trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''سؤال از ماهی کرکره''' '''در جنگ صفین''' روایتی است | '''سؤال از ماهی کرکره''' '''در جنگ صفین''' روایتی است که در هیچ یک از منابع روایی شیعه نیامده است. این داستان در بحارالانوار [[جایگاه علامه مجلسی|علامهٔ مجلسی]] نیز نقل نشده است. این داستان غلوآمیز در منابع [[اهل حق]] نقل و تفسیر شده است. روایتی شبیه به این روایات در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|بحارالانوار]] و برخی دیگر از منابع روایی شیعه آمده که مجعول از سوی غُلات خوانده شده است. | ||
برخی روشنفکران سکولار دورهٔ [[مشروطیت]] ایران این روایت را به بحارالانوار علامهٔ مجلسی منسوب کردهاند و آن را، در کنار برخی روایات دیگر، مبنایی برای سنجش ارزش بحارالانوار قرار دادهاند و به علامهٔ مجلسی به دلیل ترویج خرافات انتقاد کردهاند. | برخی روشنفکران سکولار دورهٔ [[مشروطیت]] ایران این روایت را به بحارالانوار علامهٔ مجلسی منسوب کردهاند و آن را، در کنار برخی روایات دیگر، مبنایی برای سنجش ارزش بحارالانوار قرار دادهاند و به علامهٔ مجلسی به دلیل ترویج خرافات انتقاد کردهاند. | ||
== محتوای داستان == | == محتوای داستان == | ||
آغاز این | آغاز این داستان، براساس یکی از منابع اهل حق{{یادداشت|«اهل حق [یارسان] گروه مذهبی ایرانی با گرایشهای عرفانی، با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات که در مواردی با برداشتهای رسمی و متشرعانه اسلامی مطابقت ندارد. این آیین که میان طوایف کرد، لر و ترک زبان پیروان بسیار دارد در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، به سبب غلو در حق حضرت علی(ع) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد. با این همه، بعضی از مبادی آن را میتوان در اعتقادات و سنتهای فکری و فرهنگ عامهٔ مردمان ساکن غرب ایران جستوجو کرد و رگههایی از معتقدات ایران پیش از اسلام را نیز دریافت». جلالی مقدم، مسعود و داریوش صفوت، «اهل حق»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰، ج ۱۰، ص ۴۶۷.}}، از آنجا آغاز میشود که پیرزنی در شهر یثرب ([[مدینة النبی]]) فرزندی پرهیزگار به نام نُصیر دارد. [[امام علی(ع)]] نصیر را برای خدمتکاری خود از پیرزن طلب میکند و پیرزن به این شرط که پسرش از مرگ در امان باشد میپذیرد. در سفری به مصر، بر لب رود نیل، امام علی(ع) و همراهانش راه عبور را گم میکنند. امام(ع) از نصیر میخواهد تا او مسیر را از ماهی به نام قرقره سؤال کند. | ||
پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزارانهزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر میآورند. نصیر نزد امام(ع) باز میگردد و سؤال میکند که با کدام قرقره کار دارید. امام(ع) میگوید با قرقره فرزند مرمرهای کار دارم که یک چشم است. بازگشت و سؤال دوبارهٔ نصیر موجب میشود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند. | پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزارانهزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر میآورند. نصیر نزد امام(ع) باز میگردد و سؤال میکند که با کدام قرقره کار دارید. امام(ع) میگوید با قرقره فرزند مرمرهای کار دارم که یک چشم است. بازگشت و سؤال دوبارهٔ نصیر موجب میشود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند. |