|
|
خط ۵: |
خط ۵: |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| امام هشتم علی بن موسی الرضا در روز یازدهم ذی القعده سال ۱۴۸ هـ ق، در مدینه به دنیا آمد. آن حضرت در دانش، اخلاق عالی، انسان دوستی و درست کاری سرآمد مردم زمانش بود. در سال ۲۰۳ آخر ماه صفر توسط مأمون به شهادت رسید و در مشهد مقدس دفن شد.<ref>شیخ مفید؛ محمد؛ الارشاد، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ششم، ۱۳۸۳ هـ ش، ج۲، ص۳۴۸.</ref>
| |
|
| |
|
| ۱. امامت: امامت و رهبری مردم برای خوش بخت کردن آنها بزرگترین صفت در پیش خداوند است و امام رضا(ع) در سن ۳۵ سالگی به امامت رسید و این طبق وصیت پدرش امام موسی کاظم(ع) بود که به یکی از دوستان خود بنام داود فرمود: «پسرم رضا پس از من امام و صاحب شما میباشد».<ref>شیخ مفید؛ محمد؛ الارشاد، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ششم، ۱۳۸۳ هـ ش، ج۲، ص۳۴۹.</ref>
| | == زندگینامه == |
| | امام هشتم علی بن موسی الرضا در روز یازدهم ذی القعده سال ۱۴۸ هـ ق، در مدینه به دنیا آمد. آن حضرت در دانش، اخلاق عالی، انسان دوستی و درست کاری سرآمد مردم زمانش بود. در سال ۲۰۳ آخر ماه صفر توسط مأمون به شهادت رسید و در مشهد مقدس دفن شد.<ref>شیخ مفید؛ محمد؛ الارشاد، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ششم، ۱۳۸۳ هـ ش، ج۲، ص۳۴۸.</ref> امامت و رهبری مردم برای خوش بخت کردن آنها بزرگترین صفت در پیش خداوند است و امام رضا(ع) در سن ۳۵ سالگی به امامت رسید و این طبق وصیت پدرش امام موسی کاظم(ع) بود که به یکی از دوستان خود بنام داود فرمود: «پسرم رضا پس از من امام و صاحب شما میباشد».<ref>شیخ مفید؛ محمد؛ الارشاد، ترجمه: هاشم رسولی محلاتی، تهران، فرهنگ اسلامی، ششم، ۱۳۸۳ هـ ش، ج۲، ص۳۴۹.</ref> |
|
| |
|
| ۲. قیام فرهنگی و علمی: امامان معصوم پس از واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن امام حسین(ع)، دیگر به جهادو جنگ نپر داختند، بلکه فقط به تعلیم یمعارف و احکام اسلامی بین مسلمانان پرداختند که در واقع این یک جهاد فرهنگی و علمی بود، امام رضا(ع) نیز یکی از این امامانی بود که جهاد فرهنگی کرد به طوری که به آن حضرت «عالم آل محمد» یعنی دانشمند و باسوادترین شخص در فرزندان پیامبر خدا میگفتند.
| | == تیتر یک == |
| | امام موسی کاظم به فرزندانش میفرمود: «برادرتان رضا عالم آل محمد است پس در احکام دینی از او سؤال کنید و هر چه گفت، قبول کنید که من از پدرم امام صادق(ع) شنیدم که به من گفت: عالم آل محمد فرزند توست».<ref>اربلی، عیسی؛ کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشمی، ۱۳۸۱ هـ ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref> در جای دیگر فرمود: «بزرگترین و بیشترین گناه مردم در نزد پیامبر خدا آن است که عالم آل محمد (امام رضا) را قبول نکند».<ref>قطب الدین راوندی، سعید؛ الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسهامام مهدی(عج)، ۱۴۰۹ هـ ق، ج۱، ص ۱۷.</ref> |
|
| |
|
| امام موسی کاظم به فرزندانش میفرمود: «برادرتان رضا عالم آل محمد است پس در احکام دینی از او سؤال کنید و هر چه گفت، قبول کنید که من از پدرم امام صادق(ع) شنیدم که به من گفت: عالم آل محمد فرزند توست».<ref>اربلی، عیسی؛ کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشمی، ۱۳۸۱ هـ ش، ج۲، ص۳۱۷.</ref>
| |
|
| |
|
| در جای دیگر فرمود: «بزرگترین و بیشترین گناه مردم در نزد پیامبر خدا آن است که عالم آل محمد (امام رضا) را قبول نکند».<ref>قطب الدین راوندی، سعید؛ الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسهامام مهدی(عج)، ۱۴۰۹ هـ ق، ج۱، ص ۱۷.</ref>
| | مهربانی امام رضا(ع): امام رضا(ع) با همه خوش رفتار بود و همه را دوست میداشت به خصوص اطرافیانش را هر چند آنها غلام و خدمتگذار باشند و یاسر یکی از خادمان آن حضرت میگوید: «امام تمام خدمتکاران خود را جمع میکرد و با آنان مانند یک دوست مهربان سخن میگفت و انس میگرفت و چون سفره غذا را میآوردند همه آنان را از کوچک و بزرگ با خود بر سر سفره میآورد».<ref>همان، ج ۲۴، ص ۲۶۵، باب ۱۳.</ref> امام رضا(ع) شیعهها را خیلی دوست میداشت برای همین به عبدالعظیم حسنی گفت: «به دوستانم سلام مرا برسان و بگو مراقب باشید شیطان گولتان نزند، راست بگویید، امانتدار باشید، با هم دیگر رفت و آمد کنید، دوست هم باشید، اگر این کارها را بکنید من هم به شما نزدیک میشوم و با شما مهربان میشوم».<ref>نوری، حسین؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ هـ ق، ج۹، ص۱۰۲، ب ۱۲۶، ح ۱۰۳۴۹.</ref> |
| | |
| ۳. مبارزه با حکومتهای طاغوتی: امام رضا(ع) حکومتهای بنیعباس را حق نمیدانستند برای همین مأمون خلیفه عباسی او را به ایران تبعید کرد و امام(ع) در شهر نیشابور، طاغوتی بودن مأمون و حق بودن خود را چنین اعلام کرد: «کلمه «لا اله الا الله» قلعه خداست و هر کس وارد آن قلعه شود (یعنی خدا را قبول داشته باشد) از عذاب خدا در امان است. سپس گفت: وارد شدن بر این قلعه شرطی دارد و آن شرط من هستم».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء ۱۴۰۴ هـ ق، ج۳، ص۷، ب ۱، ح ۱۶.</ref>
| |
| | |
| ۴. دفاع از ولایت و امامت:امام رضا(ع) فقط پیروی کردن از دوازده امام را شرط خوش بختی در دنیا و آخرت میدانستند برای همین وقتی مأمون پرسید منظور خدا از این آیه چیست؟ وارث کتاب (قرآن) کسانی خواهند شد که ما از بین بندگانمان انتخاب کردهایم.»<ref>فاطر / ۳۲.</ref> امام رضا گفت:((منظور عترت پاک پیامبر است، مأمون گفت به چه علت؟ امام گفت: خداوند در قرآن فرمود: «همانا خداوند میخواهد از شما اهل بیت(ع) پیامبر هر نوع زشتی را پاک کند و شما را پاکیزه گرداند.»<ref>احزاب / ۳۳.</ref> و این اهل بیت فقط ما امامان هستیم)).<ref>حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، قم، آل البیت، ج ۲۷، ص۱۸۸، ب ۱۳، ح ۳۳۵۶۵.</ref>
| |
| | |
| ۵. مهربانی امام رضا(ع): امام رضا(ع) با همه خوش رفتار بود و همه را دوست میداشت به خصوص اطرافیانش را هر چند آنها غلام و خدمتگذار باشند و یاسر یکی از خادمان آن حضرت میگوید: «امام تمام خدمتکاران خود را جمع میکرد و با آنان مانند یک دوست مهربان سخن میگفت و انس میگرفت و چون سفره غذا را میآوردند همه آنان را از کوچک و بزرگ با خود بر سر سفره میآورد».<ref>همان، ج ۲۴، ص ۲۶۵، باب ۱۳.</ref>
| |
| | |
| ۶. دوست داشتن شیعیان: امام رضا(ع) شیعهها را خیلی دوست میداشت برای همین به عبدالعظیم حسنی گفت: «به دوستانم سلام مرا برسان و بگو مراقب باشید شیطان گولتان نزند، راست بگویید، امانتدار باشید، با هم دیگر رفت و آمد کنید، دوست هم باشید، اگر این کارها را بکنید من هم به شما نزدیک میشوم و با شما مهربان میشوم».<ref>نوری، حسین؛ مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ۱۴۰۸ هـ ق، ج۹، ص۱۰۲، ب ۱۲۶، ح ۱۰۳۴۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ۷. خبر دادن از شهادت و غربت امام رضا(ع): قبل از آنکه امام رضا(ع) به دنیا بیاید امام صادق(ع) خبر داده بود که: «فرزند پسرم امام موسی کاظم که هم نام امیرالمؤمنین(ع) است (علی که نام امام رضا و حضرت علی است) او را به سوی خراسان میبرند و با زهر شهیدش میکنند و در غربت دفن میشود».<ref>قمی، عباس، منتهی الآمال، تهران، نخل دانش، ۱۳۷۸، هـ ش، ج۲، ص۳۹۷.</ref> | | ۷. خبر دادن از شهادت و غربت امام رضا(ع): قبل از آنکه امام رضا(ع) به دنیا بیاید امام صادق(ع) خبر داده بود که: «فرزند پسرم امام موسی کاظم که هم نام امیرالمؤمنین(ع) است (علی که نام امام رضا و حضرت علی است) او را به سوی خراسان میبرند و با زهر شهیدش میکنند و در غربت دفن میشود».<ref>قمی، عباس، منتهی الآمال، تهران، نخل دانش، ۱۳۷۸، هـ ش، ج۲، ص۳۹۷.</ref> |