پرش به محتوا

تطبیق قوانین جمهوری اسلامی با دستورات اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
[[قانون اساسی]] جمهوری اسلامی ایران به‌طور گسترده مبانی اصیل اسلامی را لازم الاجرا شناخته و طبق اصل چهارم تشخیص مطابقت قوانین با مقررات اسلامی به عهده شورای نگهبان گذاشته شده است. هر آنچه که با موازین اسلامی در تضاد است مردود دانسته است.
[[قانون اساسی]] جمهوری اسلامی ایران به‌طور گسترده مبانی اصیل اسلامی را لازم الاجرا شناخته و طبق اصل چهارم تشخیص مطابقت قوانین با مقررات اسلامی به عهده شورای نگهبان گذاشته شده است. هر آنچه که با موازین اسلامی در تضاد است مردود دانسته است.


اصول دوم، چهارم و پنجم قانون اساسی به خوبی جایگاه اسلام در تدوین قوانین و حاکمیّت را در  جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد.
در اصول متعددی از قانون اساسی مانند اصل دوم، چهارم، پنجم، دوازدهم، هفتاد و دوم، نود و ششم، یکصد و هفتم، یکصد و نهم، چهل و چهارم، یکصد و هفتادم به اسلامی بودن قوانین تصریح و تأکید شده است. در بسیاری از اصول دیگر نیز مبانی مکتبی اسلام لحاظ شده است؛ مثلا در اصل ششم، هشتم، دهم، یازدهم، چهاردهم، شانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیستم، بیست و یکم، بیست و دوم، سی و چهارم، چهلم، چهل و سوم، یکصد پنجاه و سوم، یکصد و چهارم، یکصد و هفتاد و یکم، یکصد و هفتاد و چهارم به آیات و روایات خاص استناد شده است.<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، به فقه سیاسی، ج۱، ص۲۰۱–۲۰۸.</ref> این گونه اصول به خوبی جایگاه اسلام و احکام آن را در  نظام جمهوری اسلامی و تدوین قوانین و حکمرانی نشان می‌دهد.


مطابق اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول اعتقادی دین اسلام و مذهب تشیع که عبارتند از توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد و نیز شریعت اسلام بر اساس فقه و اجتهاد شیعی پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند. اتخاذ هرگونه سیاستی در نظام اسلامی متأثر از جهان بینی و اعتقادات اسلامی خواهد بود.<ref>باقرزاده، محمد رضا، «آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» ص۲۹–۳۰.</ref> همچنین بر اساس اصل یکصد و هفتاد و هفتم اسلامی بودن نظام و مقررات آن از اصولی است که به هیچ وجه قابل تغییر نیست.
مطابق اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول اعتقادی دین اسلام و مذهب تشیع که عبارتند از توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد و نیز شریعت اسلام بر اساس فقه و اجتهاد شیعی پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند. اتخاذ هرگونه سیاستی در نظام اسلامی متأثر از جهان بینی و اعتقادات اسلامی خواهد بود.<ref>باقرزاده، محمد رضا، «آشنایی با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» ص۲۹–۳۰.</ref> همچنین بر اساس اصل یکصد و هفتاد و هفتم اسلامی بودن نظام و مقررات آن از اصولی است که به هیچ وجه قابل تغییر نیست.  


=== خبرگان قانون اساسی ===
=== خبرگان قانون اساسی ===
خط ۳۲: خط ۳۲:


== اسلام و اقتضائات زمان ==
== اسلام و اقتضائات زمان ==
جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی و سمت و سوی آن به طرف دین و شریعت مقدس اسلام است و اهتمام آن حتی المقدور پیاده شدن احکام و دستورات اسلام در تمامی ارکان کشور است؛ لکن زمانه و هر عصری اقتضائاتی دارد که ممکن است تزاحم‌هایی را بین دستورات و احکام اسلام ایجاد نماید که لازم است در این باره اهم و مهم صورت گیرد. یعنی اهم بر مهم مقدم گردد و این همان رعایت مصالح است که در ظاهر دستورات و احکامی از اسلام اجرا نگردیده و دیگر احکام و دستورات اهم اسلام به مرحله اجرا در می‌آید.
جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی بر اساس دین و شریعت مقدس اسلام است.  بنا بر این اهتمام این نظام بر آن است که تا جای ممکن تمامی احکام و دستورات اسلام در همه ارکان کشور رعایت شود؛ ولی هر عصری اقتضائاتی دارد و ممکن است تزاحم‌هایی بین دستورات اسلام ایجاد شود؛ پس ضرورت دارد در این حالت اهمیت این دستورات سنجیده شده و بر اساس درجه اهمیت تصمیم گیری شود؛ یعنی دستور اهم بر دستور مهم ترجیح داده شود. همین نکته گاهی موجب سوء برداشت افراد بی بهره از دانش کافی در مورد دستورات می شود. چنین افرادی تصور می کنند دستورات از اسلام اجرا نگردیده و یا بر خلاف آن رفتار شده است؛ در حالی که همین ترجیح دستور اهم بر دستور مهم یکی از  احکام اسلامی است.


البته پوشیده نماند که گاهی اوقات اقتضائات زمانه در عرصه‌های مختلف چه در جامعه و چه در عرصه بین‌الملل برای دستورات و احکام اسلامی و اجرای آن موانعی ایجاد می‌کند. یعنی ممکن است اجرای برخی دستورات و احکام اسلام با موانعی مواجه شود. در اینجا می‌توان گفت در برخی موارد که اسلامی شدن قوانین فعلاً مقدور نیست ما نمی‌توانیم از دیگر موارد باز بمانیم.
همچنین باید یاد آور شد که گاهی اقتضائات زمان برای اجرای برخی از  احکام اسلامی موانعی ایجاد می‌کند. این موانع ممکن است فراملی ملی بوده و در عرصه بین‌المللی ایجاد شده باشد. در این وضعیت اجرای این گونه از دستورات اسلام تا زمان رفع مانع ممکن نخواهد بود؛ ولی باید به شکلی تصمیم گیری شود که از اجرای دستورات دیگر باز نمانیم.{{پایان پاسخ}}
 
در موارد مختلف مانند اصول دوم، چهارم، پنجم، دوازدهم، هفتاد و دوم، نود و ششم، یکصد و هفتم، یکصد و نهم، چهل و چهارم، یکصد و هفتادم به اسلامی بودن قوانین تصریح و تأکید شده است. در بسیاری از اصول دیگر نیز مبانی مکتبی اسلام قرار داده شده است. مانند اصل ششم، هشتم، دهم، یازدهم، چهاردهم، شانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیستم، بیست و یکم، بیست و دوم، سی و چهارم، چهلم، چهل و سوم، یکصد پنجاه و سوم، یکصد و چهارم، یکصد و هفتاد و یکم، یکصد و هفتاد و چهارم به آیات و روایات خاص استناد شده است.<ref>عمید زنجانی، عباسعلی، به فقه سیاسی، ج۱، ص۲۰۱–۲۰۸.</ref>
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
۴۸۶

ویرایش