automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== ویژگی متحجرین == | == ویژگی متحجرین == | ||
مطهری، متحجر را دگماندیش و جمودباور میداند که حاضر نیست به اندیشهها و ایدههای غیر از خود کمترین توجهی داشته باشد.<ref>رودگر، محمدجواد، تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری، کتاب نقد 1382 شماره 26 و 27، </ref> | |||
شهید مطهری معتقد است متحجرین، کهنهگراها و مرتجعینی هستند که تلاش میکنند تا قطعه تاریخی صدر اسلام را با تمام ویژگیها و مختصات پدیداریاش، نظیر شرایط جغرافیایی، اجتماعی و روانی در زمان حال و آینده باز تولید کنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با کهنه خو نمیگیرند، از نظر آنها دین مأمور حفظ آثار باستانی است و نزول قرآن برای آن است که جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. آنها معتقدند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعایر دینی است و باید حفظ و نگهداری شوند. آنها از اسلام جز آموزههای بسته، رسوب شده و انعطافناپذیر ندارند و همواره راکد و تحول ناپذیرند...<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۱۸.</ref> | |||
او انسانِ گرفتار تعصبها و تحجرها را از آزادی معنوی و عقلی محروم میداند.<ref>مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، تهران، صدرا، ۱۲۸۹، ص۲۵۵.</ref> وی اعتقاد دارد بعضیها به حکم جمودی که دارند خیال میکنند دین اسلام آمده است که اوضاع عالم را از هر جهت ثابت نگه دارد، دنیا را به شکل موزه حفظ آثار باستانی درآورد. از این رو با هر چیز تازهای مخالفند و ای بسا که آن چیز تازه با هدفهای دین اسلام سازگارتر است. اینها اسیر عادات و مأنوسات خودشان هستند و به آن عادات و مأنوسات رنگ دینی و مذهبی میدهند.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.</ref> | |||
شهید مطهری در یادداشتهایش آورده است که متحجرین نزد [[آیتالله بروجردی]] آمدند و به ایشان پیشنهاد کردند تلفن را بردارید.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.</ref> در جایی دیگر میگوید هرچه دانشمند بزرگ تاکنون اسلام داشته، این خشکمقدسها میگویند: این مسلمان نبوده، کافر بوده؛ این شیعه نبوده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۶، ص۶۰۹.</ref> | |||
شهید مطهری | شهید مطهری اخبارییون را یکی از مهمترین گروه های متحجرین می داند که جمود زیادی بین آنان حاکم است.<ref>مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، تهران، صدرا، بیتا، ص۱۹..</ref> | ||
== خوارج == | == خوارج == | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
و در جای دیگر میفرماید: «اسلام با جمود مخالف است. جمودها و خشک مغزیها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی ـ و حال آن که ربطی به دین اسلام ندارد ـ بهانه به دست مردم جاهل میدهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارند.<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۲۱–۱۲۰.</ref> | و در جای دیگر میفرماید: «اسلام با جمود مخالف است. جمودها و خشک مغزیها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی ـ و حال آن که ربطی به دین اسلام ندارد ـ بهانه به دست مردم جاهل میدهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارند.<ref>مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۲۱–۱۲۰.</ref> | ||
استاد شهید مطهری، تهدیدهای گذشتهی تاریخ تفکر اسلامی در حوزه «دینشناسی» را، در جمود و قشریگری اشعریان و حنبلیان که به تفسیرهای ظاهر بینانه، قیاسهای نابجا و حتی تاویلهای مادی گرایانه منتهی میشد، میبیند. آنها برای عقل آدمی در فهم و معرفت دینی، نقش و منزلتی قائل نبودند و مایه رکود و قرار گرفتن کلام اصیل در تزویرهای سیاسی و فرقه سازیهای کلامی شدند. استاد، جریان خوارج و مارقیگری را اولین جریان جمود آمیز در ضربه زدن به اسلام معرفی کرد که در بستری سیاسی، بر اثر خلاهای فکری و معرفتی و فقدان عمق اندیشه و درک مفاهیم قرآنی شکل گرفت.27 استاد، مولفههایی چون: نگرش محدود به اسلام، عدم شناخت نیازهای زمان، عدم پاسخ گویی عمیق و فراگیر به سوالها و شبهات و حتی توقف در آنها و در جا زدن و شبیه سازی فرهنگ اسلام به فرهنگ کلیسایی قرون وسطا را از مولفههای ساختاری و بنیادین جهل، جمود، تحجر و زمینهساز خطر تجدد افراطی برمیشمارد.<ref>رودگر، محمدجواد، تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری، کتاب نقد 1382 شماره 26 و 27،</ref> | استاد شهید مطهری، تهدیدهای گذشتهی تاریخ تفکر اسلامی در حوزه «دینشناسی» را، در جمود و قشریگری اشعریان و حنبلیان که به تفسیرهای ظاهر بینانه، قیاسهای نابجا و حتی تاویلهای مادی گرایانه منتهی میشد، میبیند. آنها برای عقل آدمی در فهم و معرفت دینی، نقش و منزلتی قائل نبودند و مایه رکود و قرار گرفتن کلام اصیل در تزویرهای سیاسی و فرقه سازیهای کلامی شدند. استاد، جریان خوارج و مارقیگری را اولین جریان جمود آمیز در ضربه زدن به اسلام معرفی کرد که در بستری سیاسی، بر اثر خلاهای فکری و معرفتی و فقدان عمق اندیشه و درک مفاهیم قرآنی شکل گرفت.27 استاد، مولفههایی چون: نگرش محدود به اسلام، عدم شناخت نیازهای زمان، عدم پاسخ گویی عمیق و فراگیر به سوالها و شبهات و حتی توقف در آنها و در جا زدن و شبیه سازی فرهنگ اسلام به فرهنگ کلیسایی قرون وسطا را از مولفههای ساختاری و بنیادین جهل، جمود، تحجر و زمینهساز خطر تجدد افراطی برمیشمارد.<ref>رودگر، محمدجواد، تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری، کتاب نقد 1382 شماره 26 و 27،</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۴۷: | ||
یکی از بیماریهای اجتماعی تقشّر و تحجّر است. تقشّر مانع جریان آب حیات علم و حقیقت میشود. بعضی از مردم نسبت به دین حالت تقشّر پیدا میکنند و فقط به ظروف اهمیت میدهند نه به معنی (مثال خطبه نکاح) و بعضی حالت تحجّر و توقف.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.</ref> | یکی از بیماریهای اجتماعی تقشّر و تحجّر است. تقشّر مانع جریان آب حیات علم و حقیقت میشود. بعضی از مردم نسبت به دین حالت تقشّر پیدا میکنند و فقط به ظروف اهمیت میدهند نه به معنی (مثال خطبه نکاح) و بعضی حالت تحجّر و توقف.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.</ref> | ||
اجتهاد شیعه که از شیخ طوسی و کتاب مبسوط شروع شد، نوعی خروج از جمود بود.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۲.</ref> شهید مطهری دربارع شیخ طوسی می فرماید شور و ایمان و دلباختگی او به اسلام هرگز او را بسوی جمود و تقشر سوق نداده است.<ref>مطهری، مرتضی، تکامل اجتماعی انسان، تهران، صدرا، بیتا، ص۱۸۵.</ref> ما درباره دین باید از جمود و درباره زمان از جهالت خارج شویم تا هماهنگی دین و زمان را به خوبی درک کنیم.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۰.</ref> | |||
جمود مربوط است به کم عقلی و ضعف عقل نه به کم علمی. تبعیت از اسلاف و شهرت و اجماع، نوعی جمود است، [همچنین] اسلام را طرفدار حفظ جهان به صورت موزه آثار باستانی [دانستن.]<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۵.</ref>جامد، هسته و پوسته را از هم تمیز نمیدهد، وسیله و هدف را تمیز نمیدهد، درجه اهمیت را درک نمیکند، شخصیتها و افکار آنها را به دین میبندد.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۵.</ref> | |||
جمود مربوط است به کم عقلی و ضعف عقل نه به کم علمی. تبعیت از اسلاف و شهرت و اجماع، نوعی جمود است، [همچنین] اسلام را طرفدار حفظ جهان به صورت موزه آثار باستانی [دانستن.]<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۵.</ref> | |||