automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۹: | خط ۸: | ||
== روایات فضیلت == | == روایات فضیلت == | ||
در کتب معتبر [[اهلسنت]] به خصوص [[صحاح سته]] (شش کتاب معتبر اهل سنت) به روایاتی در فضیلت عثمان اشاره شده است:<ref>صحاح سته عبارتند از: ۱. صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل | در کتب معتبر [[اهلسنت]] به خصوص [[صحاح سته]] (شش کتاب معتبر اهل سنت) به روایاتی در فضیلت عثمان اشاره شده است:<ref>صحاح سته عبارتند از: ۱. صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری؛ ۲. صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیسابوری؛ ۳. سنن ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی؛ ۴. سنن ابی داوود، سلیمان ابن اشعث سجستانی؛ ۵. سنن الترمذی، محمد بن عیسی ترمذی؛ ۶. سنن النسائی، احمد بن شعیب نسائی.</ref> | ||
* در روایتی آمده است که [[پیامبر اسلام(ص)]] فرمود: هر پیامبری در [[بهشت]] رفیقی دارد و رفیق من عثمان بن عفان است. عثمان بن خالد راوی این روایت توسط رجال شناسان اهلسنت ضعیف، جاعل و دروغگو دانسته شده است.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۲۸۸؛ ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۰.</ref> | |||
* در روایتی آمده است که [[پیامبر اسلام(ص)]] فرمود: هر پیامبری در [[بهشت]] رفیقی دارد و رفیق من عثمان بن عفان است. عثمان بن خالد راوی این روایت توسط رجال شناسان اهلسنت ضعیف، جاعل و دروغگو دانسته شده است.<ref>سنن الترمذی، | * از پیامبر اسلام(ص) نقل میکنند که به عثمان فرمود: ای عثمان این [[جبرئیل]] است که مرا خبر میدهد تا دخترم ام کلثوم را به همان مهریه رقیه، همسر تو قرار دهم. این روایت نیز در ذیل آن توسط عالمان اهلسنت تضعیف شده است.<ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۱.</ref> | ||
* از پیامبر اسلام(ص) نقل میکنند که به عثمان فرمود: ای عثمان این [[جبرئیل]] است که مرا خبر میدهد تا دخترم ام کلثوم را به همان مهریه رقیه، همسر تو قرار دهم. این روایت نیز در ذیل آن توسط عالمان اهلسنت تضعیف شده است.<ref>سنن ابن ماجه، | * محمد بن سیرین از کعب نقل میکند که پیامبر اسلام(ص) از فتنه ای که رخ خواهد داد، یاد میکرد که مردی با سر پوشیده از آن جا گذشت و پیامبر فرمود در آن روز این مرد در هدایت است و من رفتم صورتش را باز کردم دیدم عثمان بن عفان است. ابن ماجه پس از نقل این [[حدیث|روایت]] مینویسد: محمد بن سیرین، کعب را ندیده است. به همین جهت این روایت منقطع بوده و اعتماد به آن مشکل است.<ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۱.</ref> | ||
* محمد بن سیرین از کعب نقل میکند که پیامبر اسلام(ص) از فتنه ای که رخ خواهد داد، یاد میکرد که مردی با سر پوشیده از آن جا گذشت و پیامبر فرمود در آن روز این مرد در هدایت است و من رفتم صورتش را باز کردم دیدم عثمان بن عفان است. ابن ماجه پس از نقل این [[حدیث|روایت]] مینویسد: محمد بن سیرین، کعب را ندیده است. به همین جهت این روایت منقطع بوده و اعتماد به آن مشکل است.<ref> | * از محمد بن زیاد نقل شده که جنازه ای را آوردند تا پیامبر(ص) بر آن [[نماز]] بخواند؛ اما حضرت نماز میت نخواند. وقتی علت را پرسیدند، آن حضرت فرمود: این شخص عثمان را دشمن میداشت. ترمذی در ذیل آن مینویسد این حدیث غریب است و محمد بن زیاد واقعاً ضعیف میباشد.<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۲۸۹.</ref> یعنی نمیتوان به نقل کننده ضعیف اعتماد و خبر او را باور کرد. | ||
* از محمد بن زیاد نقل شده که جنازه ای را آوردند تا پیامبر(ص) بر آن [[نماز]] بخواند؛ اما حضرت نماز میت نخواند. وقتی علت را پرسیدند، آن حضرت فرمود: این شخص عثمان را دشمن میداشت. ترمذی در ذیل آن مینویسد این حدیث غریب است و محمد بن زیاد واقعاً ضعیف میباشد.<ref>سنن الترمذی، | |||
== دلیل ذکر فضائل عثمان == | == دلیل ذکر فضائل عثمان == | ||
[[اهلسنت]] معتقدند که [[پیامبر اسلام(ص)]] برای خود جانشینی تعیین نکرده است و با این بینش ولایت و امامت [[امام علی(ع)]] را که مبتنی بر [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] | [[اهلسنت]] معتقدند که [[پیامبر اسلام(ص)]] برای خود جانشینی تعیین نکرده است و با این بینش ولایت و امامت [[امام علی(ع)]] را که مبتنی بر [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]] غیرقابل انکار در کتابهای [[شیعه]] و سنی است، نمیپذیرند. محققان معتقدند که اهل سنت، برای [[خلفای ثلاثه]] یعنی [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و عثمان، فضائلی را در کتب خویش ذکر کردهاند تا ثابت کنند مردم صدر اسلام با توجه به این فضایل، آنها را بر حضرت علی(ع) مقدم داشتهاند.<ref>فقیه ایمانی، مهدی، حق با علی است، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۱۰۱.</ref> در کتابهای اهل سنت، در مورد خلیفه سوم یعنی عثمان بن عفان بیش از آنچه فضیلت بگویند دست به توجیه و درست جلوه دادن کارهای عثمان کردهاند و با توجیه کردن کارها و ادعاهای بیدلیل نمیتوان بر کسی فضیلت قائل شد. | ||
== اعمال خلاف سنت پیامبر(ص) == | == اعمال خلاف سنت پیامبر(ص) == | ||
خط ۲۳: | خط ۲۱: | ||
=== عدم شرکت در غزوه بدر و فرار در غزوه احد === | === عدم شرکت در غزوه بدر و فرار در غزوه احد === | ||
طبق گزارشهای تاریخی عثمان در [[غزوه بدر]] شرکت نکرد و در [[غزوه احد]] نیز از صحنه جنگ گریخت. در برخی کتب اهلسنت مانند [[صحیح بخاری]] که از معتبرترین کتب روایی اهل سنت | طبق گزارشهای تاریخی عثمان در [[غزوه بدر]] شرکت نکرد و در [[غزوه احد]] نیز از صحنه جنگ گریخت. در برخی کتب اهلسنت مانند [[صحیح بخاری]] که از معتبرترین کتب روایی اهل سنت بهشمار میرود، در بیان دلیل کارهای او به روایتی را از [[عبدالله بن عمر]] اشاره شده است. وقتی شخصی از ابن عمر میپرسد که آیا واقعیت دارد که عثمان در جنگ احد پیامبر را تنها گذاشت و فرار کرد و در جنگ بدر نیز شرکت نکرد؟! ابن عمر گفت: بلی ولی خداوند او را به خاطر فرارش بخشید و علت شرکت نکردنش در جنگ بدر به خاطر این بود که همسرش مریض بود.<ref>بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر، بیتا، ج۴، ص۲۰۳، ج۵، ص۳۴.</ref> | ||
شیعیان معتقدند که چگونه کسی چون [[امام علی(ع)]] که تا آخرین لحظات با پیامبر اسلام(ص) بود و از جنگ فرار نکرد، فضیلتش از کسی که فرار کرد، کمتر است؟ آنها شرکت نکردن او در جنگ بدر به علت بیماری همسرش را قابل قبول ندانسته و معتقدند که عثمان ثروتمند و دارای کنیز و غلام بود و آنها میتوانستند از همسر مریض او نگهداری کنند و اصولاً ماندن او در کنار همسرش سودی نداشته است و باید به جنگ میرفت. البته اگر پذیرفته شود که واقعاً همسرش مریض بود. چرا که این مطلب برای توجیه اعمال او ذکر شده است. | شیعیان معتقدند که چگونه کسی چون [[امام علی(ع)]] که تا آخرین لحظات با پیامبر اسلام(ص) بود و از جنگ فرار نکرد، فضیلتش از کسی که فرار کرد، کمتر است؟ آنها شرکت نکردن او در جنگ بدر به علت بیماری همسرش را قابل قبول ندانسته و معتقدند که عثمان ثروتمند و دارای کنیز و غلام بود و آنها میتوانستند از همسر مریض او نگهداری کنند و اصولاً ماندن او در کنار همسرش سودی نداشته است و باید به جنگ میرفت. البته اگر پذیرفته شود که واقعاً همسرش مریض بود. چرا که این مطلب برای توجیه اعمال او ذکر شده است. | ||
خط ۳۰: | خط ۲۸: | ||
بنا بر گزارشهای تاریخی کارهای عثمان به گونهای بود که باعث اعتراض [[صحابه|اصحاب پیامبر(ص)]] شد و همین امر سبب قتلش گردید. ابن ابی الحدید معتزلی یکی از عالمان بزرگ [[اهلسنت]] به کارهای او اشاره کرده و سپس به دفاع و توجیه از آنها برخاسته است. وی چنین مینویسد: | بنا بر گزارشهای تاریخی کارهای عثمان به گونهای بود که باعث اعتراض [[صحابه|اصحاب پیامبر(ص)]] شد و همین امر سبب قتلش گردید. ابن ابی الحدید معتزلی یکی از عالمان بزرگ [[اهلسنت]] به کارهای او اشاره کرده و سپس به دفاع و توجیه از آنها برخاسته است. وی چنین مینویسد: | ||
عثمان در [[خلافت]] خود کارهایی کرد که منجر به کشته شدنش توسط مسلمانان گشت. از جمله کارهای او مسلط کردن [[بنی امیه]] بر ولایت و استانداری شهرها بود. آنها از [[تقوا|تقوای]] کافی برخوردار نبودند؛ به گونهای که ولید، استاندار [[کوفه]] با حالت مستی به امام جماعت ایستاد و نماز خواند، یا عثمان به تقسیم بیت المال در بین اطرافیان خود پرداخت. اهانت به [[عمار یاسر]] و | عثمان در [[خلافت]] خود کارهایی کرد که منجر به کشته شدنش توسط مسلمانان گشت. از جمله کارهای او مسلط کردن [[بنی امیه]] بر ولایت و استانداری شهرها بود. آنها از [[تقوا|تقوای]] کافی برخوردار نبودند؛ به گونهای که ولید، استاندار [[کوفه]] با حالت مستی به امام جماعت ایستاد و نماز خواند، یا عثمان به تقسیم بیت المال در بین اطرافیان خود پرداخت. اهانت به [[عمار یاسر]] و عبدالله بن مسعود یا تبعید [[ابوذر غفاری|ابیذر غفاری]] به ربذه از دیگر کارهای عثمان بوده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، انتشارات کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۲۹.</ref> | ||
ابن ابی الحدید پس از شمردن این کارها، دست به توجیه اعمال او زده و گفته است این کارها [[گناه کبیره]] نبودند تا گفته شود عثمان با این کارها فاسق شده و صلاحیت خلافت را از دست داده است؛ بلکه اینها [[گناه صغیره]] میباشند و [[خدا|خداوند]] عثمان را به خاطر این رفتارها بخشیده است.<ref> | ابن ابی الحدید پس از شمردن این کارها، دست به توجیه اعمال او زده و گفته است این کارها [[گناه کبیره]] نبودند تا گفته شود عثمان با این کارها فاسق شده و صلاحیت خلافت را از دست داده است؛ بلکه اینها [[گناه صغیره]] میباشند و [[خدا|خداوند]] عثمان را به خاطر این رفتارها بخشیده است.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، انتشارات کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۶۸.</ref> | ||
=== چهار رکعتی خواندن نماز در مسافرت === | === چهار رکعتی خواندن نماز در مسافرت === | ||
در صحیح بخاری آمده است که عبدالرحمن بن یزید نقل میکند: عثمان در [[منا]] مسافر بود و باید نماز را شکسته میخواند، نمازش را با مردم چهار رکعتی خواند و این مطلب به گوش | در صحیح بخاری آمده است که عبدالرحمن بن یزید نقل میکند: عثمان در [[منا]] مسافر بود و باید نماز را شکسته میخواند، نمازش را با مردم چهار رکعتی خواند و این مطلب به گوش عبدالله بن سعید رسید، وی گفت ما با [[پیامبر خدا(ص)]] در منا نماز را شکسته میخواندیم، در زمان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] نیز نمازهای چهار رکعتی را دو رکعتی میخواندیم و من نمیدانم این نماز چهار رکعتی چیست؟<ref>بخاری، صحیح البخاری، بیروت، دار الفکر، بیتا، ج۲، ص۳۵.</ref> | ||
=== نهی از عمره تمتع === | === نهی از عمره تمتع === | ||
عثمان بن عفان مردم را از عمره تمتع در [[مکه]] نهی میکرد. [[امام علی(ع)]] فرمودند: چرا کاری را که رسول خدا(ص) انجام میداد. نهی میکنی. | عثمان بن عفان مردم را از عمره تمتع در [[مکه]] نهی میکرد. [[امام علی(ع)]] فرمودند: چرا کاری را که رسول خدا(ص) انجام میداد. نهی میکنی. | ||
در روایت دیگر آمده: علی رضی الله عنه وقتی محرم شد (در حج) گفت: لبیک میگویم برای گذاشتن حج و عمره تمتع، عثمان گفت تو دیدی من مردم را از این کار نهی کردم و علی رضی الله عنه در جواب گفت من [[سیره پیامبر(ص)|سیره | در روایت دیگر آمده: علی رضی الله عنه وقتی محرم شد (در حج) گفت: لبیک میگویم برای گذاشتن حج و عمره تمتع، عثمان گفت تو دیدی من مردم را از این کار نهی کردم و علی رضی الله عنه در جواب گفت من [[سیره پیامبر(ص)|سیره رسولالله(ص)]] را ترک نخواهم کرد.<ref>مسلم، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، بیتا، ج۴، ص۴۶.</ref>{{پایان پاسخ}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = تاریخ | | شاخه اصلی = تاریخ | ||
خط ۵۱: | خط ۴۹: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ج | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |