت یکی از شاگردانش به نام ابوالفضل عباس بن محمد، از نوادگان [[امام موسی کاظم(ع)]]، به ما رسیده است. او کسی است که روایات تفسیری فراوانی از ابوالجارود را به تفسیر استاد خود، علی بن ابراهیم قمی، افزوده است.<ref>ماهر، «تفسیر ابوالجارود زیاد بن منذر: مقدمهای در شناخت عقاید زیدیه»، آینهٔ پژوهش، ص۲۳.</ref> | ||
تفسیر ابوالجارود، مانند عموم تفاسیر شیعی اولیه، تفسیری بر اساس منقولات ائمهٔ شیعه(ع) است. مفاد روایات موجود از این تفسیر، در خلال تفسیر علی بن ابراهیم قمی، در چند محور قابل ارائه است: | تفسیر ابوالجارود، مانند عموم تفاسیر شیعی اولیه، تفسیری بر اساس منقولات ائمهٔ شیعه(ع) است. مفاد روایات موجود از این تفسیر، در خلال تفسیر علی بن ابراهیم قمی، در چند محور قابل ارائه است: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
یکی دیگر از دلایل یادشده برای تضعیف اعتبار این تفسیر وجود ابوسهل بن کثیر بن عیاش القطان در طریق روایت این تفسیر از ابوالجارود است. این شخص، که در منابع رجالی ضعیف دانسته شده، در طریق روایت تفسیر ابوالجارود توسط شیخ طوسی و [[نجاشی]] قرار دارد.<ref>الطهرانی، آقابزرك، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۱.</ref> | یکی دیگر از دلایل یادشده برای تضعیف اعتبار این تفسیر وجود ابوسهل بن کثیر بن عیاش القطان در طریق روایت این تفسیر از ابوالجارود است. این شخص، که در منابع رجالی ضعیف دانسته شده، در طریق روایت تفسیر ابوالجارود توسط شیخ طوسی و [[نجاشی]] قرار دارد.<ref>الطهرانی، آقابزرك، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۵۱.</ref> | ||
[[آقابزرگ تهرانی]] مدعی شده است که روایات تفسیری ابوالجارود، که توسط شاگرد علی بن ابراهیم قمی در تفسیر او درج شده، از طریق ابوبصیر، که موثق دانسته شده، نیز نقل شده است و این میتواند ضعف سلسلهٔ روایت این تفسیر را جبران کند.<ref>الطهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۵۱.</ref> برخی این نظر آقابزرگ تهرانی را رد کردهاند.<ref>بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | [[آقابزرگ تهرانی]] (۱۲۹۳-۱۳۸۹ق) مدعی شده است که روایات تفسیری ابوالجارود، که توسط شاگرد علی بن ابراهیم قمی در تفسیر او درج شده، از طریق ابوبصیر، که موثق دانسته شده، نیز نقل شده است و این میتواند ضعف سلسلهٔ روایت این تفسیر را جبران کند.<ref>الطهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۲۵۱.</ref> برخی این نظر آقابزرگ تهرانی را رد کردهاند.<ref>بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |